منوچهر هادی حالا از شناخته‌شده‌ترین نام‌های سینمای ایران است. کارنامه منوچهر هادی پر است از عناوینی که هیچ ربطی به هم ندارند. برخی در سینمای جدی‌تر جای می‌گیرند و برخی هم بی‌هیچ تردیدی با عنایت به گیشه ساخته‌شده‌اند. مثل یکی می‌خواد باهات حرف بزنه یا کارگر ساده نیازمندیم که لزوماً در گیشه حرفی ندارند و رحمان 1400 و آیینه بغل که هر دو مستقیماً برای فتح گیشه ساخته‌شده‌اند.
وجه مشترک تمام آثار هادی، از تلویزیون تا سینما، حضور بازیگران مطرح و چهره‌های سرشناس است. هادی می‌تواند ترکیب غیرقابل‌پیش‌بینی از بازیگران را کنار هم بچیند و هر بار هم به یک تیم موفق برسد. او قصه‌های عاشقانه و ملودرام‌های عاطفی را خوب می‌شناسد و می‌داند قصه‌اش را چگونه و با چه ضرباهنگی تعریف کند تا مخاطب مشتاق شود و تا پایان با او همراه شود. حالا می‌خواهد دو ساعت فیلم سینمایی باشد، چند قسمت سریال تلویزیونی یا چند فصل مجموعه شبکه نمایش خانگی.
با همه این‌ها، هادی شاید بهترین گزینه برای ورود به شبکه نمایش خانگی باشد. همین‌طور هم بود و هادی از اولین چهره‌هایی بود که بعد از شهرزاد و استقبال خوب مخاطبان از آن، وارد این جریان جدید شد و با عاشقانه نشان داد که کلیدواژه‌های موفقیت را خوب بلد است. عاشقانه با ترکیب متفاوت بازیگرانش و قصه پر افت‌وخیزی که داشت، خیلی زود جایش را پیش مخاطبان باز کرد و این استقبال تا حدی بود که حالا بعد از گذشت چند سال از پایان این مجموعه، هادی دست‌به‌کار شده است تا فصل دوم عاشقانه بانام گیسو را جلوی دوربین ببرد.
در این میان اما دل جدیدترین اثر هادی در شبکه نمایش خانگی، پلی است میان عاشقانه و گیسو. یک روایت عاشقانه دیگر در چهل قسمت و سه فصل، که توانایی‌های هادی را در ابعاد جدیدی محک می زند.

حامد بهداد

هادی در دل با بابک کایدان همکاری می‌کند. نویسنده‌ای که از تجربه‌های سینمایی و تلویزیونی مشترک با هادی، به فرمول موفقی در نوشتن فیلم‌نامه‌های آثار هادی رسیده است. کایدان تجربه خودش در شبکه نمایش خانگی را هم دارد. مانکن به کارگردانی حسین سهیلی زاده فرصتی بود تا کایدان شبکه نمایش خانگی را تجربه کند و قصه‌گویی در این بستر جدید که در مرکز توجه مخاطب قرارگرفته است را بیازماید.
موفقیت‌های گذشته هادی و کایدان را که کنار هم بگذارید، دل تبدیل می‌شود به یکی از کنجکاوی برانگیزترین آثار چند سال اخیر شبکه نمایش خانگی. حالا بیش از دوسوم از مجموعه دل گذشته است و روایت در سراشیبی پایان قرار دارد. هشت قسمت بیشتر نمانده تا سرنوشت کاراکترها معلوم شود و تقابل نهایی شکل بگیرد. به همین بهانه در این یادداشت نگاهی می‌اندازیم به مجموعه دل از آغاز تا امروز و ویژگی‌هایی که آن را نزد مخاطب به محبوبیت رسانده است.

روایتی عاشقانه با کاراکترهای مختلف

دل نسبت به عاشقانه کاراکترهای بیشتری دارد. کایدان برای آنکه روابط عاشقانه اصلی که بین رستا و آرش در جریان است را پرورش بدهد، شبکه‌ای از کاراکترها را تعریف کرده است که دو شخصیت اصلی را احاطه کرده‌اند. همه روابط اما درنهایت به عشق بین رستا و آرش برمی‌گردد.
مثلث‌های عشقی که همیشه جذابیت ویژه‌ای نزد مخاطب دارد هم کلید دیگر روابط بین کاراکترهاست. هرکدام از این مثلث‌های عشقی هم ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارد. یک‌طرف عشق مهران به رستا است. عشقی بیمارگونه و یک‌طرفه که مثل سمی مهلک می‌ماند. درست عین این رابطه بین رابی و آرش برقرار است. آن‌طرف عشق نکیسا به رستا است. عشقی که در سکوت می‌گذرد و هیچ نمود بیرونی پیدا می‌کند. در قسمت‌های اخیر، عشق آوا به آرش هم هویدا شده است. در این میان با تعاریف گوناگونی از عشق سروکار داریم. جبر و خودخواهی فردی اما در مقابل تعریف رستا و آرش از عشق قرار می‌گیرد تا رابطه عاشقانه اصلی در میان این روابط مشخص شود.
همان‌طور که گفتیم تمام روابط به‌گونه‌ای به آرش و رستا ختم می‌شود.

سریال دل

به‌جز رابطه توران و اتابک که رابطه‌ای مستقل است و خرده روایتی است در ذات خود. یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های روایی دل هم به همین رابطه بازمی‌گردد. شخصیت دوگانه توران و اتابک در مواجهه با یکدیگر و پیشینه داستانی که بین آن دو وجود دارد، یکی از نامتعارف‌ترین روابط زناشویی را به تصویر درمی‌آورد.
در این میان نباید از بازی خوب بیژن امکانیان و نسرین مقانلو چشم‌پوشی کرد. هردو ویژگی‌های متناقض کاراکترشان را درک کرده‌اند و در موقعیت مناسب، متناسب با همین ویژگی‌ها ظاهر می‌شوند. سکوت و اطاعت بی‌چون‌وچرای اتابک در مقابل توران در تقابل با نفرت و کینه‌ای که در دل نسبت به همسرش دارد با بازی خوب و یکدست امکانیان بروز پیدا می‌کند. استیصال و درعین‌حال قدرت‌طلبی توران هم با بازی جذاب مقانلو است که برای بیننده قابل‌درک می‌شود و او را وادار می‌کند با این شمایل نیمه دیوانه اما محتاج عشق اتابک هم ذات پنداری کند.
قصه‌ای درباره جوانان
سال‌ها پیش، اولین شب آرامش به کارگردانی احمد امینی، مجموعه‌ای متفاوت و جذاب محسوب می‌شد. این مجموعه با قرار دادن چند جوان و روابط پیچیده آن‌ها در مرکز روایتش توانست به بازنمایی مناسبی از روابط عاشقانه و نیازهای نسل جوان برسد.
دل هم مسیر مشابهی دارد. کاراکترهای گوناگون دل با ویژگی‌های متفاوتی که دارند، هرکدام می‌توانند نماینده یک سبک اخلاقی در میان جوانان امروزی باشند.
در این میان، مهره تعیین‌کننده هر دو روایت کاراکتری است که یکتا ناصر ایفایش کرده است. در هردو روایت با دختری طرف هستیم که درگیری‌های درونی و مشکلات روانی‌اش روی برداشت بیرونی وی از آدم‌ها تأثیر گذاشته و روابط کاراکترهای اصلی را دستخوش تغییر کرده است. با این تفاوت که دل این مهره را به‌مثابه یک برگ برنده تا انتها حفظ کرده و با افشاسازی نقش این کاراکتر در سیر حوادث به‌خوبی توانسته است بیننده را غافلگیر کند.

سریال دل

آیا دل شبیه سریال‌های ترکیه‌ای است؟

جواب به‌سادگی مثبت است. هادی الگوهای موفقیت سریال‌های ترکیه‌ای نزد مخاطبان ایرانی را به‌خوبی شناسایی و در روایتش پیاده کرده است. روابط عاشقانه پیچیده میان کاراکترها، به تعویق انداختن افشاسازی نهایی، استفاده از موسیقی همراه روایت برای پرورش بار احساسی و لوکیشن‌های لوکس و پرتجمل، همه ویژگی‌های برجسته مجموعه‌های ترکیه‌ای هستند.
حقیقت این است که دل پیشروی کندی دارد و تکیه‌اش بیشتر بر همین تکنیک‌های بصری و زیبایی‌شناختی است. اما مخاطب همین ویژگی‌ها را دوست دارد. مخاطب از دیدن خانه‌های لوکس و زندگی پرتجمل کاراکترها به وجد می‌آید، چراکه زندگی شخصی‌اش از چنین سطحی فاصله زیادی دارد. روابط عاشقانه سبک روایت هم بی‌آنکه ذهنش را درگیر کند او را سرگرم می‌کند و مجموع این‌ها او را به دل و تعقیب آن علاقه‌مند می‌کند.
بااین‌حال، دل با انتقادات زیادی روبرو است. هادی هم در عرصه کاری‌اش ثابت کرده که آن‌قدر باهوش است که مسیرش را به‌موقع اصلاح کند. همان‌طور که در چند قسمت گذشته، روایت ریتم تندتری گرفته است و اطلاعات بیشتری در اختیار بیننده قرار داده است. بااین‌وجود می‌توان انتظار داشت گیسو، بازخوردی از تجربیات هادی در دل باشد. به‌هرحال نباید فراموش کرد که شبکه نمایش خانگی، در مقایسه با سینما و تلویزیون، پلتفرم جدیدی در ایران است و با آزمون‌وخطاست که راه خود را می‌یابد و می‌تواند به پتانسیل اصلی‌اش برسد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.