مجله نماوا، یاسمن خلیلی‌فرد

«خجالت نکش» فیلمی‌ست در مدیوم تلویزیونی که به اثری سینمایی تبدیل شده و موفق می‌شود با اجرایی دقیق و متنی ساده اما کم‌نقص و قابل قبول به طرح مسئله‌اش بپردازد؛ مسئله‌ای که اتفاقاً یک موضوع مهم اجتماعی‌ست و شاید کم­تر فیلمسازی از این نظرگاه به سراغش رفته باشد. فیلم به موضوع «فرزندآوری» و تأثیری که عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر این مسئله می­‌گذارند پرداخته است و با لحنی طنز و خلق موقعیت‌های بامزه روایت زندگی صنم و قنبر را در دو برهه‌ی مختلف زمانی به تصویر می‌کشد.

در «خجالت نکش» زن و مرد میانسال داستان (صنم و قنبر)، در موقعیت خاص و نسبتاً غیرمنتظره‌ای قرار می‌گیرند که با توجه به خاستگاه فرهنگی و بافت روستایی‌ای که در آن زندگی می‌کنند این موقعیت برایشان ویژه‌تر هم می‌شود.

نیمی از درام به مسئله‌ی پنهان کردن «بارداری» صنم از دیگران می‌گذرد و در نیمه ی دیگر فیلم مسئله‌ی گم شدن نوزاد به نقطه عطف کار بدل می‌شود. تقسیم‌بندی درست رویدادها در فیلمنامه از امتیازات «خجالت نکش» است. درواقع نوعی یکدستی میان وقایع، بحران‌ها و گره‌گشایی هر بحران به چشم می‌آید که باعث شده است کار از ریتم نیفتد، پرکشش باقی بماند و پویایی آن حفظ شود.

مسئله‌ی باردار شدن زنی روستایی در سنین میانسالی و در حالی که فرزندانی بزرگسال دارد ایده‌ی جالبی ست که با پرداخت به جا و به اندازه به درستی به بار می‌نشیند. در عین حال درام از داستان‌های فرعی‌اش نیز غافل نمی‌ماند و در آن مدام ایده‌ای درخشان و بامزه به ایده‌ی درخشان و بامزه‌ی دیگری تبدیل می‌شود. در واقع از قابلیت‌های کار رضا مقصودی که علاوه بر کارگردانی نویسنده‌ی فیلمنامه‌ی اثر نیز بوده است شاید همین باشد که به «شوخی»‌های کوتاه کلامی اکتفا نمی‌کند و هر شوخی را به ایده‌ی پرملات و دندان‌گیری تبدیل می‌کند.

«خجالت نکش» همان قدر که به روایت متکی‌ست، بازی‌ها و شخصیت‌ها نیز نقشی پررنگ و مهم در آن دارند. در واقع متن دراماتیک کار متکی بر بازی بازیگران است. در انتخاب بازیگران همان مسئله‌ی تلویزیونی بودن باز هم به چشم می‌آید. بیشتر بازیگران «خجالت نکش» در حالی که تجربه‌ی بازی در سینما را هم در کارنامه داشته‌اند اما عمدتاً بازیگران تلویزیون هستند. از احمد مهران‌فر گرفته تا سام درخشانی، الناز حبیبی، لیندا کیانی، سمیرا حسینی، علی صالحی و… بازیگرانی هستند که بیشتر آنها را در مجموعه‌های تلویزیونی دیده‌ایم و شاید همین تلویزیونی بودن بازیگرانِ فیلم، ناخودآگاه فیلم را به آثار آن مدیوم نزدیک‌تر کرده است. جنس شوخی‌های فیلم نیز گاهی به شوخی‌های سریال‌ها نزدیک می‌شود و البته چارچوب و محدوده‌ای که برای این شوخی‌ها در نظر گرفته شده است منجر به آن می‌شود که جنس طنز فیلم پاکیزه و شریف باشد و از گرایش اثر به شوخی‌های سخیف و لودگی پرهیز شود و در عین حال همان‌طور که پیش‌تر نیز اذعان داشتم شوخی‌ها به ایده‌هایی قابل بسط بدل می‌شوند.

«خجالت نکش» فیلم انرژیک و سرپایی است. از دلایل اصلی این امر تلفیق خلاقانه‌ی کمدی موقعیت و هجو در آن است. بازیگران مجبور نیستند برای خنداندن مخاطب دست به هر کاری بزنند و فیلمنامه آن قدر موقعیت‌های خنده‌دار دارد که کار بازیگران به نحوی آسان شده است.

فضای روستایی و غیرشهری کار چه به واسطه‌ی فضاسازی مناسب و چه در اجرا، طراحی میزانسن و بازی‌ها قابل قبول از آب درآمده است و فیلم برای شکل‌گیری و پیشرفت درست روایتش از ساختن فضایی جزئیات محور و موقعیت‌های مکانی بهره‌ی درستی می‌برد.

«خجالت نکش» همان‌طور که شروع خوبی دارد، پایان‌بندی خوبی هم دارد. پایان‌بندی آن البته کاملاً قابل پیش‌بینی است. مخاطب انتظاری جز تماشای پایانِ فعلی ندارد و درواقع می‌تواند حدس بزند که قرار است چه اتفاقی در پایان فیلم بیفتد؛ اما فیلم در نقطه‌ی درست و به‌جا به پایان می‌رسد بی‌آن‌که از ریتم بیفتد یا در بخش‌های مختلفش دچار توقف شود با این حال نباید از آن انتظار غافلگیری داشته باشیم.

با در نظر گرفتن این که در بیش­تر موارد کیفیت کمدی‌های سینمای ایران از حد معینی فراتر نمی‌رود، «خجالت نکش» را می‌توان یک کمدی استاندارد در این سینما به شمار آورد که به سراغ موضوعی بکر و تازه رفته و از موضوعات مرسوم این دست از فیلم‌ها فاصله می‌گیرد.

تماشای این فیلم در نماوا