مجله نماوا، رضا صائمی

امید امین نگارشی در فیلم «تا ابد» قصه‌ای اخلاقی را روایت می‌کند که در بستر اجتماعی و مناسبات پولی صورت‌بندی می‌شود تا همان جمله‌ای که در تیتراژ ابتدایی فیلم درباره «ربا» آمده را دراماتیزه کند. درواقع فیلم در نفی و تقبیح ربا است منتهی برای بازنمایی این مسئله یا موقعیت اخلاقی؛ نه دنبال دیالوگ‌پردازی‌های نصیحت‌گونه می‌رود و نه در سانتی‌مانتالیسم اخلاقی گرفتار می‌شود. فیلم، فرمی را برای بیان حرف‌های خود برمی‌گزیند که مبتنی بر روانشناختی شخصیت‌ها و برخی نشانه‌شناسی‌های بصری است. از آن دست فیلم‌هایی که تلاش کرده محتوایش را در بازی‌ها و بازنمایی‌های فرمی پی بگیرد و زبان سینمایی‌اش را قربانی مفاهیم اخلاقی نکند. ساختار اپیزودیک فیلم هم در سنخیت مفهومی قصه سر و شکل می‌گیرد. به این معنا که ما با داستانک‌هایی مواجه می‌شویم که نه در تقاطع دراماتیک که در تقاطع ایدئولوژیک به هم وصل می‌شود.

به‌عبارت دیگر آدم‌های داستانک‌های مختلف به هم وصل نمی‌شوند اما ایده فیلم را که نگاهی به مسئله پول کثیف و تمیز است را در یک افق مشترک همراه می‌کند. قصه‌هایی که به‌نوعی با پایان باز گره می‌خورند اما ناتمام نمی‌مانند. انگار نوعی رهاشدگی فلسفی در آن وجود دارد که چیزی شبیه به ذات زندگی روزمره است. این‌که هیچ چیزی دوام ندارد و همه بدبختی‌ها و تنهایی و زجرهای آدمی روزی به پایان می‌رسد. در هر چهار اپیزود فیلم که به شکل موازی پیش می‌روند شاهد مواجهه شخصیت‌ها با استیصالی هستیم که هر کدام به نوعی با بحران گره خورده‌. از ویژگی‌های دیگر فیلم باید به بازی متفاوت بازیگران آشنایش اشاره کرد که از شیوه بازی خود آشنایی‌زدایی می‌کنند. شاید در این میان بازی محسن کیایی بیش از همه جلب توجه می‌کند. او توانسته مضطرب و عبوس بودن را بدون رگه‌هایی از طنز که اغلب در بازی‌هایش دیده می‌شود به خوبی به نمایش بگذارد و تصویری متفاوت از خود ارائه دهد؛ یکی از شخصیت‌های متفاوتی که در این فیلم خلق می‌شود که نمونه‌اش را ندیده‌ایم.

«تا ابد» فیلمی است که برشی از زندگی روزمره چند نفر را به تصویر می‌کشد و روزمرگی را در نسبت با فلسفه زندگی روایت می‌کند. فیلم با این‌که داستان تک‌خطی ندارد و از این قصه به آن قصه در حال رفت‌وآمد است اما انسجام و هویت یگانه خود را ازدست نمی‌دهد. در برخی لحظات از ریتمش کم می‌شود اما از ریتم نمی‌افتد و به‌واسطه تعلیق‌پذیری متنوع خود، مخاطب را با خود همراه می‌کند. مخاطبی که دائم در طول فیلم به خط و ربط دراماتیک و مفهومی داستانک‌ها و شخصیت‌هایش می‌اندشید و از تماشاگری منفعل به مخاطبی کنشگر بدل می‌شود. بیشتر فیلم در شب می‌گذرد که خود این تاریکی به‌مثابه یک نشانه فرمیک در نورپردازی با مضمون و درون‌مایه قصه و آدم‌هایش که در یک ابهام درونی به سر می‌برند مماس شده و انطباق نشانه‌شناختی پیدا کرده. فارغ از اینها قاب‌بندی‌ها و زیبایی‌شناسی بصری فیلم را باید از نقاط مثبت فیلم دانست که به سبقه فیلمبردار بودن کارگردان برمی‌گردد و نشان می‌دهد که او در کنار روایت قصه، دغدغه تصویر هم داشته و زبان بصری فیلم را جدی گرفته است. «تا ابد» را می‌توان یک پیشنهاد متفاوت در فیلمسازی دانست که به ویژه از حیث فرمی و شیوه بیان قصه، فضا و اتمسفر تازه‌ای را خلق می‌کند که مخاطب عام و خاص هر دو می‌توانند با آن همراه شوند.

تماشای این فیلم در نماوا