مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

فرانسیس اوکانر، بازیگر و حالا کارگردان، دانش‌آموز ۱۵ ساله یک مدرسه کاتولیک دخترانه بود که اولین بار رمان «بلندی‌های بادگیر» («واترینگ هایتس») را در سفری یک ساعته با اتوبوس از خانه‌شان در تپه‌های خارج از پرت در استرالیای غربی خواند. او می‌گوید: «چیزی که کاملاً تشخیص دادم حس عناصر و محیط بود. یادم می‌آید که نمی‌خواستم آن مکان بادخیز، گوتیک و کمی فراطبیعی را ترک کنم و به دنیای واقعی برگردم.»

او «خفن» بودن کاترین و هیث‌کلیف را هم خیلی دوست داشت – «آن حس سوءتفاهم و تعلق نداشتن. به‌عنوان یک نوجوان، سرکشی آن‌ها واقعاً برای من قابل درک بود.» چهل سال بعد، اوکانر خاطرات احساسی خود را در اولین تجربه کارگردانی سینمایی‌اش، «امیلی» (Emily)، داستانی درباره امیلی برونته، نویسنده رمان «بلندی‌های بادگیر» منعکس کرده است که زندگی او را در سال‌های منتهی به خلق رمان تأثیرگذارش روایت می‌کند.

«امیلی»
اما مکی در نقش امیلی برونته

اوکانر انتظارش را داشت که فیلمش برخی از پیوریتن‌ها را خشمگین کند و در عین حال امیدوار بود همان‌طور که رمان برونته زمانی برای او الهام‌‌بخش بود، فیلم او نیز نسل جدیدی از زنان جوان را سر ذوق بیاورد.

او در این مصاحبه که در خانه‌اش در شمال لندن، جایی که با همسر بازیگرش، جرالد لپکوفسکی و پسر ۱۷ ساله‌شان زندگی می‌کند، لباسی ساده و متناسب با تغییر فصل پوشیده است. هرچند آرایشگر خود را دارد، اما کاملاً بی‌شباهت با بازیگر نقش‌های اصلی درام‌های تاریخی شامل سریال «مادام بواری» (۲۰۰۰)، فانی پرایس در فیلم «منسفیلد پارک» (۱۹۹۹) و رز، همسر پر زرق و برق کارآفرین و بازرگان نابغه در سریال موفق آی‌تی‌وی، «آقای سلفریج» (۲۰۱۴-۲۰۱۳) است.

اوکانر ۵۵ ساله کمی لهجه استرالیایی دارد. او هر جمله را با یک نت بالا تمام می‌کند که باعث می‌شود صحبت‌هایش بعضی وقت‌ها حالت سؤالی پیدا کند. مثل وقتی که ناشیانه می‌پرسم چرا این‌قدر دیر از بازیگری به کارگردانی روی آورد. او تشر می‌زند «کمی تبعیض سنی است؟» این یک طعنه مستقیم است که با توضیح او درمورد فیلمی که به‌نوعی به یک پروژه فمینیستی پرشور می‌ماند، همخوانی دارد. «باید ۱۰ سال پیش این کار را می‌کردم، اما فکر می‌کنم ما زن‌ها زیاد تردید می‌کنیم. بعضی وقت‌ها طول می‌کشد جرئت انجام کاری را پیدا کنیم که واقعاً به آن علاقه داریم، اما فکر می‌کنم اگر حالا می‌خواهیم داستانی تعریف کنیم، خوب است با زنان به‌صورت زنده حرف بزند، نه به‌عنوان چیزی که از پشت یک جعبه شیشه‌ای به آن نگاه می‌کنند.»

«امیلی»
اما مکی، الکساندرا داولینگ در نقش شارلوت و آملیا گتینگ در نقش آن

«امیلی» یک فیلم زندگی‌نامه‌ای عادی نیست، واقعیتی که در اوایل فیلم با یک بازی ترسناک با ماسک نشان داده می‌شود، وقتی امیلی (با بازی اما مکی) خواهران و برادرش (شارلوت، آن و برنول) را با احضار روح مادر مرده‌شان وحشت‌زده می‌کند. اوکانر می‌گوید: «هر کسی که سکانس ماسک را ببیند و فکر کند همچنان در حال تماشای یک فیلم زندگی‌نامه‌ای است، احتمالاً پای فیلم اشتباهی نشسته است.»

سؤالی که مطرح می‌شود این است که فردی به گواه اسناد تاریخی، بسیار گوشه‌گیر که در خانه پدرش، کشیش بخش با خواهران و برادرش در انزوا زندگی می‌کرد (به‌غیراز یک دوره کوتاه و فاجعه‌بار به‌عنوان یک معلم مدرسه)، چطور ‌توانست این‌همه شور و شوق را نه‌فقط در تک رمان خود، بلکه در اشعارش متجلی کند.

پاسخ اوکانر، رابطه او را با یکی از شش معاون کشیش بخش است که در طول سال‌ها به خانواده برونته پیوستند: مردی به‌قدری محبوب نزد اعضای کلیسای محل که پس از مرگ نابهنگامش براثر وبا، به یاد او پلاکی روی دیوار کلیسای هاورث نصب کردند. روی پلاک نوشته شده است: «ویلیام ویتمن مردی معتقد به اصول ارتدکس، فعال، پایبند به عادات اخلاقی، اهل فضل و کمال، ملایم و خوش‌رو بود.» – این‌ها ویژگی‌هایی نیست که با تصویر شهوانی الیور جکسون-کوهن در نقش ویتمن در فیلم به‌سرعت‌ در ذهن نقش ببند.

«امیلی»
اما مکی و الیور جکسون-کوهن در نقش ویلیام ویتمن

بله، اما مگر گفته نشده است که آن برونته با ویتمن رابطه عاشقانه‌ داشت؟ اوکانر می‌گوید: «درست است، اما اگر بیشتر تحقیق کنید متوجه می‌شوید این مسئله مورد مناقشه است. فقط یک جا از شارلوت نقل شده است. همین و بس.»

اوکانر به طیف وسیعی از مطالعات درباره برونته‌ها اشاره می‌کند، به‌ویژه تحقیقی از لوکاستا میلر که می‌گوید خانواده برونته در هر عصری به‌تناسب تصورات آن دوره بازسازی شده است. به گفته کارگردان، شاید ارتباط عاشقانه امیلی و ویتمن در فیلم خیالی باشد، اما با وظیفه‌شناسی و جدیت به آن فکر شده است.

اوکانر می‌گوید ریشه‌های «امیلی» به اواخر دهه ۱۹۹۰ بازمی‌گردد، زمانی که او در لندن نقش اصلی فیلم پرستاره «منسفیلد پارک» را بازی می‌کرد. وقتی نویسنده-کارگردان دو هفته بیمار شد خود را در شرایط نامناسبی دید. او سوار قطار شد و به هاورث رفت. «به‌قدری عاشق بازیگری بودم که حتی به کارگردانی فکر هم نمی‌کردم، اما هاورث را یک مکان بسیار خاطره‌انگیز می‌دانستم، ضمن این که شخصیت‌های خیلی جالبی هستند. کمی با آن‌ها احساس نزدیکی می‌کردم. آن مکان و آن آدم‌ها واقعاً تخیل من را به کار انداخت.»

«امیلی»
فرانسیس اوکانر و اما مکی

اوکانر، فرزند وسط از پنج فرزند خانواده – با یک برادر و سه خواهر – که در بریتانیا به دنیا آمد، اما در دو سالگی به استرالیا مهاجرت کرد، با خواهران و برادر برونته که آزادانه در مرداب یورکشایر جست و خیز می‌کردند، احساس نزدیکی خاصی داشت. «ما در ناکجاآباد زندگی می‌کردیم و مادرمان به سبک کلاسیک دهه‌های ۷۰ و ۸۰ می‌گفت: “تا موقع ناهار نمی‌خواهم شما را ببینم.” بنابراین ساعت‌ها ناپدید می‌شدیم و در تخیلات خود دنیاهای دیگری خلق می‌کردیم. ما هم عاشق پرسه زدن در دشت بودیم و ما هم بهترین دوستان هم بودیم.»

درحالی‌که خواهران و برادر اوکانر راه پدر فیزیکدان خود در علم را دنبال کردند یا مثل مادر پیانیست خود، سازها را انتخاب ‌کردند، او با تبدیل‌شدن به «کسی که کمی خلاف جریان شنا می‌کند، کمی شبیه یک مسافر»، خود را ثابت کرد.

«امیلی»

اوکانر می‌گوید مانند امیلی برونته فردی درون‌گرا است، اما غریزه بقا از جنس کودک وسطی را نیز داشت. او در دانشگاهی در استرالیای غربی با تفکر انتقادی آشنا شد. «ما مطالعه جنسیتی ‌کردیم و با چیزهایی درگیر شدیم که مغزمان را ازنظر تفکر درباره ادبیات، به یک روش متفاوت کاملاً متحول کرد. یاد گرفتیم هر فردی می‌تواند از یک متن تجربه‌ای کاملاً متفاوت داشته باشد که برای این فیلم به‌نوعی مفید بود.»

مسیر بازیگری او در سطح بین‌المللی زمانی شروع شد که نقش نیکی، عاشق فراری در «ببوس یا بکش» (۱۹۹۷)، یکی از سه فیلم استرالیایی که او در دو سال بازی کرد، مورد توجه پاتریشیا رُزما، نویسنده و کارگردان کانادایی قرار گرفت. رزما به دنبال بازیگری بود که بتواند فانی پرایسِ رمان جین آستن از جلیقه استاندارد او آزاد کند. اوکانر در «منسفیلد پارک» که هارولد پینتر، جانی لی میلر و لیندسی دانکن از دیگر بازیگران آن هستند، به‌درستی توانست فانی پرایس را به‌عنوان نویسنده‌ای بلندپرواز، اما ازنظر اجتماعی فاقد امتیاز که هوش و انسجامش دو روی یک سکه هستند، از نو خلق کند.

«امیلی»
اما مکی

در عرض دو سال، اوکانر در فهرست بازیگران درجه یک قرار گرفت و در کنار الیزابت هرلی و برندان فریزر در بازسازی «افسون‌شده» (۲۰۰۰)، جود لاو و ویلیام هرت در «هوش مصنوعی» (۲۰۰۱) استیون اسپیلبرگ و جودی دنچ و روپرت اورت در «اهمیت ارنست بودن» (۲۰۰۲) ظاهر شد. هرچند همه فیلم‌های او موفق نبودند، اما خودش به‌ندرت روی پرده یا صحنه اشتباه می‌کرد. او به کار خود ادامه داد و نقش‌های تلویزیونی اخیرش شامل مادر یک پسر ربوده‌شده در سریال غمناک «گمشده» (۲۰۱۴) از بی‌بی‌سی، هکابه در «تروآ: سقوط یک شهر» (۲۰۱۸) و نقش دختر هریت والتر در سریال اتانازی «پایان» (۲۰۲۰) می‌شود.

او می‌گوید: «من خوش‌شانس بودم»، اما موفقیت در بازیگری تضمین نمی‌کند که سرمایه لازم برای ساخت اولین فیلم در مقام کارگردان تأمین شود. «در کارهای مختلف بازی می‌کردم، اما پنج سال پیش در مقطعی به خودم گفتم: باید در این مورد جدی باشم. بعد در بحبوحه تأمین مالی، همه‌گیری کرونا اتفاق افتاد. کار خیلی سخت شد. خیلی از نهادهای مالی درمورد من مطمئن نبودند، اما گروهی واقعاً به من و پروژه و اشتیاق من به آن اعتقاد داشتند.»

«امیلی»
فرانسیس اوکانر در کنار بازیگران اصلی فیلم

«امیلی» با سرمایه بسیار کم فیلمبرداری شد و به لحاظ نور و روشنایی و خوش عکس بودن تا حد زیادی به مناظر یورکشایر و کامبریا با شرایط آب و هوایی خاص آنجا متکی بود. اوکانر می‌گوید: «صحنه‌های خانه کشیش بخش را در یک خانه اربابی کامبریایی فیلمبرداری کردیم. اطراف آن خانه یک مسیر بادخیز دارد. جالب این که خانه درواقع یکی از منابع الهام امیلی برای نوشتن «بلندی‌های بادگیر» بود، چون متعلق به یک مستعمره‌نشین دلال رام بود و گفته می‌شود برده‌ای در آنجا مرد. کاملاً مطمئن هستم که خانه تسخیرشده بود.»

بازی در نقش نویسنده «بلندی‌های بادگیر» که تنها یک سال پس از انتشار تنها رمانش در ۱۸۴۸ در ۳۰ سالگی درگذشت، آن هم در فیلمی که واقعیت و خیال را با هم ترکیب می‌کند، برای اما مکی نیز «ترسناک» بود. او نگران واکنش‌های طرفداران سرسخت خواهران برونته بود. «راستش را بخواهید پیش از اکران فیلم کمی عصبی بودم.»

«امیلی»
اما مکی

اوکانر ادامه می‌دهد: «ما به‌نوعی می‌دانستیم چه کار می‌کنیم. می‌دانستیم احتمالاً فیلم کمی بحث‌برانگیز می‌شود، اما اعتقاد داشتیم اگر کارمان را به‌اندازه کافی خوب انجام دهیم و به‌نوعی صادقانه حرفمان را بزنیم، مردم نیت ما را درک می‌کنند.»

حتی اگر فیلم کاملاً مبتنی بر واقعیت نباشد، هیچ‌کس نمی‌تواند اوکانر یا مکی را به انجام ندادن تحقیقات کافی متهم کند. اوکانر توضیح می‌دهد پیش از شروع پروژه تقریباً تمام زندگی‌نامه‌هایی را که می‌توانست پیدا کند خواند، درحالی‌که مکی نیز مطالعه گسترده‌ای انجام داد، چیزی که در ساختن پایه‌های نقش‌آفرینی او بسیار ارزشمند بود.

مکی که سال گذشته برای بازی در سریال کمدی «آموزش جنسی» نامزد جایزه امی شد، به پیشنهاد اوکانر زندگی‌نامه‌های امیلی را مطالعه کرد.

بازیگر ۲۶ ساله بریتانیایی-فرانسوی می‌گوید: «جنبه آکادمیک خواندن زندگی‌نامه‌هایی که فرانسیس برای من فرستاد و اشعار امیلی برونته و تلاش برای هدایت آن به ذهنم را دوست داشتم. ضمناً واقعیت این است که وقتی در فیلمی بازی می‌کنیم، فیلمنامه برای ما نقش کتاب مقدس را دارد. چیزی است که ما را از کاری که انجام می‌دهیم آگاه می‌کند؛ بنابراین فیلمنامه نقطه مرکزی می‌شود و بعد روی آن تمرکز می‌کنیم و امیدواریم این دو به‌خوبی در هم تنیده شوند.»

«امیلی»
الیور جکسون-کوهن و فیان وایتهد در نقش برنول برونته

مطمئناً این حرف درست است که درام‌های زندگی‌نامه‌ای – و به‌طور کلی‌تر درام‌های تاریخی بریتانیایی – اغلب فضایی به نسبت خفه‌ و شلوغ دارند، از فرمول‌های خاص پیروی می‌کنند و خیلی تن به خطر نمی‌دهند. این چیزی بود که اوکانر شدیداً تمایل داشت از آن پرهیز کند. او همچنین قصد داشت مطمئن شود فیلم این حس را ایجاد نمی‌کند که «شما یک قاب عکس را می‌بینید.»

او می‌گوید: «می‌خواستم تماشاگر احساس کند با آن‌ها در آنجا است و ما این کار را با صدای محیط انجام دادیم – صدای نفس آدم‌ها، آواز پرندگان، باد – تا همه‌چیز بسیار غوطه‌ور باشد. تلاش کردیم فقط لحظه‌های کوچک شخصیت‌ها را مستند ‌کنیم، طوری که انگار واقعاً با آن‌ها در اتاق هستیم.»

این رویکرد برای مکی که امسال «مرگ بر روی نیل» به کارگردانی کنت برانا را نیز روی پرده داشت، جذاب بود. او می‌گوید در صحنه فیلمبرداری «امیلی» همه‌چیز «بسیار روان» و «بسیار واقعی» به نظر می‌رسید.

روح عصری که برونته‌ها در آن زندگی می‌کردند – که با رمانتیسم نویسندگانی مانند بایرون و شلی تعریف می‌شود – در فیلم قابل احساس است. برای اوکانر این به دهه ۱۹۶۰ شباهت دارد، زمانی که «جستجو برای نوع جدیدی از حقیقت» در جریان بود. در فیلم او، شخصیت‌ها برای داشتن «تفکر مستقل» تلاش می‌کنند، چیزی که به گفته او این روزها در میان این‌همه سر و صدا چندان مشهود نیست.

«امیلی»
اما مکی

یکی دیگر از مضامینی که زیربنای «امیلی» را شکل می‌دهد این است که چقدر برای زنان سخت است در مرکز توجه قرار بگیرند و چطور باید زندگی خود را ویرایش ‌کنند تا بتوانند قابلیت‌های خود را نشان بدهند. اوکانر می‌گوید: «پس از اعتراض‌ها به انتشار رمان‌های خواهران برونته، شارلوت خود را وقف حفظ شهرت خودش و خواهرانش کرد. درنتیجه هیچ‌کس حقیقت آن‌ها را نمی‌داند. من احساس می‌کنم بخش زیادی از زندگی امیلی ویرایش شده است. من در این فیلم او را می‌گیرم و در مرکز داستان خودش قرار می‌دهم.»

اوکانر به‌خصوص امیدوار است «امیلی» که اولین نمایش آن در جشنواره فیلم تورنتو بود و از ۱۴ اکتبر در سینماها اکران ‌شد، به‌عنوان پرتره‌ای از یک زن بدیع که خواسته‌ها و خلاقیت خود را دنبال کرد، با تماشاگران جوان ارتباط برقرار کند. او می‌گوید: «از جهاتی حالا زمان خوبی برای زن بودن است: نسل جوان‌تری را می‌بینم که خواسته‌های خود را بسیار صریح طرح می‌کنند، به‌ شکلی که شاید نسل من این‌طور نبود، اما بین این که زنان واقعاً کی هستند و چه کسی باید باشند، همیشه یک شکاف هست.»

منبع: گاردین، رادیو تایمز

تماشای فیلم «امیلی» در نماوا