مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

سخت‌ترین لحظه مصاحبه با شارلوت ولز فرا رسیده است. با دودلی می‌پرسیم چه مقدار از فیلم تکان‌دهنده‌اش درباره عشق، از دست دادن و غم پدر و دختری، زندگینامه‌ای است. ما در انتظار افشاگری هستیم، در عوض بحث به شیوه‌ای واقعاً بریتانیایی به چای می‌کشد.

کارگردان تازه‌کار درحالی‌که با قوری می‌جنگد، می‌گوید: «این اصلاً درست کار نمی‌کند. نه این که از جواب دادن به سؤال شما طفره بروم – نکته اینجاست که سینی پر از چای شد.»

قوری‌ مسدود شده با برگ چای می‌‌تواند استعاره‌ای تقریباً مناسب از دشواری خالی کردن احساسات دردناک باشد. مطمئناً در فیلم بعد از خورشید (Aftersun)، اولین فیلم بلند سینمایی ولز هیچ‌چیز واضحی پیدا نمی‌شود، فیلمی که در جشنواره کن ۲۰۲۲ با نقدهای هیجان‌انگیز مواجه شد و بعداً در جوایز فیلم مستقل بریتانیا هفت جایزه ازجمله بهترین فیلم، کارگردان و فیلمنامه را از آن خود کرد، درحالی‌که درمجموع ۱۶ نامزدی به دست آورده بود. وقتی با ولز در جشنواره فیلم لندن ملاقات می‌کنیم، هنوز در حال پردازش تجربه خود در کن است، جایی که فیلمش در بخش هفته منتقدان روی پرده رفت و جایزه گرفت.

فیلم بعد از خورشید
پل مسکال و فرانکی کوریو

کارگردان اسکاتلندی متولد ادینبورگ، به‌آرامی و درحالی‌که صدایش در لحظه‌هایی به زمزمه می‌ماند، می‌گوید: «هیچ‌وقت به ذهنم نرسیده بود با پخش تیتراژ پایانی چه اتفاقی می‌افتد. من آدمی هستم که دائماً به اتفاقات بعدی فکر می‌کنم، بنابراین مطمئن نیستم چرا به این مسئله فکر نکرده بودم. شگفتی بزرگی بود که مردم فیلم را دوست داشتند، تحت تأثیر قرار گرفتند و آن را خوانا دیدند. وقتی فیلمی می‌سازید که از توضیح دوری می‌کند، این ترس را دارید که کارتان منطقی نباشد.»

«بعد از خورشید» حداقل در سطح، داستان کالوم، یک پدر سی و چند ساله و سوفی، دختر ۱۱ ساله‌اش را دنبال می‌کند که اواخر دهه ۱۹۹۰ برای تعطیلات به ترکیه رفته‌اند، سفری که ۲۰ سال بعد به شکل ماهرانه‌ای از دیدگاه سوفی در بزرگسالی روایت می‌شود. کالوم و سوفی روزهای خود را با آفتاب گرفتن و شنا کردن، خوردن و نوشیدن و کارهای دیگر می‌گذرانند.

«بعد از خورشید» بیشتر از نگاه سوفی بالغ که پدرش را با نوعی غوغای متافیزیکی مشاهده می‌کند، روایت می‌شود و درباره زنی است که خاطراتش را مرتب می‌کند تا غم مدفون‌شده از پدر و مادرش را باز کند. این خاطرات می‌توانند هم آفتابی و هم به شکلی بی‌سر و صدا دردناک باشند.

بااین‌حال، «سطح» کم‌ترین چیز جالب فیلم ولز است. شگفت‌انگیز این است که کارگردان چگونه هر روز را برای آشکار کردن یک زیرمتن که خود سوفی به شکلی مبهم از آن آگاه است، قاب‌بندی می‌کند.

فیلم بعد از خورشید

فیلم به روش آرام خود، بی‌پروا است. فیلم‌های اول برای سازندگانشان مثل یک کارت ویزیت عمل می‌کنند و معمولاً پرزرق و برق‌‌تر هستند. درمورد «بعد از خورشید» رویکرد خوددارانه کارگردان نشان‌دهنده اعتمادبه‌نفس و بلوغ قابل توجه اوست.

ولز می‌گوید: «این همیشه اولین فیلم من بود. در این مورد کاملاً سازش‌ناپذیر بودم و حاضر بودم تلاش کنم حتی اگر شکست بخورم. در مرحله تدوین در لحظه‌هایی احساس می‌کردیم شکست می‌خوریم، اما حداقل با چیزی که می‌خواستم بیان کنم، صادق بود.»

کسانی که حروف رمزی را می‌خوانند، نشانه‌هایی دیدند که «بعد از خورشید» شاید به چیزی خاص تبدیل شود. یکی از آن‌ها بری جنکینز، کارگردان فیلم برنده اسکار «مهتاب» بود که به‌عنوان تهیه‌کننده با پروژه همکاری کرد. ولز که در نیویورک زندگی می‌کند، با اشتیاق می‌گوید: «من یک شخص شگفت‌انگیز در کنار خود داشتم.»

مورد دیگر حضور پل مسکال، بازیگر ایرلندی بود که نقش‌آفرینی او در اقتباس تلویزیونی از «مردم عادی» سالی رونی، در بهار ۲۰۲۰ تماشاگران خانه‌نشین را در دوران قرنطینه کووید مجذوب کرد. (او به‌تازگی برای کار خود در «بعد از خورشید» نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد شد و پیش از آن در جوایز فیلم اروپا نیز در این بخش نامزد بود.) بااین‌حال، حضور مسکال در فیلم ابتدا یک قمار بود، چرا که او به دلیل محدودیت‌های ناشی از بیماری همه‌گیر نتوانست قبل از شروع فیلمبرداری با همبازی جوان اسکاتلندی خود، فرانکی کوریو – که حالا ۱۲ سال دارد – ملاقات کند. مگر فیلمی مانند این، به‌شدت به تأثیر عاطفی متقابل بازیگرانش متکی نیست؟

فیلم بعد از خورشید

ولز تأیید می‌کند: «کاملاً به آن بستگی دارد. آن‌ها در زوم با هم حرف زده بودند و من دو بار فرانکی را از نزدیک دیده بودم، اما قبل از این که به ترکیه برسیم هرگز شخصاً پل را ملاقات نکرده بودم. این یک راه واقعاً ترسناک برای انتخاب بازیگران است. من آدمی نیستم که بگویم خوب اشکال ندارد… اعتقاد دارم برای ساختن یک فیلم‌ باید به دیگران اعتماد کامل داشته باشید.»

یکی از نکاتی که کار را ساده‌تر کرد این بود که کوریو که در اولین فیلمش بازی می‌کرد، با ناتورالیسم به‌ظاهر راحت خود، فراتر از انتظارات ظاهر شد. ولز می‌گوید: «فرانکی وارد اتاق شد و شروع به بازی کرد، به‌ شکلی که برای یک بچه کاملاً غیرمنتظره بود. این به من اعتمادبه‌نفس زیادی داد که به توانایی خودم تکیه کنم تا همین که پل و فرانکی به ترکیه رسیدند به شکل‌گیری رابطه بین آن‌ها کمک کنم.»

قبل از شروع فیلمبرداری، با هوشمندی دو هفته به بازیگران فرصت داده شد تا با هم ارتباط برقرار کنند. در نتیجه رابطه‌ای کاملاً اصیل و واقعی ایجاد شد که به نظر می‌رسد از صفحه تابش می‌کند.

در آن دو هفته، ولز نه‌فقط اجازه داد شخصیت ستاره جوانش برخی از دیالوگ‌ها را شکل دهد – حتی یکی از جمله‌های تأثیرگذار فیلم را خود کوریو گفت و بعد ولز آن را به فیلمنامه اضافه کرد – بلکه همچنین روی نگرش هر سه نفرشان به موضوع کار کرد. ولز می‌گوید کوریو واقعاً نمی‌خواست به‌هیچ‌وجه‌ با دلتنگی شخصیت خود کنار بیاید، بنابراین مسکال سخت تلاش کرد آشفتگی درونی شخصیتش را از همبازی‌ خود پنهان کند، تقریباً به همان روشی که کالوم از نشان دادن آسیب‌های خودش به بچه‌اش طفره می‌رود. ولز می‌گوید: «فرانکی آن شخصیت نیست. او واقعاً دارد بازی می‌کند، اما شیوه‌ای که او برای آوردن حساسیت خودش به نقش‌آفرینی به کار برد، جالب بود. درنهایت فرانکی ما را غافلگیر کرد.»

فیلم بعد از خورشید
شارلوت ولز

ولز ادامه می‌دهد: «در جایی از فیلمنامه توصیف می‌شود که کالوم دست شکسته خود را خیلی راحت و صمیمانه روی سوفی می‌گذارد. تایپ کردن این صحنه کار خیلی ساده‌ای بود، اما واقعاً می‌توانستیم آن را به تصویر بکشیم؟ درنهایت این آخرین چیزی بود که در ترکیه فیلمبرداری کردیم. یادم می‌آید پل گفت: “هرگز نمی‌توانستیم این کار را در هفته اول انجام دهیم.”»

و حالا ما به این سؤال ناخوشایند می‌رسیم که چه مقدار از «بعد از خورشید» بر مبنای تجربه خود ولز است.

او می‌گوید: «من اوایل از عبارت “زندگی‌نامه‌ احساسی” استفاده می‌کردم و از آن زمان این عبارت من را آزار می‌دهد. شکی نیست که رابطه من با پدرم نقطه شروع این کار بود، می‌خواستم گرما و عشق آن را در متن غمی که تجربه کرده‌ام و شاید در دوران نوجوانی کامل با آن کنار نیامدم، به تصویر بکشم… فیلم از جایی می‌آید که تلاش می‌کنم خودم چیزی را بفهمم و حسی را بیان کنم.»

یکی از لذت‌های دیدار با فردی که همچنان در آستانه شهرت قرار دارد این است که اطلاعات کمی از او در دسترس است. از ولز می‌خواهیم کمی از گذشته خود و چگونگی ورودش به فیلمسازی بگوید.

او توضیح می‌دهد: «من در مقطعی تمام فیلم‌های روز بریتانیایی و آمریکایی را تماشا می‌کردم. خیلی طول کشید برای آن نوع سینمایی آماده شوم که حالا بیشتر وقتم را صرف دیدن آن می‌کنم. من یک نوجوان ۱۳ ساله جلو‌تر از سن خودم نبودم که فیلم‌های اوزو را می‌بیند.»

فیلم بعد از خورشید

ولز ادامه می‌دهد: «در ۱۴ سالگی سر کلاس انگلیسی از سر جای خودم بلند شدم و گفتم می‌خواهم یک کارگردان شوم. جز علاقه به سینما و تماشای تلویزیون، هیچ برداشتی از معنای واقعی آن نداشتم. اگر این را انکار کنم، دروغ گفته‌ام – این بخشی از چیزی بود که من را به سمت تصاویر متحرک کشاند.»

وقتی بزرگ می‌شد کدام سریال تلویزیونی را دوست داشت؟ ولز با حالتی که به نظر می‌رسد ترکیبی از ادا درآوردن و وحشت واقعی است، جواب می‌دهد: «اگر بپرسید: “از مرگ پدرت به ما بگو!”، کمتر افشاگرانه‌تر است.»

او قبل از فاش کردن این شخصی‌ترین راز، بلافاصله به قوری ناسازگار برمی‌گردد – «واقعاً که… اصلاً من تسلیم!» و بدون اظهار نظر بیشتر می‌گوید: «به‌عنوان یک نوجوان “بافی قاتل خون‌آشام‌ها” برای من خیلی معنا داشت.»

بعد به نکاتی از رزومه خود اشاره می‌کند که برای یک فیلمساز جدید به طرز شگفت‌انگیزی متفاوت است. «من در دپارتمان کلاسیک کینگز کالج لندن درس خواندم. به‌طور جدی به دنبال ادامه تحصیل بودم و درنهایت از بخش خدمات مالی سر درآورم و به اداره شرکتی به نام دیجیتال ارچارد رسیدم که حالا کارهای سینمایی زیادی انجام می‌دهد. بعداً درحالی‌که نیم‌نگاهی به تولید داشتم، از آن تجربه برای ثبت نام در رشته کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و کارشناسی ارشد هنر در دانشگاه نیویورک استفاده کردم.» (بعداً متوجه شدیم او از دانشگاه آکسفورد نیز مدرک کارشناسی ارشد علوم انسانی دارد.)

فیلم بعد از خورشید

در تلاش برای تطبیق همه این‌ها با سن احتمالی ولز، می‌گوییم او دوران جوانی بسیار پرباری داشته است. «آره، خوب، من یک جوان ۲۰ ساله جلو‌تر از سن خودم نیستم که مردم می‌گویند. باید آن‌ها را ناامید کنم و بگویم یک اعجوبه فیلمسازی نوجوان نیستم… من ۳۵ سال دارم.»

وقتی ولز پس از پایان دوره تحصیلات تکمیلی خود در دانشگاه نیویورک، در ابتدا به این فکر می‌کرد که چه چیزی تبدیل به «بعد از خورشید» می‌شود، یک روایت سنتی‌تر در ذهن داشت. او می‌گوید: «فکر می‌کنم در طول نوشتن فیلمنامه به خاطرات و حکایت‌های دوران کودکی اجازه دادم تا یک طرح کلی شکل دهند. هرچه بیشتر به خاطرات و حکایت‌های دوران کودکی فکر می‌کردم، روند اندیشیدن به آن‌ها بیشتر در روایت نقش می‌بست.» به‌این‌ترتیب او به سکانس‌های کلوپ رسید که در آن سوفی پدرش را زیر نور چراغ‌های سالن می‌بیند. او توضیح می‌دهد: «فکر می‌کنم از خیلی جهات روند نوشتن همین بود. این کار راه من را در میان خاطرات باز مکرد و با احساسات مختلف و درنهایت با غم مواجه می‌کرد.»

فیلم بعد از خورشید

اما ولز در عین حال بین خودش و داستانی که «بعد از خورشید» درنهایت تعریف می‌کند، فاصله می‌گذارد. این سفر برای او جنبه شخصی دارد، اما زندگی‌نامه‌ای نیست. او با پدرش زیاد به تعطیلات می‌رفت. این یکی مخلوق ذهن اوست، اگرچه اذعان می‌کند کوریو تقریباً کاملاً شبیه او در سن نوجوانی است.

به قول فیلیپ راث، درک اشتباه از آدم‌ها – بارها و بارها – یک سرگرمی مشترک بشری است. این چیزی است که در «بعد از خورشید» به شکلی گویا به تصویر درآمده است، فیلمی که بیشتر آن در صحنه‌های بازگشت به گذشته می‌گذرد. بارقه‌هایی از دهه ۱۹۹۰ را شاهد هستیم، با تصاویری گذرا، ثبت‌شده با یک دوربین دی‌وی که هم آن دوران و هم غباری آفتاب‌سوخته از خاطرات تعطیلات را تداعی می‌کند. بهترین آن‌ها تصاویری است که فیلم با ظرافت از خود به‌جا می‌گذارد و با حال و هوای منگ‌کننده و پرسش‌های ناگفته‌، به‌تدریج تماشاگر را جذب می‌کند.

ولز می‌گوید: «من از توضیح دادن بیزارم و نه‌تنها این رویکرد را می‌پذیرم، بلکه آن را دوست دارم. بدون تلاش به دست نمی‌آید، اما ذاتاً کاری است که انجام می‌دهم. این نگاه فضا را برای شما باقی می‌گذارد تا تجربه خود را بیاورید. فکر می‌کنم برای ارتباط عاطفی و احساس کردن یک چیز باید آن فضا را داشته باشید. فیلم یک رسانه احساسی است.»

ولز خودش می‌داند «بعد از خورشید» فیلمی نیست که دست بیننده را بگیرد – و حالا که فیلم در دنیا منتشر شده و در جشنواره‌های مختلف روی پرده می‌رود، ولز از تماشای واکنش مردم به کار خود لذت می‌برد.

فیلم بعد از خورشید

او می‌گوید: «فکر می‌کنم فیلم چیزهای زیادی برای درک کردن دارد. لایه‌های زیادی دارد و هیچ‌کس هرگز همه آن‌ها را درک نخواهد کرد. هر کس جزئیات متفاوتی را متوجه می‌شود. همه قوس‌های کمی متفاوت می‌بینند. به شکلی عجیب به نظر می‌رسد هر کس می‌تواند ماجراجویی خودش را داشته باشد که دست آخر به یک نتیجه مشترک می‌رسد.»

حالا با انبوه نقدهای پنج ستاره، جوایز و نامزدی‌ها، ولز به خودش اجازه می‌دهد قبل از برنامه‌ریزی برای پروژه بعدی‌، همه این‌ها را در نظر بگیرد. شاید این همان چیزی است که از یک کودک نابغه، با تجربیات زیاد از زندگی ناشی می‌شود.

او می‌گوید: «فقط سعی می‌کنم از لحظه لذت ببرم. منتظر روزی هستم که برای خودم قهوه درست کنم، با یک صفحه خالی پشت میزم بنشینم و به این فکر کنم که کار بعدی چیست. ممکن است یک دقیقه طول بکشد و فکر می‌کنم اشکالی ندارد.»

او ادامه می‌دهد: «در یک دنیای عالی، من فیلمنامه دیگری دارم، اما این یک دنیای ناقص است. فعلاً فضای لازم برای این کار را ندارم، اما دست‌به‌کار می‌شوم.»

«بعد از خورشید» اکتبر پیش در سینماهای آمریکا و از نوامبر در بریتانیا اکران شد.

منبع: فایننشال تایمز، ونیتی فر

تماشای فیلم بعد از خورشید در نماوا