مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

وقتی تریلر فضایی «جاذبه» با بازی ساندرا بولاک و جرج کلونی در سال ۲۰۱۳ اکران شد، بیش از ۷۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت، و برنده هفت جایزه اسکار ازجمله اسکار بهترین کارگردان برای آلفونسو کوارون شد.

فیلمساز مکزیکی در آن زمان می‌توانست عملاً هر چیزی که می‌خواست بسازد – استودیوها و ستاره‌های بزرگ هالیوود برای همکاری با او صف‌آرایی کرده بودند. در عوض، کوارون به محله دوران کودکی خود در مکزیکوسیتی بازگشت و فیلم شخصی «روما» (۲۰۱۸) را ساخت که جایزه شیر طلایی بهترین فیلم جشنواره ونیز را برد و بعد دومین اسکار بهترین کارگردانی، همین‌طور جوایز بهترین فیلمبرداری و بهترین فیلم خارجی‌زبان را برای او به همراه آورد.

درحالی‌که خیلی‌ها بی‌صبرانه منتظر بودند تا ببینند کوارون در آینده چه خواهد کرد (طرفداران «هری پاتر» هنوز از او به خاطر ساختن فیلم «زندانی آزکابان» که گروهی آن را بهترین فیلم این مجموعه سینمایی می‌دانند، تقدیر می‌کنند)، او اعلام کرد به‌عنوان مدیر تولید با یک پروژه کمتر شناخته‌شده به زبان مراتی به کارگردانی چتانیا تامانی، سینماگر هندی همکاری می‌کند.

«دادگاه» (۲۰۱۴) اولین فیلم بلند داستانی تامانی که نگاهی تحلیلی و انتقادی به سیستم قضایی و قانونی هند دارد، و از منظر یک خواننده محلی متهم به آشوبگری روایت می‌شود، در هفتاد و یکمین جشنواره ونیز جایزه شیر آینده یا جایزه لوییجی دی لورنتیس بهترین فیلم اول را دریافت کرد و برنده جایزه افق‌ها بهترین فیلم هم شد. هند بعدها این فیلم را به نمایندگی از این کشور برای رقابت در بخش اسکار فیلم خارجی‌زبان به آکادمی معرفی کرد که نامزد نشد.

با ورود کوارون، «شاگرد» (The Disciple) دومین فیلم بلند داستانی تامانی که اثری عمیقاً متفکرانه است، سفر پر از جایزه خود را آغاز کرد. داستان در بمبئی دوران معاصر روی می‌دهد و زندگی و دوران کاری شاراد نرولکار، موزیسین با بازی آدیتیا موداک را دنبال می‌کند. نرولکار که پدرش نیز یک موزیسین بود، زندگی خود را وقف کرده تا یک خواننده موسیقی سنتی هندی باشد و مصمم است انتظارات گورو خود را برآورده کند، اما با گذشت سال‌ها سرخورده می‌شود و هدف زندگی خود را زیر سؤال می‌برد، و به این فکر می‌کند: آیا هیچ‌وقت به موفقیتی که در پی آن است، دست پیدا می‌کند؟

کوارون ۵۹ ساله می‌گوید: «فیلم به یک بلندپروازی هنری می‌پردازد که بسیار خاص است، اما موضوع آن بسیار جهانی است. فیلم درباره پدران و پسران است، درباره میراث، درباره دنیای قدیم در مقابل دنیای جدید، این که چیزها چگونه تغییر می‌کند و چگونه با آن سازگار می‌شویم، چقدر می‌توانیم خودمان را بپذیریم، یا چگونه باید انتظارات والدین خود را دنبال کنیم. این چیزهاست که واقعاً تماشاگران در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.»

«شاگرد» اولین بار در دنیا سپتامبر ۲۰۲۰ در بخش مسابقه بین‌الملل هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و برنده جایزه بهترین فیلمنامه برای تامانی شد. «شاگرد» بعد از حدود دو دهه اولین فیلم هندی بود که در ونیز برای دریافت جایزه شیر طلایی رقابت کرد. پیش‌ازآن، آخرین فیلم هندی بخش مسابقه بین‌الملل لیدو «عروسی مانسون» به کارگردانی میرا نایر بود که در ۲۰۰۱ جایزه اصلی جشنواره را از آن خود کرد.

تامانی برای تحقیق، فیلمبرداری و تدوین «شاگرد» چهار سال وقت صرف کرد. سینماگر ۳۴ ساله در‌این‌باره در ونیز گفت: «کار روی این پروژه را تقریباً مثل یک خبرنگار شروع کردم. به کنسرت‌های مختلف رفتم، با موزیسین‌ها گفت‌وگو کردم و در جاهایی که آن‌ها رفت و آمد می‌کنند وقت زیادی را گذراندم. کار تحقیق و سفر به سراسر کشور و نوشتن فیلمنامه دو سال طول کشید و دو سال را هم صرف ساخت فیلم کردم.»

کوارون و تامانی اولین بار از طریق برنامه ابتکار هنری استاد و شاگرد رولکس در فصل ۱۷-۲۰۱۶ با هم آشنا شدند. سینماگر سرشناس تحت تأثیر استعداد هندی جوان قرار گرفت و پیشنهاد داد از فیلم بعدی او حمایت کند. با گذشته چند سال، این دو دوست‌های خوبی هستند و احترام متقابل آن‌ها در هر مصاحبه‌ای که با هم انجام می‌دهند به چشم می‌خورد.

تامانی در گفت‌وگویی از طریق زوم با هفته‌نامه هندو،  همچنان به طرز چشمگیری از همکاری خود با نماد مکزیکی ابراز تعجب می‌کند، درحالی‌که کوارون مثل همیشه است، به نکات مهمی درمورد حکمت فیلمسازی اشاره می‌کند، و نگاهش به همتای هندی خود مملو از ستایش است.

این دو نفر با ما درمورد این که چرا تماشاگران در سراسر جهان با فیلم «شاگرد» ارتباط برقرار می‌کنند، چنین همکاری‌های بین‌المللی چگونه می‌تواند سینمای هند را به‌پیش ببرد، و بیماری همه‌گیر چگونه بر فیلمسازی آن‌ها تأثیر گذاشت، صحبت می‌کنند.

آلفونسو کوارون و چتانیا تامانی

داستان فیلم با پس‌زمینه موسیقی سنتی هند همراه است. بااین‌حال تماشاگران و منتقدان بین‌المللی می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

تامانی: فکر نمی‌کنم بتوانید واکنش تماشاگر را نسبت به هر چیز محاسبه یا پیش‌بینی کنید. شما با نیت و اعتقاد خاص چیزی را خلق می‌کنید چون به یک داستان اعتقاد دارید و آن داستان باید روایت شود. حتی قبل از اکران دو فیلم «دادگاه» و «شاگرد» هیچ نظری نداشتم که تماشاگر بین‌المللی چگونه واکنش نشان می‌دهد. ما درمورد چیزی حدود ۲۰۰ کشور صحبت می‌کنیم… از این نظر یک موجود انتزاعی است. من معتقدم فیلم و مضامین آن – که درمورد امید و آرزوی انسان، جستجوی شخصی برای ممتاز بودن و تعلق به قبیله‌ای خاص صحبت می‌کند – به‌اندازه کافی جهانی است. شاید اگر با صداقت انجام شود، بخشی از آن با بینندگان در سراسر جهان ارتباط برقرار کند و ترجمه شود و از موانع جغرافیایی و فرهنگ‌ها عبور کند.

درمورد هند، اطمینان بیشتری دارم که فیلم با مردم ارتباط برقرار کند چون یک داستان هندی است. ویژگی‌های فرهنگی چیزی است که فیلم را منحصربه‌فرد و اصلی می‌کند، و کلی تفاوت‌های ظریف، و کلی ته‌رنگ که تماشاگر در اینجا از آن قدردانی می‌کند.

کوارون: او درمورد بازخوردهای فیلم در سطح جهانی خیلی متواضع است. واکنش‌ها به «شاگرد» از همان ابتدا که فیلم در ونیز به نمایش درآمد بسیار شگفت‌انگیز بود. و تبلیغات شفاهی و نقدها فوق‌العاده بود. بعد از همه جا برای فیلم دعوت‌نامه آمد و در جشنواره فیلم نیویورک هم پخش شد. «شاگرد» دومین فیلم چتانیا است. من باید یک یا دو دهه منتظر می‌ماندم تا یکی از فیلم‌هایم به جشنواره فیلم نیویورک دعوت شود. فقط این نیست. او حالا تماس‌های زیادی از طرف نماینده‌ها، بازیگرها و ستاره‌های هالیوود دارد که از فیلم او تعریف می‌کنند. گروهی برای معرفی «شاگرد» به اسکار کمپین تشکیل دادند، و وقتی پس‌ازاین همه حمایت، هند فیلم را به نمایندگی از خود به آکادمی معرفی نکرد، ناامید شدند.

آقای کوارون، یکی از بزرگ‌ترین نقش‌مایه‌های فیلم‌های شما رابطه بین سوژه‌ها و محیط اطراف آن‌هاست. در «شاگرد»، شهر بمبئی تقریباً یک شخصیت است. این به خاطر نفوذ شماست؟

کوارون: با شما موافقم، و این نکته فیلم را دوست دارم که بمبئی در آن واقعاً یک شخصیت است، اما این یک بمبئی است که کاملاً خودش است. هیچ نگاه رمانتیک و قضاوتی نسبت به شهر وجود ندارد. درنهایت، آنچه من از چتانیا متوجه شدم، عشق بسیار زیاد به شهر خودش است. ای‌کاش می‌توانستم بگویم که روی او تأثیر گذاشتم، اما ذهن او بسیار لجباز است! فکر نمی‌کنم کسی بتواند روی او تأثیر بگذارد (می‌خندد).

تامانی: من سر صحنه «روما» بودم و مراحل پس‌تولید فیلم را دنبال می‌کردم. کاملاً تحت تأثیر آلفونسو بودم. بله، من گرایش‌های خاصی داشتم، اما او واقعاً این شجاعت را به من داد که حتی نترس‌تر باشم و به خودم فشار بیاورم. به‌عنوان مثال، مانند بسیاری از فیلم‌های اول او، ما در کل فیلم فقط از یک یا دو لنز استفاده کردیم.

فیلم شما می‌تواند الگویی برای دیگر استعدادهای محلی باشد تا با فیلمسازان خارجی همکاری کنند؟

تامانی: اگر بخواهم صادق باشم، گاهی اوقات مجبور می‌شوم خودم را وشگون بگیرم تا مطمئن شوم این اتفاق واقعی است، حتی این واقعیت که آلفونسو در حال حاضر با ما است و از «شاگرد» حمایت می‌کند. من این را ترکیبی از خوش‌شانسی محض، یک مزیت فراوان، و یک اتفاق بسیار خوب در نظر می‌گیرم.

در پاسخ به پرسش شما، من کسی نیستم که در این مورد اظهار نظر کنم، اما بله، امیدوارم که به‌نوعی رسم شود. فیلمسازی در جایگاه او خود از یک فیلم هندی مانند این حمایت می‌کند. به‌هیچ‌وجه آن را بدیهی نمی‌دانم. واقعاً چیزی خارق‌العاده است و رؤیایی است که به حقیقت می‌پیوندد.

سرخوردگی و بی‌ثباتی شخصیت اصلی، احساسی است که در دوران همه‌گیری در بسیاری از ما غالب بود. فکر می‌کنید فیلم طنین‌انداز این حس است؟

تامانی: کاری که همه ما در دوران کرونا انجام دادیم این بود که خودمان را با شرایط پیش رو تطبیق دادیم، و این همان کاری است که شخصیت اصلی فیلم انجام می‌دهد. این یک یا دو سال نیست، تمام زندگی اوست. امیدوارم بیماری همه‌گیر به مردم فرصت داده باشد تا کمی خاموش شوند، و بیشتر پذیرای فیلمی باشند که ذاتاً متفکرانه است.

فکر می‌کنید سال کرونایی چگونه شما را تغییر داد؟

تامانی: ما خیلی خوش‌شانس بودیم که تولید «شاگرد» قبل از شیوع کرونا به پایان رسید و اولین نمایش جهانی فیلم در دوران قرنطینه بود، اما، همه‌گیری قطعاً بر من تأثیر گذاشت، و نه تأثیر مثبت. احساس کردم، «خوب، چرا باید کاری انجام دهی؟» این یک مرحله‌ بود، اما از آن خارج شدم و حالا روی یک پروژه جدید کار می‌کنم. اما من به افرادی که خلاق هستند و کارهای زیادی در قرنطینه انجام دادند، مانند آلفونسو، خیلی حسودی می‌کنم.

کوارون: شما با چیزهایی شبیه این همراه می‌شوید و درنهایت، نکته فوق‌العاده این است که هنرمندان همیشه آگاهانه و ناآگاهانه تحت تأثیر زمان خود هستند. در زندگی من، هیچ دوره‌ای به این عجیبی نبوده است؛ غیرممکن است به شیوه‌هایی که در حال حاضر درک نمی‌کنیم، بر ما تأثیر نگذارد، اما شاید این افکار از الان تا پنج سال آینده خود را نشان دهد … دورانی که حتی وقتی بدون ماسک فیلم می‌سازید و همه‌چیز کمی فراموش شده است، حس می‌کنید هنوز چیزی باقی مانده است.

من خوش‌شانس بودم چون این امکان را داشتم که در خانه به کار ادامه بدهم، و آنچه کشف کردم لذت دوباره نوشتن بود. قبل از همه‌گیری، نوشتن فقط به این خاطر بود که فیلمم را بسازم، و من برای انجام آن بی‌حوصله بودم. در دوران قرنطینه، با آن همه وقت، فقط برای لذت می‌نوشتم، که واقعاً شیرین بود.

منبع: هندو (گوتام سوندر)

تماشای این فیلم در نماوا