مجله نماوا، مینو خانی

یکی از نظریاتی که برای تحلیل آثار ادبی و هنری وجود دارد، نظریه «بینامتنیت» است. این نظریه بر آن است که هیچ متن (منظور اثر ادبی یا هنری) اولیه‌ای وجود ندارد و همه این متون از پیش‌متنی بهره می‌برند. نظریه بینامتنیت همچنین معتقد است که مولف بنا به سلیقه و خلاقیت خود بر پیش‌متن چیزی اضافه یا از آن کم می‌کند. به عبارتی، مثلا اگر آثار ادبی و هنری با موضوع عاشورا خلق می‌شود، این آثار از واقعه عاشورا بهره برده و واقعه عاشورا نیز از تقابل خیر و شر که موضوع ازلی و ابدی جهان هستی است، برآمده. حال اگر هنرمندی اثری درباره این واقعه خلق می‌کند، قطعا از متن اولیه یعنی تاریخ عاشورا الهام گرفته است و متناسب با زاویه نگاه خود، بخشی از این واقعه را روایت و تخیل خود را به آن وارد می‌کند و باعث می‌شود آن بخش از پیش‌متن واقعه عاشورا نه تحریف، بلکه جذاب‌تر و هنرمندانه‌تر شود و مخاطب آشنا به واقعه عاشورا نیز با همان پیش‌متن با آن مواجه می‌شود، آن را درک می‌کند و از آن لذت می‌برد.

فیلم سینمایی «روز صفر» از همین نظریه بهره برده است. فیلمی بر اساس دستگیری عبدالمالک ریگی، رهبر جنبش غیرقانونی جندالله که در سال 1382 شکل گرفت و هدف از آن در ظاهر حمایت از قوم بلوچ اما در عمل انجام عملیات تروریستی در ایران بود. تا اینکه بالاخره ریگی در اسفند سال 1388 توسط نیروهای امنیتی ایران دستگیر و بعد اعدام شد.

اینکه فیلم به لحاظ هنری و سینمایی چقدر خوب از کار درآمده، نکته‌ای است که پیش از این بسیار درباره آن نوشته شده است. سعید ملکان برای اولین فیلم سینمایی خود گام بلندی برداشته که حاصل، چیزی فراتر از یک فیلم اول است. خصوصا صحنه‌های به اصطلاح «اکشن» (از نظر من این صحنه‌ها اکشن نیست، اکنش یعنی حرکات تصنعی برای برانگیختن حس هیجان مخاطب. در حالی‌که وجود چنین صحنه‌هایی نه با هدف ایجاد هیجان، که نشان دادن واقعیتی است که قطعا رخ داده است، اما مولف بر اساس تخیل و سلقه خود آن را بدین شکل پرداخت کرده است) بسیار جذاب از آب درآمده است. یا سرعت عمل در دستگیری فاروق، یا قاطعیتی که نیروی امنیتی در همه لحظات و شرایط دارد.

ورود ملکان به عرصه کارگردانی، با پشتوانه‌ای که وی در مقام طراح هنری سینمایی دارد، باعث شده تا وقتی در جایگاه کارگردان قرار می‌گیرد، با قدرت عمل کند. ضمن اینکه تجربه او در تهیه‌کنندگی نیز نشان داده است که شمّ خوبی در انتخاب موضوع فیلم دارد؛ نمونه موفق آن، «ویلا‌یی‌ها» به کارگردانی منیر قیدی است.

شخصیت اصلی فیلم «روز صفر»، نیروی امنیتی ایرانی، با بازی خوب امیر جدیدی است که وضعیت خانوادگی و شخصی او معلوم نیست و در لحظاتی از فیلم هم از سوی همکار ایرانی و هم از سوی همکار پاکستانی مورد سوال قرار می‌گیرد و هرگز به آن پاسخ نمی‌دهد، قطعا از امکانات نظریه بینامتنیت بهره می‌برد تا زندگی شخصی نیروی امنیتی در پرده‌ای از ابهام فرو رود؛ واقعیتی که درباره یک نیروی امنیتی در همه جای دنیا وجود دارد. اگر زندگی شخصی یک نیروی امنیتی (خصوصا رده بالا) کشف شود چه بسا اتفاق‌های بسیاری رخ دهد. به نظر می‌رسد گمانه‌هایی که درباره زندگی نیروی امنیتی طرح می‌شود، در تلاش است تا بستر تصور مخاطب از هدف او مبنی بر دستگیری ریگی را کمی شخصی نشان دهد، اما این چیزی است که قطعا با تلاش‌های بی‌وقفه او و مونولوگ پایانی‌اش در تضاد است و تاکید می‌کند که یک نیروی امنیتی در عملیاتی به این مهمی، به هیچ چیز فکر نمی‌کند جز دفاع از کشور و مردمانش و ایجاد آرامش و امنیت برای آنها.

برخلاف اینکه اکثر مخاطبان از پایان ماجرا مطلع‌اند و این می‌تواند داستان بدون تعلیقی برای مخاطب باشد و وی را با خود همراه نکند، اما تدوین موازی تصاویری که کاروان‌های حامل مواد منفجره در تمامی شهرهای کشور را نشان می‌دهد، و صلابت نیروی امنیتی و ادامه پیگیری‌هایش در دستیابی به ریگی، اصرار در نشاندن پرواز قرقیزستان و دیدار با جوان پاکستانی که جلیقه انفجاری به تن دارد، لحظه‌های نفس‌گیری خلق می‌کند که مخاطب صددرصد آگاه به ماجرا را نیز با خود همراه می‌سازد.

نکته مهم این فیلم امنیتی-سیاسی قطعا به تصویر کشیدن قدرت سیستم امنیتی کشور و یک اثر استراتژیک است که در چند اثر سینمایی دیگر مثل «روباه»،  «ماجرای نیمروز»، «بادیگارد» و …نیز دیده شده بود. هر چند بخش مهمی از این داستان امنیتی به شخصیت کاریزماتیک و درونگرای نیروی امنیتی و کنش و واکنش‌های او مربوط است و نه به امکانات و ترفندهای جدید امنیتی، «روز صفر» علاوه بر ساخت یک فیلم امنیتی- استراتژیک که همیشه و در همه جای دنیا جذابیت‌های خود را دارد، نشان دادن قدرت کشور است، خصوصا وقتی که روایت اصلی برگرفته از یک رخداد واقعی باشد که اسناد و مدارک آن به اقتضای زمان و شرایط در دسترس عموم قرار می‌گیرد؛ گو اینکه ساخت همین فیلم یعنی در دسترس قرارگرفتن ماجرای یک پرونده امنیتی در دسترس و اختیار مردم. مخاطبان نیز با همان پیش‌متنی که از این ماجرا دارند، از فیلم لذت برده و ارزش افزوده آن برایشان قطعا، باور و عرق ملی بیشتر است.

ساخت آثار هنری استراتژیک خصوصا آثار سینمایی به دلیل مخاطب انبوه نسبت به دیگر اشکال هنری، یکی از مهمترین تصمیماتی که در حوزه سیاستگذاری کلان فرهنگی کشورها اتخاذ می‌شود و ایران در برخی موارد توانسته به خوبی این سیاستگذاری فرهنگی را به منصه ظهور برساند، از جمله این سیاستگذاری‌ها، ساخت همین فیلم «روز صفر» است که یک رویداد مهم مبتنی بر واقعیت با جذابیت‌های بصری است و به تصویر کشیدن رخدادهای واقعی در خصوص امنیت کشور نیاز امروز و فردای کشور است. سینما باید برای نسل‌هایی که پی در پی هم می‌آیند خوراک فرهنگی، تاریخی و حتما استراتژیک داشته باشد و موضوعی همچون دستگیری عبدالمالک ریگی که از وجوه مختلف، قابلیت پرداخت سینمایی دارد، یکی از این خوراک‌هاست به شرط آنکه به دست اهلش سپرده شود تا نتیجه، اثری مقبول از منظر سینمایی و از منظر محتوا باشد.

تماشای «روز صفر» در نماوا