مجله نماوا، شهرام اشرف ابیانه

این جدیدترین اسپایدرمن سینمایی، بیش از آنکه درباره‌ی باز شدن در دنیاهای چندگانه به دنیای ما باشد، درباره‌ی یک پیام اخلاقی است که پیش از خلق فیلمنامه، نویسندگان فیلمنامه رویش به توافق رسیده بودند. یعنی پیامی از قبل، برای فیلمی از یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های کمیک استریپ‌های معروف مارول، اسپایدرمن، طراحی شده و بعد برای شکل دادن داستان بر اساس این پیام، طراحی‌های داستانی لازم صورت گرفته.

 پیام انسانی فیلم، اینکه به بدمن‌های دنیای‌مان اجازه دهیم تا خود را اصلاح کنند، اگر از دل داستان می‌جوشید، پیوند طبیعی‌تری با جهان شخصیت‌های جورواجور داستان برقرار می‌کرد. جزئی از آن می‌شد و تمام داستان‌های فرعی، که در این فیلم کم هم نیستند، حول آن شکل می‌گرفت. در شکل فعلی، انگار با نسخه‌ای از کمیک استریپ‌ مارول روبروییم که این پیام هم بدان ضمیمه شده. طبیعی است حتی عاشقان سینه‌چاک مارول نیز روی خوشی به آن نشان ندهند و مکافات دیدن بدمن‌های داستان را بیشتر خوش داشته باشند.

در مورد اسپایدرمن جدید، به نظر می‌رسد باز شدن در دنیاهای چندگانه، چیزی آمده از فانتزی‌های ادبی کلاسیک قدیمی مثل ماجراهای نارنیا سی. اس. لوئیس، بیشتر با مضمون فیلم هماهنگی داشت. در چنین داستان‌هایی، نیاز به یک شخصیت محوری جستجوگر است تا از راز این رفت و آمد بین دنیاها سردرآورد. در داستان‌های از نوع کمیک استریپ‌های مارول باز شدن بحث دنیاهای چندگانه، تنها برای ورود شخصیت‌های جدید صورت می‌گیرد. بدمن‌ها یا ابرقهرمان‌هایی که به دنیای داستان پا می‌گذارند تا رنگارنگی و تنوع تیپ‌های این گونه داستان‌ها را بیشتر جلوه دهند. در ساختار کمیک استریپ، این ترفند جواب می‌دهد چون تنها به عنوان یک واسطه و ابزار داستانی عمل می‌کند.

در نسخه‌ی سینمایی پیش‌رو، اما خودبه‌خود جزئی از جریان داستان شده و نمی‌شود نادیده‌اش گرفت. چون ذهن تماشاگر مدام به این خط فرعی قصه باز‌می‌گردد، و طراح داستان باید جوابی برای آن داشته باشد. تیم سازند‌ه ی اسپایدرمن جدید سعی کرده از آن همان کارکردی را بیرون بکشد که در کمیک‌استریپ‌های مارول معمول بود؛ روبرو شدن قهرمان، اینجا پیتر پارکر با بدمن‌ها و دردسرهای جدیدی که ظاهراً قرار است به جذابیت فیلم بیفزاید اما باعث سردرگمی هر چه بیشتر تماشاگر می‌شود. 

در اسپایدرمن جدید سینمایی، دنیاهای چندگانه تنها به کار زینت بخشیدن به جلوه‌های بصری فیلم، که خیلی هم خوب اجرا شده‌اند می‌آیند. چیز دیگری پشت این تِم داستانی جدید نیست. دکتر استرج در جریان تعقیب و گریز با اسپایدرمن چیزهایی در مورد فضاهای بین دنیاهای چندگانه می‌گوید. چیزهایی کلی که پی هم گرفته نمی‌شوند.

 چیزی که این دنیاهای چندگانه را کمی معنا می‌دهد موسیقی فیلم است. استفاده از آوای انسانی در صحنه‌ی پایانی، جایی که دکتر استرنج کنار مجسمه‌ی آزادی در حال بستن شکاف‌های باز‌شده‌ی جهان‌های موازی به دنیا ما است. موسیقی آوایی، جنبه‌ای ماورایی و رمز و رازگونه به این صحنه بخشیده‌اند. گویی در حال تجربه‌ای فراتر از درک انسانی‌مان هستیم. انگار همه‌ی این‌ها گرد هم آمده‌اند تا داستانی حماسی را پیش رویمان تصیرسازی کنند. نبرد ازلی خیر وشر در این صحنه، با نواهای انسانی و موسیقی راز‌گونه‌ی مایکل جاکینو معنا می‌یابد.

در همین  نسخه‌ی «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» چیزی که بیش از پیام اصلی جلب توجه می‌کند کنار آمدن با غم از دست دادن عزیزی است که در این فیلم پیتر پارکر( اسپایدرمن) آن را تجربه می‌کند. زیباترین لحظه‌ی فیلم هم صحنه‌ی مرگ زن عمو می است. انگار پیتر پارکر / اسپایدرمن در جریان یک بازی خانوادگی کودکانه، زن عمو می را نهایت ناباوری از دست داده باشد. جا دادن چنین تم‌مایه‌ای، در فیلمی ابرقهرمانی، به داستان جنبه‌ای انسانی و باورپذیر‌تر می‌دهد. به این می‌ماند که همه ی ما پیتر پارکر در معرض آسیب باشیم. انسان‌هایی باشیم فانی که ممکن است حادثه‌ای امکان حیات ما یا عزیزانمان را از ما بگیرد.

این جان‌مایه، در داستان آن‌قدر خوب درآمده که دیگر ضعف‌های داستانی فیلمنامه را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. در ضمن باید از جلوه‌های ویژ‌ی بی‌نظیر فیلم گفت خاصه در صحنه‌ی تعقیب و گریز پیتر پارکر / اسپایدرمن و دکتر استرنج در فضای بین آینه‌ای بین جهان‌های موازی. فیلمبرداری این صحنه و حرکات دورانی دوربین و ایجاد پرسپکتیوهای بصری هنرمندانه و چشم‌نواز، و ایده‌های بصری تیم جلوه‌های ویژه، آن‌قدر غنی است که شاید بشود ادعا کرد بخاطر همین چند صحنه‌ی خاص، وقت گذاشتن برای تماشای فیلم، شما را با تجربه‌ی متفاوت و یکه روبرو کند.

موسیقی، همان‌‌طور که پیش از این اشاره شد، دیگر نقطه‌ی درخشان فیلم است و به فصای اثر حالتی حماسی و اسطوره‌ای فراموش‌نشدنی‌ای می‌دهد. مایکل جاکینو، سازنده‌ی موسیقی متن فیلم، با هم‌آوایی همسرایان و رنگ‌آمیزی موسیقی، به گونه‌ای که حس و حالی رازآمیز یا گونه‌ای حضور در مراسم آئینی قدیمی را تداعی کند، به این تازه‌ترین اسپایدرمن سینمایی جنبه‌ای فراتر از یک تریلر هیجانی از نوع مارولی می‌دهد.

انگار تمام قهرمان‌ها و ابرقهرمان‌های فیلم، زیر قانونی فراتر از جنبه‌های ابرقهرمانی‌شان قرار گرفته باشند. این تفسیر موسیقیایی از قهرمان‌هایی که ادعای ابرقهرمانی دارند، اما به شدت آسیب‌پذیرند، گونه‌ای جنبه‌ی اسطوره‌ای به داستان می‌دهد که فیلم بدان نیاز داشت. نوعی تجسم بخشیدن نبرد خیر و شر، انگار این همان آپوکالیپسی باشد که وعده‌اش داده شده بود. گویی این تجربه‌ای است که باید از سر گذارند تا انسان بهتری شد.

تماشای «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» در نماوا