مجله نماوا، فریبا اشوئی

ناصر خلافکار بدشانسی است که در کنار همسر باردارش مه‌گل، زندگی پردردسری دارد. او بدون رضایت مه‌گل با پول‌هایش شرط‌بندی می‌کند و اندک ساعات خوشش را هم کنار رفقای صمیمی‌اش به صبح می‌رساند. شرط‌بندی‌ها از یک سو و سایر خلاف‌هایش از سویی دیگر، ناصر را حسابی به دردسر می‌اندازد تا این که اتفاقی با یک آزمایش متوجه می‌شود که مبتلا به سرطان شده است و..

سریال روزی روزگاری مریخ به نویسندگی پیمان قاسم‌خانی و کارگردانی خودش و محسن چگینی تابلویی نمادین و تخیلی با حال وهوای طنز کلامی و موقعیت، روایتی از زندگی آینده، زمینی‌هایی است که ممکن است روزگاری از این کره به کرات دیگر مثلا مریخ کوچ کنند. نگاهی بکر، متفاوت، خلاق و هنرمندانه که تنها مختص خود پیمان قاسم‌خانی است. قاسم‌خانی در این مجموعه با تبحر، جریانات روز اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… را در پی‌رنگ‌های زیرین قصه و موقعیت‌های دراماتیک و دیالوگ‌های نغز و البته کمدی داستانش در ناکجایی در آنسوی زمین و در موقعیت مکانی دور و افسانه‌ای جای داده است که اگر چنین نبود جای اما و اگرش بسیار بود و شاید شانس ومجوز پخش هم دریافت نمی‌کرد.

شروع داستان با عبور پاهایی ناشناس درسیاهی شب، کنار ریل راه آهن، زیر نور ماه و بعد ورود همان پاها به خانه‌ای برای دزدی رقم می‌خورد. نمونه تریلری آشنا الهام گرفته از حال و هوا و اتمسفر فیلم‌های معمایی جنایی. اما بعد از این شروع  به یک باره تِم کار تغییر می‌کند و میزانسن به یک میزانسن آشنای ایرانی بدل می‌شود. خانه‌ای حیاط‌دار و  قدیمی در حاشیه‌ترین نقطه شهر و در ادامه در این خانه، ضد و خوردی طنز میان زوجی متفاوت با زوج‌هایی که می‌شناسیم به نام ناصر و مه‌گل رقم‌می‌خورد.

سریال روزی روزگاری مریخ

معرفی و شخصیت‌پردازی ناصر با همسرش، رفقایش و محیط‌های شرط‌بندی‌اش، اگرچه کامل نیست و  با خرده روایت‌های محدود و شتاب‌زده‌ای تعریف می‌شود اما همین اندازه هم، ضمن ترسیم جهانِ جوان اول فیلم، توانسته تا حد قابل قبولی به آسیب شناسی طبقه‌ای خاص (بزهکار) بپردازد و به سیاق طنز، بخش کوچکی از  روزمرگی‌های زندگی این طبقه از جامعه را تصویرسازی کند. طبقه‌ای که حاشیه در آن بسیار است، اما درونش آداب و معرفت جوانمردی جاری و ساری  است. اما نوآوری‌های مجموعه به همین اندازه محدود نمی‌شوند. مخاطب از میانه داستان زندگی ناصر و داستانک‌های ریز و درشت مرتبط با زندگی او، به یک‌باره سُر می‌خورد میان جهانی غریب، مکانی متفاوت و ویژوال با شخصیت‌های متفاوت‌تر که در عین زیرساخت‌های زمینی، به تعریفی مریخیزه هم، شده‌اند. جدای از طراحی و میزانسن خلاقه و متفاوت در این بخشِ مریخیِ روایت، شیوه پردازش شخصیت‌های چند بُعدی آن، که هم سویه زمینی دارند و هم رنگ و لعاب مریخی، نقب هوشمندانه‌ای به وضعیت روز جامعه و دوقطبی شدن آن دارد. تلاش زمینی‌ها برای مریخی شدن و رقابتی که با مریخی‌ها دارند نیز خود می‌تواند به  تعبیری قیاسی پنهان و زیرپوستی باشد میان ایرانیان مقیم خارج از کشور با مردمان سرزمینی که به آن مهاجرت می‌کنند. همچنین موضوع جهان ترسناک آینده نیز که در آن تکنولوژی حرف اول و آخر را خواهد زد و انسان، تنها جزئی ناچیز از این جهان خواهد بود هم، از محدوده  تامل و توجه سازندگان مجموعه دور نبوده است. این که انسان در آینده به گمانی باطل خود را مسلط بر همه چیز خواهد دانست، در این مجموعه با نگاه عمیق طنزپرداز، به چالش کشیده می‌شود و هم‌زیستی‌اش با جهان سرد ماشین و تکنولوژی در یکی دیگر از پی‌رنگ‌های معنایی «روزی روزگاری مریخ» به تصویر کشیده می‌شود.

تمرکز بر مفاهیم و معانی جامعه شناختی از دیگر موضوعات پراهمیت این مجموعه است. مفاهیمی که در اجرا هم  توانسته مجموعه را  به نوعی خاص‌ترش کند. زن سالاری، مرد سالاری، خودبرتری، نژادپرستی، غیبت، سخن‌چینی، جرم‌شناسی و… از جمله این مفاهیم هستند و همه در کنار هم، با طراحی ظریف و نگاه جامعه‌شناسانه سازندگان این مجموعه، در زیرساخت‌های محتوایی متن جای گذاری شده‌اند.

از طراحی صحنه، لباس و دکور خاص و جدید این مجموعه نیز که تماما در اختیار متن است و به هیچ وجه با اغراق و بزرگ‌نمایی از آن بیرون نمی‌زنند هم می‌توان به عنوان نقاط قوت و از جمله ارکان مهم موفقیت مجموعه یاد کرد. ارکانی که با کنار هم قرار گرفتن و سر و شکل دادن به ساختار، مجموعه را به مجموعه‌ای خاص بدل ساخته‌اند. امید که این مجموعه بعد از این سه قسمت، در ادامه راهش همچنان بتواند بر پایه نوآوری و خلاقیت حرکت کند و به عرصه تکرار نیافتد.

تماشای سریال روزی روزگاری مریخ در نماوا