مجله نماوا، رضا صائمی

شاید بتوان مستند «کاریز، قصه آب» را تکمیل سه‌گانه‌ی هادی آفریده بعد از ساخت دو مستند «کامیون آبی» و «باغ بلوچی» دانست که در آن به تنش‌ها و چالش‌های کم آبی در سیستان و بلوچستان پرداخته بود. البته آفریده پیش از این مجموعه مستند «رگ‌های آبی زمین» را در پنج قسمت با موضوع قنات‌های ثبت‌ جهانی یونسکو در استان‌های یزد و اصفهان تهیه کرده بود.

اگرچه درباره قنات‌های ایران مستندهای متعددی ساخته شده، اما وجه تمایز «کاریز، قصه آب» را باید در فرم روایی و زاویه دید متفاوت مستندساز به سوژه تحلیل کرد. آفریده با حذف متن گفتار و گفت‌وگو و مصاحبه که مولفه معمول مستندهای پژوهشی و آسیب شناسانه است تلاش کرد تا متکی بر زبان تصویری و استفاده از متن نوشتارهایی که مستند را مَفصَل‌بندی می‌کند نسبت به خطر کم آبی و عمق فاجعه هشدار بدهد. آخرین متن نوشتاری که در پایان مستند می‌بینیم اوج این هشدار است که اگر به عمق آن بیاندیشیم هولناک خواهد بود. جایی که می‌نویسد: «زنگ خطر نابودی قنات‌ها که رازِ پایداری تمدن ایرانیان به آن‌ها وابسته است، به صدا درآمده است.» مستندساز برای اثربخشی این جمله با تصاویری که در طول مستند از وضعیت قنات به شکل آماری ارائه می‌دهد مقدمات خود را درست می‌چیند. این صدای خطر از دل این واقعیت تلخ برمی‌آید که «هر سال در ایران حدود هزار رشته قنات خشک می‌شوند!»

کاریز، قصه آب

روایت یک تراژدی غم‌انگیز

«کاریز، قصه آب» در واقع روایتی تصویری با لحنی شاعرانه و زیبایی شناختی درباره یک غصه بزرگ است؛ غصه بی‌آبی و پیامدهای آن. در واقع مستند روایتی جذاب، اما تلخ از یک بحران اجتماعی است نه صرفا بحران زیست محیطی. مستندساز مخاطب را با واقعیت بحران آب روبه‌رو می‌کند و البته صرفا نه از درد که از درمان هم حرف می‌زند؛ از خشک شدن و نابودی قنات‌ها. در واقع در اینجا درد و درمان در هم تنیده شده و احیای قنات‌ها به عنوان یک راه حل مهم برای عبور از بحران آب مورد تاکید قرار می‌گیرد.

مستند با اینکه راوی ندارد و کسی در آن حرف نمی‌زند، اما به میانجی تصویر و فرم روایی خود، از مسئله مهمی حرف می‌زند. گویی مستندساز ترجیح داده که به جای حرف زدن درباره بحران آب که از فرط تکرار و به جایی نرسیدن بی‌ثمر شده ما را به سکوت تامل برانگیز با نمایش تصاویری که خود گویایی عمق فاجعه است حرف خود را بلندتر بزند. چنانکه در پایان و بعد از تماشای مستند، مخاطب در سکوت خود به تفکر درباره بحرانی می‌پردازد که آینده و حیات و زندگی او را تهدید می‌کند.

گرچه مستند روایت و لحنی شاعرانه دارد، اما از یک تراژدی غم‌انگیز می‌گوید که یک درد مشترک تاریخی است. دردی مشترک که باید آن را فریاد زد. ما مردمی هستیم که در طول تاریخ با قنات و قناعت زیسته‌ایم و حالا تمدن غنی ما با خطر خشکی قنات‌ها در معرض فقر و نابودی قرار دارد. «کاریز، قصه آب» روایت این تراژدی است.

تماشای آثار پانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت در پردیس نماوا