مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

کارنامه منوچهر محمدی طی ۴ دهه نشان دهنده تلاش مستمر او در طرح سوژه‌ها و انتخاب‌های مناسبش در زمینه برگزیدن بهترین گزینه موجود برای کارگردانی، نگارش فیلمنامه و بازیگری در بسیاری از فیلم‌هایی است که او در جایگاه تهیه‌کننده، نقش مهمی در مسیر تولید داشت. به واقع او اتمسفر سوژه‌ها را به درستی می‌شناسد، زمان مناسبی را برای ساخت فیلم‌هایش در نظر می‌گیرد و به دلیل روحیه شوخ‌طبعی که دارد فضاها را تحت تاثیر خودش قرار می‌دهد.

دو مثال بارز برای همین روحیه شوخ‌طبعانه محمدی می‌توان بیان کرد؛ یکی خواندن متن جذابی درباره عنوان فیلم «بوسیدن روی ماه» در نشست خبری این فیلم در جشنواره فیلم فجر است که از بینش طناز این تهیه‌کننده حکایت داشت. مثال دیگر مدیریت اجرایی وی بر خانه سینما و نظارت بر برگزاری ششمین جشن خانه سینما بود که با برگزیدن یک استندآپ کمدین مشهور دوران اصلاحات برای اجرای این جشن، فضایی سرشار از شوخی و خنده را بر سالن حاکم کرد به گونه‌ای که بسیاری از هنرمندان از جمله مرضیه برومند، آتیلا پسیانی، رضا کیانیان، بهرام رادان، ابراهیم حاتمی کیا و … هنگام آمدن روی استیج، علاوه بر ایجاد یک مکالمه دوستانه و همراهی با طنز جاری در موقعیت‌های ایجاد شده در این مراسم، این اجرا را ستودند و گفتند از ابتدای مراسم به آن میزان خندیده‌اند که توان صحبت کردن ندارند.

منوچهر محمدی تهیه‌کننده فهرستی جالب از فیلم‌های جریان‌ساز بوده است که یا سوژه‌شان به نسبت سال ساخت بسیار پیشروانه بوده است یا در گذر زمان آن فیلم‌ها تبدیل به کالت شده‌اند. توجه به روندی که محمدی در سینمای ایران طی کرده نشان دهنده این نکته است که او در دو ساحت همراهی با موج‌های غالب زمان یا نگرشی پیشروانه‌تر به موضوعات توانسته تا سهم مهمی از ماندگاری خاطره‌های پررنگ سینمایی در ذهن مردم ایران داشته باشد.

سوار بر موج موزیکال‌سازی

اولین فیلم سینمایی که او تولید کرد «گربه آوازه خوان» بود. این فیلم علاوه بر اینکه از موج کمدی موزیکال‌های کودکانه آن زمان تبعیت می‌کرد در عین حال تلاش داشت تا به سینمای هالیوود و روایت‌های پرانرژی و مفرح ژانر کودک در عرصه بین‌المللی نزدیک شود. گذشت زمان نشان داد که استفاده از عروسک محبوب مخمل که در «خونه مادربزرگه» واقعا گل کرد و از مخاطبان دلبری داشت تا چه اندازه هوشمندانه بود.

ورود به دنیای فانتزی

محمدی پس از ساخت فیلم موزیکال «گربه آوازه خوان»، تجربه‌ای متفاوت را با ساخت «هی جو» در سینمای ایران به یادگار گذارد. فیلم به سیاق کمدی‌های آمریکایی متمرکز بر ساختاری بزن و بکوب و پر کشش بود و مرز میان واقعیت و اوهام در رفتارهای شخصیت نقشه‌پرداز را به مثابه اهرمی برای تدارک موقعیت‌هایی کمدی استفاده کرد. فیلم البته در دوران ساخت خود به درستی درک و در گذر زمان نیز چندان به آن اشاره نشد تا سینمای کمدی در ایران از معدود تجربه‌های متفاوت خود در راستای بسترسازی برای توسعه این ژانر به درستی بهره نبرد.

بازنمایی اولین شمایل قهرمانی از زن

در ادامه فعالیت رو به جلوی این تهیه‌کننده شاهد ساخت فیلمی چون «همسر» بودیم. محور قرار دادن شخصیت کنشمند شیرین عضدی و نمایه کردن شمایلی قهرمانانه، مقتدر، پر جذبه و کاریزماتیک از یک زن آن هم در دورانی که تلقی از سهم دراماتیک زنان از فیلم‌ها و سریال‌ها برآمده از نگرشی پستویی و برون گریز بود و زنان بیشتر در چاردیواری خانه هویتمند بودند و تعریفی بایسته و شایسته از حضور اجتماعی آنها منعکس نشده بود باز هم نشان داد که محمدی سری پرسودا دارد و تلاش می کند تا از آینه‌ای جدید بازتاب تحولات زیرپوستی جامعه باشد.

شوخی فضایی

پس از واکنش‌های مثبت به فیلم «همسر»، منوچهر محمدی دست به یک ریسک بزرگ در مقیاس سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ شمسی زد. ترکیب شوخ طبعی محمدی و ذهنیت فانتزی و خلاق پیمان قاسم‌خانی نتیجه‌ای مناسب داشت. فیلم «من زمین را دوست دارم» با محور قرار دادن حضور یک آدم فضایی مهربان و پراحساس به نام خپیت در زمین و ورود او به زندگی یک راننده تاکسی تلاش داشت تا گونه دیگری از کمدی را به مخاطبان معرفی کند. فیلمی که با استفاده از علیرضا خمسه و تکیه بر قدرت بازی پانتومیم او توانست اتمسفری پرنشاط را تدارک ببیند.

زیر سایه ایدئولوژی و عرفان

پس از ۴ تجربه مفرح و پرنشاط، منوچهر محمدی برای نمایش قدرت تولید فیلم در دیگر ژانرها به ساخت فیلمی برآمده از نگرش ایدئولوژیک آرمان قدس روی آورد. فیلم «بازمانده» همچنان مهم‌ترین فیلم ساخته شده در سینمای ایران همسو با آرمان‌های نظام انقلابی مستقر و پوشش دهی به ارزش های مستتر در سیاست خارجی ضداستکباری است که به تغییر مسیر یک دهه‌ای محمدی به سوی دیگر ژانرها و پرهیز از ساخت فیلم کمدی منجر شد.

محمدی پس از ساخت فیلم «بازمانده» و به سبب مسئولیت اجرایی در خانه سینما تا ۶ سال فیلمی در سینما تولید نکرد، اما برای اینکه نشان دهد که برند برساخته او در سینمای ایران همچنان کار می‌کند دو فیلم با رویکرد مذهبی را در سال ۱۳۷۹ تولید کرد. اولین فیلم «مسافر ری» بود که بر زندگی عبدالعظیم حسنی از شخصیت‌های برجسته تشیع متمرکز بود. اما فیلمی که بذر جدیدی در سینمای ایران با محور قرار دادن زیست طلبگی کاشت «زیر نور ماه» بود که وجه اهمیت این فیلم از آنجا می‌آید که دوربین برای اولین بار مکانی را به عنوان حوزه علمیه نمایان ساخت و سلوکی متفاوت از زیست طلبگی را نشان مخاطبان داد.

شانیت والای سینما در مناسبات اجتماعی

در عین حال محمدی برای اینکه بازتابی از التهابات و حوادث اجتماعی را هم در کارنامه خود پوشش دهد به موضوع امنیتی و حساس گروگانگیری در خط پروازی اهواز به بندرعباس ورود کرد و ارتفاع پست را ساخت. در این فیلم که جایگاه تعیین کننده سینما در انعکاس دغدغه های عمومی را در آن دوران نشان می داد دوربین با نگاهی مهربان، روایتی از قاسم و خانواده اش را به عنوان نمادی از خانواده های حردانی و پورمنصوری فراروی مخاطبان قرار داد و با تلطیف ماجرا و کاهش سویه های امنیتی ماجرا بر رویکرد دستگاه قضایی نیز تاثیر گذاشت به گونه ای که با نمایش این فیلم و تقاضای ابراهیم حاتمی کیا از رئیس دستگاه قضا، متهمان این پرونده بخشیده شدند.

روایت فرزند آبادان از جنگ

منوچهر محمدی به عنوان یک آبادانی سرانجام به موضوع جنگ نیز ورود کرد. اگرچه پیشتر در «ارتفاع پست» گریزهایی به موضوع جنگ‌زده‌ها شده بود اما در سریال «خاک سرخ» ابعاد مهیب جنگ و آوارگی تلخ جنوبی‌ها بیشتر به تصویر کشیده شد. سویه‌های اشکناک این سریال تا اندازه‌ای بالا بود که در نشست تلویزیونی عوامل ساخت سریال با مردم که برای اولین بار در تاریخ تلویزیون ایران اتفاق افتاد بانویی مسن از تاثیرات شدید تالم‌های این سریال بر روحیه خودش گفت و با اشک‌هایی سوزناک یکی از طلایی‌ترین سکانس های پیوند مردم با تلویزیون را بر جای گذاشت.

اولین شوخی با روحانیت

اگر منوچهر محمدی را مرد اولین‌ها در سینمای ایران بنامیم سخنی به گزاف نگفته‌ایم. ساخت فیلم «مارمولک» اولین شوخی با فضای جدی و قدسی روحانیت در ایران بود که ترکیب مثلث زمان شناسی محمدی، خلاقیت پیمان قاسم‌خانی و هوشمندی پرویز پرستویی در ایفای همدل پذیر این نقش بسیار در تثبیت برند این فیلم تاثیرگذار بود.

«مارمولک» از معدود فیلم های سینمای ایران است که می‌توان در طبقه‌بندی فیلم کالت از آن یاد کرد و در کنار فیلم‌هایی چون «قیصر»، «هامون»، «اجاره نشین‌ها»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «آدم برفی»، «قرمز»، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» قرارش داد که در گذر زمان بر تعداد هوادارانشان افزوده شد.

بازتاب سینمایی مقام مادر

اگرچه بسیاری همچنان والاترین تصویر تثبیت شده از مادر ایرانی را تحت تاثیر روایت شاعرانه علی حاتمی در فیلم «مادر» می‌دانند اما رسول ملاقلی‌پور با کارگردانی «میم مثل مادر» توانست تا آن برند تثبیت شده را به چالش بکشد. محمدی در جایگاه تهیه کننده این فیلم با ثبت قرارداد با گلشیفته فراهانی برای ایفای نقش سپیده از هوش والای خود در رصد موج‌های اثربخش در تولید یک فیلم پرده برداری کرد.

روایت‌های پراکنده

منوچهر محمدی پس از «میم مثل مادر» فیلم‌های دیگری تولید کرد که هر یک وجه اهمیت خاص خودشان را داشتند. اولین حضور دوربین یک فیلم سینمایی ایرانی در داخل بارگاه نجف اشرف و عتبات عالیات در فیلم «عصر روز دهم»، تلاقی اخلاق عرفانی و اخلاق انسانی در زیست طلبگی و چهره‌گری عشق در ارتباط میان یک روحانی و همسرش در «طلا و مس»، بازنمایی چهره‌ای متفاوت از مادران شهدا در فیلم «بوسیدن روی ماه»، نمایه کردن شیوه‌ای متفاوت از عشق والدین دارای نقصان ذهنی به فرزند سالم خود و چالش‌های پیامد آن در «حوض نقاشی»، تداعی‌گری جدیدی از گفت‌وگوی ادیان در فیلم «اکسیدان» و توجه به فضای دو قطبی سیاسی در ایران و نمایه کردن وجهی کاریکاتوری از این رقابت‌ها و رفاقت‌ها در فیلم «چپ، راست» دیگر تلاش‌های قابل ذکر منوچهر محمدی هستند که برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب از تحلیل آنها خودداری کردم.

تماشای «چپ، راست» در نماوا