نقد فصل اول سریال دوست نابغه من My Brilliant Friend – این سریال دقیقا همان چیزی است که از نامش بر می‌آید

دوست نابغه من My Brilliant Friend، مانند نامش، نبوغ خاصی را در به تصویر کشیدن ناپولی اواسط قرن بیستم از خود نشان داده است که به سختی می‌توان به داخل سختی‌های زندگی‌ در روستا‌های کوچک کشیده نشد. پس از تماشای شش قسمت از هشت قسمت فصل اول آن که به ایتالیایی ضبط شده است، با حالت دست معروف ایتالیایی‌ها حس خود را نسبت به آن نشان می‌دهم.
این سریال با اقتباس از رمان پر فروش النا فرانته نوشته شده است — که در نوشتن فیلم‌نامه هم با کارگردان ساوریو کستانزو و دیگران همکاری تنگاتنگی داشت — و هماهنگ با شبکه‌های اروپایی تولید شده است. پروسه‌ی تولید آن با چنان مهارتی پیش رفته است که لحن و پیام نویسنده‌ی رمان کاملا حفظ شده است، هر چند پیروزی واقعی این سریال را می‌توان گروه بازیگران آن دانست، مخصوصا بازیگران خانم جوانی که نقش شخصیت اصلی را در سنین مختلفش بازی کرده‌اند.
داستان این سریال نیز، مانند کتاب، با فلش‌بکی آغاز می‌‌شود که در آن النا که در دهه‌ی ششم زندگی خود قرار دارد، مطلع می‌شود که دوست قدیمی‌اش لیلا ناپدید شده است.

همچنین بخوانید:
نقد و بررسی سریال هالیوود Hollywood – درام جدید و تماشایی نت‌فلیکس

او بیش از آن‌که غافل‌گیر شده باشد به نظر می‌رسد با آن کنار آمده است، و به زودی شروع به یادآوری خاطرات بزرگ شدنشان در کنار یکدیگر می‌کند، زمانی که آن‌ها زرنگ‌ترین شاگردان کلاس بودند آن‌هم در زمان پس از جنگ که فقر بیداد می‌کرد و درس خواندن دختران چندان مورد تشویق قرار نمی‌گرفت و معمولا به دنبال پیشرفتی فراتر از پدران و مادران خود نمی‌رفتند.
لیلا (با بازی لودوویسا ناستی) نترس، یاغی و اسرارآمیز تسلط قدرتمندی بر روی النا (با بازی الیزا دل جنیو) دارد که سرمنشا ترکیبی از حس احترام و حسادت می‌شود. آن‌ها در شهری زندگی می‌کنند قانون درست و حسابی ندارد و مردم طبقه‌ی کارگر با ترس از شخصیت‌هایی مثل نزول‌خور دون آشیل، زندگی خود را به سختی و مشقت می‌گذرانند، کسی که به توصیف النا “دیو داستان‌های افسانه‌ای” است.
این دو دختر باهم شروع به خواندن «زنان کوچک» می‌کنند و دوستی آن‌ها عمیق و عمیق‌تر می‌شود، اما با رسیدن به سن بلوغ زندگی آن‌ها شروع به پیچیده شدن می‌کند، در این دوران مارگریتا مازوکو و گایا گیرس نقش‌آفرینی آن‌ها را به عهده می‌گیرند.

النا خانواده‌ی خود را متقاعد می‌کند که به او اجازه دهند در مدرسه بماند، در حالی‌که برای لیلا این اتفاق نمی‌افتد؛ با این وجود لیلا به مطالعه و ارتقای شخصی خود ادامه می‌دهد، حتی وقتی که زیبایی‌های او رخ‌نمایی می‌کند.
نبوغ سریال دوست نابغه من My Brilliant Friend معمولا در صحنه‌های کوتاه اما روشن‌گر متجلی می‌شود، مانند چهره‌ی پدر النا، وقتی که قصد دارد او را به مرد ثروتمندی در محل کارش معرفی کند، که به شکل عامدانه و مستقیمی حذف می‌شود. فرانته همچنین به بررسی مسائلی از جمله طبقات اجتماعی و بی‌عدالتی می‌پردازد. با وجودی‌که زندگی‌های به تصویر کشیده شده پر زرق و برق نیستند، طبیعت جذاب روستا آن‌را به جایی تبدیل می‌کند که مشتاقانه آرزو خواهید داشت به آن سفر کنید — چه به وسیله‌ی یک آژانس گردشگری و چه یک ماشین زمان.
شبکه‌ی اچ‌بی‌او با مینی سریال‌های خود موفقیت‌های فراوانی را به دست آورده است، که در بسیاری از آن‌ها بازیگران مطرح و برجسته حضور داشته‌اند، از جمله «دروغ‌های بزرگ کوچک». در اینجا کتاب در محوریت قرار دارد، و صحنه‌آرایی و نقش‌آفرینی‌ها، فرار از دنیای زیبای دوست نابغه من My Brilliant Friend که گاهی پر کش و قوس و گاهی دردآور است را غیرممکن می‌کند.
این مطلب برگرفته از نوشته‌ی برایان لوری در وب‌سایت سی‌ان‌ان اینترتینمنت بود.

حال به بررسی نظر سایر منتقدین می‌پردازیم:

الن سپینوال Alan Sepinwall | رولینگ استون RollingStone

در طول سریال، دنیا را آن‌طور که یک دختربچه می‌بیند تماشا می‌کنیم، و آن‌چه که آن‌ها می‌دانند را می‌دانیم. دنیا به نظر آن‌ها بزرگ‌تر می‌آید، بنابراین احساسات آن‌ها هم بزرگ‌تر حس می‌شود، تا جایی که ممکن است دوست نابغه من افسره‌کننده یا هیجان‌انگیز به نظر برسد. این یک سریال فوق‌العاده با هسته‌ای قوی است. آماده باشید که دلتان در جای جای آن بشکند.

الیسون کین Allison Keene | کلایدر Collider

ویژگی‌های این داستان، از جمله ریتم و زبان و ماهیت چرخه‌ای چالش‌هایش سبب می‌شود که مخاطب به راحتی در آن غرق شود. سختی‌ها و تقلاهای دو شخصیت اصلی ماجرا برای مخاطب در عین حال هم قابل هم‌ذات‌پنداری و هم بیگانه به نظر می‌آید.

امیلی تاد فاندرورف Emily Todd VanDerWerff | ‌واکس Vox

طرف‌داران کتاب دوست نابغه من مزیت کوچکی نسبت به مخاطبان تلویزیونی دارند، چرا که اگر فراموش کنند هر شخصیت چه پیشینه‌ای داشته است به راحتی چند صفحه به عقب بر می‌گردند. این مساله در مورد سریالی که با اولین فریم خود من را میخکوب کرد چندان موضوعیت ندارد، با وجودی‌که تمام آن داستانی کوچک و صمیمی است از دو دختر که روش زندگی کردن و بازی روزگار را می‌آموزند.