مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

کمدی ترسناک بریتانیایی «بچه» (The Baby) به‌اندازه کافی خون، دسیسه‌های فراطبیعی و تسخیر شیطانی دارد. سریال کوتاه هشت اپیزودی اچ‌بی‌او که آوریل تا ژوئن امسال پخش شد، جریان ثابتی از کشتار، مرگ‌های وحشتناک و ارواح را مورد توجه قرار می‌دهد، اما بینندگانی که بچه‌داری را تجربه کرده‌اند به شما می‌توانند بگویند تعدادی از ترسناک‌ترین لحظه‌های «بچه» ریشه در روزمرگی‌های خانوادگی دارد.

در اینجا محفلی از مادران را دارید که با قضاوت‌‌های عجولانه خود روح شما را سوراخ می‌کنند، یا وحشت آنی از یک پوشک حال‌به‌هم‌زن و البته چیزی که می‌تواند از فردی کروگر ترسناک‌تر باشد.

سریال بچه
میشل دو سوارت

با ورود یک نوزاد مرموز، زندگی عادی و معنوی ناتاشا، شخصیت اصلی سریال (با بازی میشل دو سوارت) از این ‌رو به آن رو می‌شود. زن مجردِ بی‌قید و بند حالا ناچار است از بچه‌ای که دقیقاً از آسمان به آغوش او افتاده است مراقبت کند.

ناتاشا ۳۸ ساله خیلی ‌زود متوجه می‌شود این خزنده اعصاب‌خردکن، یک قاتل زنجیره‌ای فناناپذیر با قابلیت‌های روانی و تله‌کینتیکی است، پسربچه‌ای که دهه‌هاست نیروی زندگی را از زنان مجرد و بدون فرزند می‌مکد. با وجود نگاه‌های خیره و خنده‌های از ته دل، او تجلی فیزیکی خشم است، با گذشته‌ای دلخراش همراه با خشونت و مادر و پدری که او را رها کرده‌اند.

سریال در بین صحنه‌های گریه، هل دادن کالسکه، غذا دادن با قاشق و بر چوب آویختن، به مضامین آسیب‌های روحی و روانی نسلی، استقلال جسمانی و انتظارات جامعه از زنان می‌پردازد – موضوعاتی که با شرایط این روزها به‌شدت مرتبط است.

تا پیش از ورود فرزندخوانده بی‌نام به زندگی ناتاشا، او با این واقعیت دست و پنجه نرم می‌کرد که دوستان صمیمی‌اش یکی‌یکی سر و سامان می‌گیرند. این بازتاب تجربیات زندگی واقعی ‌شان رابینز گریس، یکی از خالقان و نویسنده اصلی سریال است که وقتی دوستان نزدیک او تشکیل خانواده دادند، احساسات متفاوتی داشت.

او می‌گوید: «واقعاً خیلی خوب با مسئله کنار نیامدم. دردناک بودن آن برای خودم باعث تعجب بود.»

سریال بچه

رابینز گریس در سال ۲۰۱۹ در سفری به ماچو پیچو در پرو، احساسات خود را با لوسی گیمر، دیگر خالق «بچه» در میان گذاشت. این دو زن مقیمِ لندن پیاده‌روی کردند و حرف زدند و درنهایت به ایده‌ای رسیدند که به اپیزود افتتاحیه سریال تبدیل شد. اولین بار بود که رابینز گریس و گیمر با هم کار می‌کردند. رابینز گریس پیش از آن تهیه‌کننده اجرایی سریال «آموزش جنسی» نتفلیکس بود، درحالی‌که گیمر عمدتاً به‌عنوان مدیر تولید تلویزیون کار می‌کرد. «بچه» بین ژوئن و نوامبر ۲۰۲۱ در شهرهای مختلف در انگلستان تصویربرداری شد.

نکته قابل توجه سریال این است که تا حد زیادی یک پروژه کاملاً زنانه است و ردپای خانم‌ها در سراسر کار دیده می‌شود. نه‌فقط بیشتر بازیگران، بلکه عوامل تولید سریال شامل کارگردانان، نویسندگان، آهنگساز، تصویربرداران، طراح صحنه و خیلی‌های دیگر نیز زنان هستند، ضمن این که ۹۰ درصد تیم تهیه‌کنندگان را خانم‌ها تشکیل می‌دهند، ازجمله کارولین استراوس، رئیس سابق اچ‌بی‌او و تهیه‌کننده سریال‌های «بازی تاج و تخت» و «چرنوبیل».

نتایج کار آن‌ها حالا روی قاب کوچک است، نکته‌ای که میشل دو سوارت بازیگر اصلی سریال نیز به آن اشاره می‌کند. «واقعاً افتخار می‌کنم بخشی از یک پروژه زن‌محور هستم، سریالی متمرکز بر زنان با بازیگران زن و یک گروه به‌شدت زنانه با تنوع نژادی. با توجه به موضوع سریال که درباره مادران، زنانگی و سرپرستان است، همکاری با این پروژه کاملاً زنانه برای من باعث افتخار است.»

رابینز گریس درباره شکل‌گیری ایده «بچه» می‌گوید: «واقعاً برایم جالب بود نشان دهم تجربه‌ بچه‌دار شدن چگونه می‌تواند خیلی از زنان را متحد کند و در عین حال چگونه می‌تواند فاصله زیادی بین آن‌ها بیندازد. تأثیر قطبی‌کننده‌ بچه‌ها بر زندگی آدم‌ها من را شوکه می‌کند. این موجودات کوچک بیچاره بدون خواست خودشان به دنیا می‌آیند و این‌همه حرف و حدیث به همراه دارند.»

سریال ترسناک بچه

از سوی دیگر، ایده گیمر این بود چه می‌شود اگر بچه‌ای از آسمان بیفتد و زنی ۳۰ و چند ساله که می‌داند بچه نمی‌خواهد، او را بگیرد؟ او می‌گوید: «من و شان هر دو در این سن و سال هستیم و هر اطمینان نداریم کدام نسخه از مادر بودن برای ما هیجان‌انگیز یا با ما مرتبط است. این محل سردرگمی جایی بود که ایده سریال شکل گرفت.»

روند ساخت «بچه» به رابینز گریس امکان داد واقعاً اعماق دودلی خود را کشف کند. «نگاه شفاف‌تری به من نداد، اما کمک کرد راحت‌تر با آن دودلی کنار بیایم. فکر می‌کنم یکی از موضوعاتی است که کاملاً تابو به نظر می‌رسد، اما ما سعی کردیم آن را در سریال بررسی کنیم.»

نیکول کاسل یکی از تهیه‌کنندگان اجرای سریال که اپیزود اول را نیز کارگردانی کرد، به واکنش رابینز گریس به بچه‌دار شدن دوستانش اشاره می‌کند و می‌گوید: «من هم این حس را داشتم – این که وقتی می‌بینید دوستانتان راه خود را می‌روند، حس می‌کنید به حال خود رها شده‌اید یا اگر بین دوستانتان اولین نفری باشید که بچه‌دار می‌شوید، این حس را دارید که آن‌ها را از دست می‌دهید! من عاشق کاوش دودلی بودم، چون سال‌ها طول کشید تصمیم بگیرم بچه‌دار شوم و شش سال طول کشید تا تصمیم بگیرم بچه دوم داشته باشم.»

سریال بچه

در ادامه استراوس توضیح می‌دهد: «سریال پرسش‌های زیادی را بررسی می‌کند، اما گمان نمی‌کنم درباره پدر یا مادر بودن قضاوتی کند. به آن نگاه می‌کند، اما لزوماً به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد.»

در سال‌های اخیر موجی از فیلم‌ها و سریال‌ها درباره مادر بودن ساخته شده است. «بچه» به‌عنوان یک سریال ترسناک چه نسبتی با این موج دارد؟ رابینز گریس می‌گوید: «واقعاً یک برداشت کوییر و فمینیستی از وحشت است، چون از دیدگاه “دیگری” که در یک جامعه خشن زندگی می‌کند، می‌آید. در چند سال گذشته ژانر وحشت روند بسیار جالبی داشته است، چیزی که جردن پیل آن را “تریلر اجتماعی” می‌نامد که در آن هیولا آدمی با یک چنگک بجای دست یا یک خون‌آشام نیست – هیولا محیط شماست. حالا ما از یک هیولای اجتماعی می‌گوییم. در یکی از اپیزودهای سریال واقعاً با یک “لولوخورخوره” مواجه می‌شویم، اما بعد معلوم می‌شود او پوشالی است. ناگهان تمام قواعد ژانر وحشت به هم می‌ریزد و شما می‌گویید: “پس چه کسی آدم بد است؟ و اگر کسی بد نیست، سریال اصلاً چه معنایی دارد؟” ایده‌آل ما این است که تماشاگر این سؤال را از خود بپرسد و به دنبال پاسخ باشد.»

به اعتقاد کاسل، دیدن موج‌هایی که هر چند وقت یک‌بار اتفاق می‌افتد، همیشه جذاب است، چه فیلم‌های وسترن باشند یا علمی تخیلی یا گردبادی. «حالا نگاه زنانه یا نگاه مادرانه مورد توجه است، موضوعاتی که تا پیش‌ازاین کمتر بررسی شده‌اند، چون دروازه‌بانان رسانه عمدتاً مردان هستند. این یک حس دلچسب است که چنین تجربیاتی به‌جای این که کامل و بی‌عیب و نقص نشان داده شوند به‌طور کامل کاوش شوند.»

این مسئله ازنظر استراوس جالب است، «چون به نظر می‌رسد نیمی از دنیا از این مکالمات بیشتر می‌خواهند و نیمی دیگر می‌خواهند ساعت را عقب بکشند. سریال این برهه از زمان را ثبت می‌کند که خیلی مهم است.»

سریال بچه

همه شخصیت‌های «بچه» به‌نوعی درگیر مسئله مراقبت خانوادگی و تولید مثل هستند که برای همه آن‌ها به شکل‌های مختلف مشکل‌ساز است. رابینز گریس می‌گوید: «ما می‌خواستیم بخشی از گفت‌وگو درباره خط مشی مراقبت خانوادگی و تولید مثل از نگاه زنانه باشیم.»

شخصیت ناتاشا و میشل دو سوارت که برای اولین بار نقش اصلی یک کار را بازی کرده است، شباهت‌های زیادی با هم دارند. او و مدل سابق و حالا کمدین و بازیگر، هر دو زنانی دورگه، بدون فرزند و حدوداً ۴۰ ساله با یک مادر سفیدپوست انگلیسی و یک پدر سیاه‌پوست اهل هند غربی هستند.

دو سوارت این شباهت‌ها را تائید می‌کند: «احمقانه بود اگر تجربیات خودم را با نقش همراه نمی‌کردم. من و ناتاشا اشتراکات زیادی داریم، از خیلی جهات شبیه هستیم. بدیهی است نه به خاطر بچه‌ای که این طرف و آن طرف می‌رود و باعث خرابی می‌شود، بلکه ازنظر پویایی بین دوستان و خانواده‌. نزدیک شدن به این شخصیت برای من کار سختی نبود.»

تعامل بین ناتاشا و کسانی که دوستشان دارد جلوه‌ای انسانی و واقعی به سریال می‌دهد و همچنین جایی است که دو سوارت به‌عنوان یک بازیگر واقعاً می‌درخشد. او به‌واسطه تجربیات خود می‌توانست بیشتر به ناتاشا حال و هوای کمدی بدهد، اما بدون از دست دادن هیچ‌یک از جذابیت طبیعی یا شوخ‌طبعی طعنه‌آمیز خود آن را مهار می‌کند.

سریال همچنین دیالوگ‌هایی صادقانه دارد و این صداقت به‌ویژه در شیوه‌ای که زنان با هم صحبت می‌کنند مشهود است – رکیک، همراه با شوخ‌طبعی و رفتار آشنای طبقه کارگر در تعاملات آن‌ها که به کلیشه‌های عوضی‌بازی‌های دخترانه تبدیل نمی‌شود. دو سوارت می‌گوید: «این نکته متن را واقعاً دوست داشتم. قطعاً خیلی پیش نمی‌آید که چنین چیزهایی ‌ببینید، اما ناتاشا و دوستانش این طور با هم تعامل دارند.»

سریال بچه

«بچه» از همان روز اول برای دو سوارت حس خاصی داشت. او توضیح می‌دهد: «این یک برداشت متفاوت از مادر بودن است، یک برداشت متفاوت از آنچه با یک بچه می‌آید. به نظرم واقعاً دلچسب بود.»

ناتاشا به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند از شر بچه خلاص شود و هر بار هم که سعی می‌کند، بچه راه خود را به سمت او پیدا می‌کند – معمولاً با کشتن هر کسی که سر راه او قرار می‌گیرد. «بچه» نه‌تنها یک سریال ترسناک سرگرم‌کننده و بامزه، بلکه مراقبه‌ای درمورد مادری و آسیب‌های روحی و روانی نسلی است.

دو سوارت می‌گوید: «انگار با وحشت سوار چیزی شده‌اید. به خودتان می‌گویید: “خیلی خوب، بعضی وقت‌ها استرس می‌گیرم. خیلی پرتنش است، اما من در خانه روی تختم هستم و این پیتزا را می‌خورم. پس اشکال ندارد.”»

یکی از دلایل موفقیت سریال این است که لحظه‌های ترسناک با کمدی‌ترین لحظه‌ها آمیخته شده‌ است. دو سوارت توضیح می‌دهد: «بعضی صحنه‌ها کاملاً تاریک هستند و برای پاک‌ کردن آن استفاده از کمدی بسیار لازم است.»

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دو سوارت، به تصویر کشیدن جنبه بدقلق‌ و نامطلوب ناتاشا در شرایطی بود که باید مطمئن می‌شد تماشاگر همچنان با او همراهی می‌کند. ناتاشا می‌تواند نسبت به دوستان، خانواده‌اش و البته بچه خیلی بدجنس باشد. دو سوارت می‌گوید: «نکته جالب درمورد شخصیت و نوع نوشتن ناتاشا این است که او همچنان جذابیت دارد، درحالی‌که زبان تندی دارد. ناتاشا واقعاً دوست‌داشتنی است اما گند هم می‌زند.»

ناتاشا و بچه درنهایت اشتراکات زیادی دارند. دو سوارت توضیح می‌دهد: «هر دوی آن‌ها به‌نوعی یک‌چیز را تجربه می‌کنند. هر دو در این چرخه هستند، چون همچنان با آسیب روحی و روانی دوران کودکی دست و پنجه نرم می‌کنند. هر دو گیر افتاده‌اند و هر دو نابالغ و مخرب هستند.»

سریال بچه

یکی از سخت‌ترین بخش‌های تصویربرداری سریال، کار کردن با بچه واقعی بود. برای نقش بچه اصلی از دو برادر دوقلو به‌اضافه سه نوزاد بدل استفاده شد. سازندگان همچنین در صحنه‌هایی که استفاده از بازیگر واقعی امکان‌پذیر نبود از عروسک‌های خوش‌ساخت استفاده کردند.

دو سوارت می‌گوید: «باید به این مسئله احترام بگذارید که بچه نمی‌داند سر صحنه است. او نمی‌داند بخشی از یک برنامه تلویزیونی است و عوامل تولید، یک برنامه و یک بودجه فشرده‌ دارند. بهترین راه برای رسیدن به بهترین نتیجه با بچه‌ها این است که دور و برشان باشید و با آن‌ها کاملاً سازگار باشید.»

این مسئله به‌ویژه برای دو سوارت چالش‌برانگیز بود، «چون بچه‌ها می‌توانند کاملاً سوهان روح ناتاشا باشند.» او سر صحنه زمانی را با بچه‌ها سپری می‌کرد تا مطمئن شود تجربه خوبی با او دارند.

منبع: نیویورک تایمز، رادیو تایمز، پاپ‌شوگر

تماشای آنلاین سریال بچه در نماوا