مجله نماوا، فرهاد خالدی نیک

سریال خاتون به قسمت هجدهم رسید. قسمتی که عنوانش هست: سعی کن باهاش خوشبخت بشی ماری! عنوانی که به دیالوگی از خاتون (نگار جواهریان) در یکی از مهم‌ترین سکانس‌های این قسمت اشاره دارد. سکانس رویارویی رضا فخار (میر سعید مولویان) و سرهنگ شیرزاد ملک (اشکان خطیبی) که با همراهی خاتون و ماری (مهتاب ثروتی) برگزار شده و در پایان آن، اوج استیصال شخصیت شیرزاد ملک به نمایش در آمده است. شخصیتی که اگرچه در قطب مخالف کاراکتر خاتون و همفکرانش ایستاده است، ولی بیش از آن که پلید و نفرت‌انگیز باشد، ترحم برانگیز می‌نماید. شیرزاد بازنده‌ی اصلی قصه سریالی است که به یاد کسانی ساخته شده که برای این سرزمین شجاعانه جنگیدند. او علاوه بر این که خواسته یا ناخواسته، خودش را تسلیم دستورات و اوامر مافوق‌های وابسته به بیگانه و نیروهای زیاده‌خواه خارجی کرده، فرزند کوچک و همسر محبویش را نیز از دست رفته می‌بیند. همسری که هنوز شیفته‌اش است و ازدواج با ماری نیز نتوانسته است ذهن و فکرش را از یاد و خاطره‌اش منحرف کند. این مساله به خصوص در هنگامی که خاتون برای سومین بار به رویش اسلحه می‌کشد، به چشم می‌آید. او یک بازنده‌ی تمام عیار است. بازنده‌ای که جنگ و اشغال کشور، خانواده و البته هویتش را از او گرفته و او را به باتلاقی کشانده که گویی رهایی از آن امکان‌پذیر نیست.

در مقابل شیرزاد، کاراکتر رضا فخار یک قهرمان کامل و آرمانی است. رابین هود قصه که با شجاعتی مثال‌زدنی، برای رساندن آذوقه به هموطنانش از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند و در این مسیر، حتی توانسته توجه خاتون قصه را نیز به خود جلب کند. او نه تنها محبوب خاتون، که مرد محبوب دیگر شخصیت‌های زن سریال، گوهر (پانته‌آ پناهی‌ها) و خواهرش ریحانه (ستاره اسکندری) نیز هست. محبوبیتی که بیش از هر چیز حاصل شهامت و جسارتی است که از این شخصیت سراغ داریم. او که حتی در وقت دستبرد زدن به انبار یدی زاغول (صالح میزرا آقایی)، از پوشاندن چهره‌اش خودداری می‌کند و خاتون هم مشتاقانه از شیوه‌ی جسورانه‌اش پیروی می‌کند. با این همه جالب‌ترین و البته تنفر برانگیزترین شخصیت «خاتون» همچنان کمیسر رجب اف (با بازی تماشایی بابک حمیدیان) است. شخصیتی که در هر بار حضورش، آنچنان کنجکاوی برانگیز و غیرمنتظره ظاهر می‌شود که تمامی توجهات را به سمت و سوی خودش جلب می‌کند و به نظر می‌رسد، اوست که در نهایت معادلات سریال را تغییر می‌دهد.

خاتون

شخصیت‌پردازی‌های ملموس

امتیاز اصلی «خاتون» را باید در همین شخصیت‌های ملموس و باورپذیر جستجو کرد. شخصیت‌هایی به شدت زمینی که می‌توان نیات و درونیات آن‌ها را دریافت و هرطور که هست با آن‌ها همذات‌پنداری کرد. شاید قصه‌ی خاتون در فصل دوم، جذابیت‌ها و اوج و فرودهای خاص فصل اول را نداشته باشد، اما از منظر تنوع و پرداخت شخصیت‌ها بسیار جالب توجه است. شخصیت‌هایی چون جهانگیرخان روزبه (مهران مدیری)، نظر بیگ (پیام دهکردی)، میر عظیم (محمدرضا شریفی نیا)، اورنگ (بانی پال شومون)، اسفندیار بختیاری (بیژن امکانیان) و حاج ضرابی (بابک کریمی) که هرکدام دارای نقشی تاثیرگذار در روند قصه سریال هستند و همچون بسیاری از سریال‌های ایرانی، تنها در خدمت رنگ و لعاب بخشیدن به فضای سریال و شاخ و برگ دادن به قصه آن قرار ندارند. شخصیت‌هایی که شاید به لحاظ زمانی، حضور چندان پررنگی در «خاتون» نداشته باشند، اما در همان مدت زمانی که مجال ظهور و عرض‌اندام پیدا می‌کنند، تاثیر خود را بر مخاطب می‌گذارند و در اذهان ماندگار می‌شوند.

این تاثیر گاه به واسطه‌ی خصوصیات ذاتی و ویژگی‌های شخصیتی آن‌هاست و گاه ناشی از دیالوگ‌های فوق‌العاده‌ای است که بر زبان ایشان جاری می‌شود. دیالوگ‌هایی که شاید در ظاهر ساده و در خدمت قصه و شخصیت‌پردازی سریال باشند ولی اغلب جملاتی قابل تامل و به خاطر ماندنی هستند که گویی قصد دارند به نوعی تاریخ دیروز این سرزمین را با اتفاقات امروز گره بزنند؛ اتفاقاتی نظیر برخورد با روزنامه نگاران و یا اشاراتی ظریف به نقش سیاست در سرنوشت مردم یک جامعه، مواردی است که «خاتون» را از یک سریال تاریخی صرفاً سرگرم‌کننده خارج کرده و هویتی باشکوه و ارزشمند به آن می‌بخشد. شکوهی که نه فقط در قصه، شخصیت‌پردازی و بازی‌های سریال، که در طراحی صحنه و لباس، نورپردازی، موسیقی و فیلمبرداری آن هم به چشم می‌آید تا «خاتون» از هر نظر یکی از بهترین سریال‌های این سال‌ها باشد و تینا پاکروان در مقام نویسنده و کارگردان سریال نمره‌ی قبولی بگیرد. سریالی که حالا به جرات می‌توان گفت استانداردهای سریال‌سازی را در شبکه نمایش خانگی ارتقاء بخشیده و تداوم تولید و استمرار پخش آن می‌تواند گزینه‌ای منطقی و قابل انتظار باشد.

تماشای سریال خاتون در نماوا