الی راث احتمالاً انتخاب عجیبی برای کارگردانی یک فیلم مخصوص کودکان باشد، البته او اولین فیلم‌ساز ژانر وحشت نیست که در حرفه‌ی کاری خود این تغییر و تحول را تجربه می‌کند. بااین‌وجود دیدن اقتباسی از رمان جان بلیر به نام خانه ای با ساعتی در دیوارهایش The House With a Clock in Its Walls در کنار آثاری مثل Cabin Fever، مسافرخانه Hostel و The Green Inferno یک شوخی به نظر می‌آید.
خانه ای با ساعتی در دیوارهایش داستان لوئیس بارناوالت (اون واکارو ) را روایت می‌کند. بارناوالت پس از از دست دادن پدر و مادرش در سال ۱۹۵۳ میلادی پیش عموی عجیبش جوناتان Jonathan (جک بلک) می‌رود. جوناتان در یک خانه‌ی مرموز زندگی می‌کند که بنا به دلایلی پر از ساعت‌های مختلف است. بیشتر اوقات هم زن بیوه‌ای به نام فلورانس زیمرمن (کیت بلانشت) مهمان این خانه است.
مدت زیادی طول نمی‌کشد که لوئیس متوجه می‌شود خانه‌ی عمویش تسخیر شده است و جوناتان و فلورانس در حقیقت جادوگرند؛ که البته این موضوع مشکل چندانی نیست و این خانه برای آدم‌های عجیب‌وغریب مثل یک بهشت است.
البته این موضع مربوط به بعد از مرگ صاحب قبلی‌اش آیزاد ایزارد (کایل مک‌لاکلن) می‌شود. ایزاد پیش از مرگش ساعت مرموزی را در یکی از دیوارهای این خانه پنهان کرده است.

همچنین بخوانید:
بررسی فیلم High Life: رابرت پتینسون در اولین ساخته انگلیسی‌زبان کلر دنیس

خانه ای با ساعتی در دیوارهایش

خانه ای با ساعتی در دیوارهایش ماجراجویی لوئیس برای داشتن یک خانواده، یادگرفتن هنر جادوگری، پیدا کردن دوستان جدید در مدرسه و درنهایت نجات دادن دنیا را دنبال می‌کند. داستان فیلم بی‌نهایت آشنا است، بازی‌های رضایت‌بخش است و ترسناکی آن درست به‌اندازه‌ای است که بچه‌ها را در یک مهمانی هالووین ممکن است بترسند.
فیلم راث تمایل زیادی به نشان دادن هرچه سریع‌تر اتفاقات جادویی دارد، اما به نظر می‌رسد همین عجله است که کار را خراب کرده است و تأثیرگذاری فیلم را به‌عنوان یک داستان پرمعنا و یا حتی یک داستان ترسناک کم کرده است.
برای مثال جادو به کمک بعد جالب و مسحورکننده‌ی آن به ما معرفی نمی‌شود. داستان طوری پیش می‌رود که لوئیس جوان در همان ابتدا می‌ترسد، به حدی که اعتمادش به عمویش را از دست می‌دهد؛ اما این فیلم خیلی زود به لوئیس نشان می‌دهد که این نگران شدن کاملاً طبیعی است. در صحنه‌های اولیه‌ی فیلم جک بلک را می‌بینیم که با یک صندلی صحبت می‌کند. فیلم تلاش می‌کند در زمانی کوتاه اتفاقات متعددی را به ما نشان دهد و درنتیجه اثرگذاری آن کم می‌شود.

این اتفاقی است که مشکلات دیگری را نیز به همراه دارد. راث علاقه دارد لوئیس بیچاره را خیلی سریع به ماجراجویی جادویی و فوق‌العاده‌اش بفرستد، به‌طوری‌که این کودک از پروسه‌ی طبیعی عزاداری و مواجه با غم از دست دادن والدینش بازمی‌ماند. این در حالی است که کل موضوع فیلم‌نامه وابسته به آن است. لوئیس در اواسط فیلم تصمیم غیرمنطقی مهمی می‌گیرد که سرعت فیلم را بسیار زیاد می‌کند و دلیل آن تصمیم این است که او به‌شدت تنهاست. این در حالی است چند صحنه قبل‌تر لوئیس کاملاً شاد به نظر می‌رسد و محبت زیادی دریافت می‌کند. او آن‌قدرها هم تنها نیست و به او توجه زیادی می‌شود. فیلم راث انگیزه‌های شخصیت اول را زیر سؤال برده است، درنتیجه مشکلات یکی پس از دیگری اتفاق می‌افتند.
اما فیلم در انتها پیشرفت زیادی می‌کند. واکارو نشان می‌دهد بازیگر توانایی است و به‌اندازه‌ی یک بازیگر بالغ از پس فریادهایی از ترس و بیان احساساتش برمی‌آید.
بااینکه خانه ای با ساعتی در دیوارهایش بهترین فیلم الی راث محسوب می‌شود، این جمله تعریفی برای این فیلم به‌حساب نمی‌آید. این فیلم با روایت گویی ماهرانه‌اش فیلمی خانوادگی و مناسب هالووین است.
خانه ای با ساعتی در دیوارهایش ۲۱ سپتامبر بر روی پرده‌ی سینما آمد.

اون واکارو

و حالا نظر سایر منتقدین در مورد این فیلم:

سایمون آبرامز منتقد راجر ایبرت RogerEbert.com نوشته است:

“بااینکه بلک در بعضی صحنه‌ها می‌درخشد، اما در بیشتر فیلم انرژی صحنه‌های مهیج را می‌گیرد. هر اجرای خوب کمدی نیازمند یک تبادل درست با بازیگران روی صحنه است. بااین‌حال به نظر می‌رسد بلک علاقه‌ای به این تبادل و بازی با سایر بازیگران ندارد. بااینکه به نظر می‌رسد این موضوع اهمیت چندانی نداشته باشد اما هنگامی‌که واکارو نمی‌تواند به‌خوبی احساساتش را ابراز کند و یا دیالوگ‌های بلانشت بسیار ضعیف هستند، خودش را خیلی خوب خودش نشان می‌دهد. بلک بیشتر از هر کس دیگری باید به داد «خانه‌ای با ساعتی درون دیوارهایش» می‌رسید، اما متأسفانه کاری برای این فیلم نکرده است.”

این فیلم مارک کندی منتقد آسوشیتد پرس The Associated Press را راضی نکرده است:

“به نظر می‌رسد بلک و بلانشت در دو فیلم متفاوت بازی می‌کنند. بلک در کمدی سطح پایین و بلانشت در یک درام انگلیسی جدی. اواخر فیلم چتری سلاح بلانشت شده و دشمنان را با نورهایی از بین می‌برد و شما را یاد مری پاپینز Mary Poppins می‌اندازد. بلک چطور؟ باورتان می‌شود در یک باید در یک سکانس کاملاً آزار‌دهنده صورت پر ریش بلک را بر روی بدن یک کودک تحمل کنید؟ همه‌ی این‌ها درنهایت به پایانی آشفته‌تر و درهم‌تر می‌انجامد و با صحنه‌ی پایانی کل فیلم زیر سؤال می‌رود.”

اما متیو موناگل منتقد آستین کرونیکالAustin Chronicle نظری کاملاً متفاوت دارد:

“الی راث و مناسب خانواده کلماتی نیستند که معمولاً در کنار هم دیده شوند. از راث به‌عنوان کارگردانی که فیلم‌های ترسناک بسیار خشن را وارد هالیوود کرده است یاد می‌شود؛ بنابراین جای تعجب ندارد که «خانه‌ای با ساعتی درون دیوارهایش» یکی از بهترین فیلم‌های عجیب برای رده‌ی سنی کودکان باشد. کسی شهرت دارد همه‌چیز را زیادی پیش می‌برد، این بار اما خوب می‌داند کجا باید توقف کند.‌”

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.