مجله نماوا: «تاریخ هرگز تکرار نمی‌شود، اما اغلب هم‌قافیه می‌شود.» فیلم «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی با این نقل قول که مکرراً به مارک تواین نسبت داده می‌شود، آغاز می‌شود.

کار جدید سیدی که یکی از چهار فیلم ایرانی امسال جشنواره ونیز بود و برنده دو جایزه بخش افق‌ها (بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد برای محسن تنابنده) شد، یک آرام‌سوز فرح‌بخش است که از وقتی تیتراژ شروع می‌شود شما را وا‌می‌دارد بهت‌زده به پرده خیره شوید. درحالی‌که ممکن است تاریخ واقعاً در سینمای ایران در حال تکرار باشد، نقل قول آغازین «جنگ جهانی سوم» قطعاً درمورد داستان فیلم صادق است.

شکیب با بازی محسن تنابنده، یک کارگر روزمزد بی‌خانمان است که همسر و پسرش را در زلزله از دست داد و حالا در کنار لادن (مهسا حجازی)، یک کارگر جنسی کر و لال آرامش را جستجو می‌کند. وقتی محل کار جدید او و همکارانش صحنه فیلمبرداری فیلمی در مورد هولوکاست می‌شود، فرصتی تازه پیش روی شکیب قرار می‌گیرد، بازی در یک نقش مهم در فیلم، دستمزد بیشتر و جایی برای اسکان. او در یکی از تماس‌های ویدیویی همیشگی‌ خود با لادن این خبر خوشحال‌کننده را با او در میان می‌گذارد، اما چیزی نمی‌گذرد که لادن برای فرار از دست پاانداز خود فرشید (مرتضی خانجانی) به او پناه می‌آورد.

درحالی‌که شکیب تلاش می‌کند لادن را – در محل موقتی که برای او در نظر گرفته‌شده – هم از گروه فیلمسازی که رفتارشان روزبه‌روز بیشتر دیکتاتوری می‌شود و هم از دست فرشید که پول زیادی برای رها کردن لادن می‌خواهد، پنهان کند، تنش‌ها بالا می‌گیرد و تاریخ هم‌قافیه می‌شود. با گذشته تقریباً دوسوم از فیلم مشخص می‌شود این تشابهات «قافیه‌دار» در حال ساختن چیزی هستند که نمی‌توان گفت یا حدس زد چیست.

محسن تنابنده در نقش شکیب عالی ظاهر می‌شود و احساسات این شخصیت را که از یک سر طیف به آن سر دیگر می‌پرد، منتقل می‌کند. مهسا حجازی – بازیگر درام ترسناک «زالاوا» که در ۲۰۲۱ برنده جایزه بزرگ هفته منتقدان ونیز شد – نیز شخصیت لادن را به شکلی درخشان زنده می‌کند. آشفته‌ترین صحنه فیلم که کمی پس از یک نقطه عطف در داستان روی می‌‌دهد، فوق‌العاده باورپذیر است. نمایش آشفتگی و هرج و مرج در «جنگ جهانی سوم» به‌اندازه «مغزهای کوچک زنگ‌زده» (۲۰۱۷)، فیلم قبلی سیدی مملو از صحنه‌های اکشن نیست، اما به همان اندازه تداوم دارد؛ یک تلاش جمعی موفق با دیالوگ‌های خیلی طبیعی.

پیمان شادمان‌فر که به‌عنوان فیلمبردار در دو فیلم دیگر سیدی، «خشم و هیاهو» (۲۰۱۵) و «مغزهای کوچک زنگ‌زده» نیز کار کرد، در اینجا با دقت قاب‌های خاطره‌انگیز طراحی می‌کند، نظیر نمایی که از درهای ماشین آمبولانس فیلمبرداری شده است؛ یک نمای دیگر که در آن شکیب در آستانه در ایستاده است و فقط تصویری سایه‌نما از او مقابل دوربین قابل دیده می‌شود، به نمونه‌ای آشکار از داستان‌گویی بصری تبدیل می‌شود. ملودی‌های پراکنده و پرشور ویولنسل بامداد افشار به‌شدت به اکتاو احساسی می‌افزایند و به دلیل کم بودنشان، به‌مراتب بهتر و گویاتر هستند.

بااین‌حال، عالی‌ترین جنبه‌های «جنگ جهانی سوم»، فیلمنامه و کارگردانی آن است. سیدی دنیایی خلق می‌کند که در آن تقریباً همه برای کسانی که از او «پایین‌تر» هستند، قلدری می‌کنند. تصویر «جنگ جهانی سوم» از شرایط زندگی پرمخاطره، کاوش قدرت و نوع توجیه و مشروعیت بخشیدن به آن از سوی کسانی که قدرت را در دست دارند، طنین جهانی دارد و به‌جرئت می‌توان گفت شرایط لازم را دارد که «انگل» بعدی باشد.

فیلمنامه‌نویسان «جنگ جهانی سوم» تعدادی از بهترین‌های سینمای ایران هستند. این داستان کاملاً غیرقابل پیش‌بینی و اصیل را خود سیدی نوشته است، همراه با آرین وزیردفتری که اولین تجربه کارگردانی او، «بی‌رؤیا» امسال در ونیز در بخش جنبی افق‌ها اکسترا به نمایش درآمد و آزاد جعفریان که مشاور داستان فیلم «برادران لیلا» سعید روستایی، یکی از رقبای جایزه نخل طلای این دوره جشنواره فیلم کن بود. این سه نفر چند ترفند در آستین دارند و سیدی به همان اندازه، باظرافت و صرفه‌جویی خود در کارگردانی و تدوین آن را اجرا می‌کند.

«جنگ جهانی سوم» مسلماً تماشاگران را شگفت‌زده می‌کند و کلی جایزه می‌گیرد. این فیلمی است که شما را وادار می‌کند منتظر فیلم بعدی سیدی باشید که اگر هم درخشش این یکی را تکرار نکرد، لااقل هم‌قافیه ‌باشد.

امتیاز: ۵ از ۵

منبع: View of the Arts (آماراسانا باتولگا)