مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

آدام درایور در درام سیاسی «گزارش» (The Report) به کارگردانی اسکات زد برنز، نقش دنیل جونز یک کارمند واقعی مجلس سنای آمریکا را بازی می‌کند که به‌عنوان مسئول تیم تحقیقات کمیته اطلاعات سنا، حدود هفت سال روی موضوعی کار کرد که حاصل آن یک گزارش ۶۷۰۰ صفحه‌ای بود.

او نتیجه گرفت استفاده افراطی سازمان سیا از تکنیک‌های بازجویی (مانند واتربوردینگ، یا القای حس خفگی) در بازجویی‌ها پس از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر، نه‌تنها غیرانسانی، بلکه کاملاً بی‌اثر بود. گزارش جونز بیش از یک دهه فریب‌های سیاسی در زندگی واقعی را پوشش داد. او در این مسیر با نیروهای قدرتمندی روبرو شد که مصمم به سرکوب کارش بودند و تمایلی به انتشار گزارش تکان‌دهنده او نداشتند.

آنت بنینگ و آدام درایور

آنت بنینگ در نقش سناتور دایان فاینستاین رئیس کمیته منتخب اطلاعات سنا و رئیس جونز؛ جان هَم در نقش دنیس مک‌دونا رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید در دوران اوباما، که از گزارش جونز بسیار ناراحت است، و در دولتی کار می‌کند که مشتاقانه می‌خواهد با سیا کار کند؛ و داگلاس هاج در نقش جیمز میچل روان‌شناس نیروی هوایی آمریكا كه برای اعتراف گرفتن از متهمان عرب حادثه ۱۱ سپتامبر، تکنیک‌هایی خاص به سیا پیشنهاد می‌دهد، از دیگر بازیگران فیلم «گزارش» (یا «گزارش شکنجه») هستند.

 تد لوین، مایکل سی هال، تیم بلیک نلسن، کوری استول و مورا تیرنی هم در این فیلم ۱۱۹ دقیقه‌ای بازی می‌کنند که بخشی از آن بر اساس مقاله «Rorschach and Awe» نوشته کاترین اِبِن در نشریه ونیتی فر شکل گرفت.

آدام درایور

«گزارش» اولین بار در دنیا ژانویه ۲۰۱۹ در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد و بعداً در جشنواره‌های دیگر ازجمله در تورنتو نیز روی پرده رفت. این فیلم که با بودجه‌ای حدود هشت میلیون دلار ساخته شد، از ۱۵ نوامبر ۲۰۱۹ توسط آمازون استودیوز در آمریکا اکران شد و از ۲۹ نوامبر همان سال از طریق آمازون پرایم به‌طور آنلاین در دسترس قرار گرفت.

«گزارش» یک داستان روزنامه‌نگار-قهرمان، از نوع داستان‌های واترگیت نیست؛ شخصی که در معرض زندانی شدن قرار دارد و در پارکینگ‌های زیرزمینی، و در تاریکی با خبرچینان دیدار می‌کند، خود جونز است.

به گزارش ددلاین، درایور در جشنواره فیلم تورنتو درباره بازی در نقش اصلی فیلم توضیح داد: «برنز کسی بود که باید به‌نوعی ارواح خبیث را از دل این فیلم یا این داستان بیرون می‌کشید. هر وقت شما با کسی روبرو می‌شوید که این حس فوریت را دارد، می‌توانید احساس کنید که او مجبور است چیزی بیرون بکشد، و این حس معمولاً منجر به یک چیز جالب می‌شود.»

آدام درایور و دنیل جونز

این فوریت را خود جونز هم – که درایور در فیلم نقش او را بازی می‌کند – احساس می‌کرد. او بی‌وقفه سعی در تکمیل گزارش خود داشت. او گفت: «من فکر می‌کنم برای سناتورهایی که رئیس من بودند، بسیار مهم بود اطمینان حاصل کنند این کار درست انجام شده است – این که گزارش دقیق باشد، نور روز را ‌ببیند، و من وظایف آن‌ها را انجام می‌دادم. فکر می‌کنم همه ما اهمیت آن را دیدیم و این یک سفر هفت ساله بود.»

برنز در فیلم خود از جونز به‌عنوان یک حقیقت‌گو که در برابر بی‌عدالتی می‌ایستد، تجلیل می‌کند، اما مطمئناً وزن سیستم احساس می‌شود. او گفت: «در پایان روز، آنچه امیدوارم فیلم از تماشاگر بپرسد این سؤال است: “آیا کافی است ما پنج یا ۶۰۰ صفحه را منتشر کنیم؟” این به معنای کارآمد بودن سیستم آمریکا است؟ یا واقعیت این است که تهیه و انتشار آن گزارش بسیار سخت بود، و به یک انسان خارق‌العاده نیاز داشت تا از خود استقامت نشان دهد، و این سند محکومیت سیستم ما است؟»

جان هم

جونز با اشاره به پیروزی نهایی خود در انتشار گزارش، اضافه کرد: «نسخه ویرایش‌شده گزارش ما در دسترس عموم قرار گرفت. امیدوارم بقیه آن نیز زمانی از حالت طبقه‌بندی خارج شود، اما خود گزارش یک سند مهم است، و خوشحالم که ما آن را ارائه دادیم.»

«گزارش» به‌نوعی بازگشت به فیلم‌های «جنگ با تروریسم» از یک دهه پیش است، فیلم‌هایی مانند «شیرها برای بره‌ها»، «پادشاهی» و «استرداد». فیلم به نقل از جونز، آشکارا سریالی مانند «۲۴» را رد می‌کند، که در آن جک بائر با بازی کیفر ساترلند با شکنجه کردن آدم‌ها خیلی سریع به پاسخ‌های مورد نظر خود می‌رسد. در جایی از فیلم نیز جونز را در حالی می‌بینیم که با اخم آنونس یکی از معروف‌ترین فیلم‌ها با موضوع جنگ با تروریسم را می‌بیند: «سی دقیقه بامداد» به کارگردانی کاترین بیگلو، درباره مأموریت کشتن اسامه بن لادن، فیلمی که به نظر می‌رسد به طور غیر رسمی، نگاه رسمی سیا درمورد مؤثر بودن شکنجه را تأیید می‌کند.

اسکات زد برنز و آدام درایور

گفت‌وگو با اسکات زد برنز درباره فیلم «گزارش»

«گزارش» دومین فیلم بلند داستانی اسکات زد برنز بعد از «پلوتونیم – ۲۳۹» است که سال ۲۰۰۶ ساخته شد. او یکی از تهیه‌کنندگان مستند برنده اسکار «یک حقیقت ناراحت‌کننده» (۲۰۰۶) به کارگردانی دیویس گوگنهایم بود و فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده تریلر اکشن «اولتیماتوم بورن» (۲۰۰۷) ساخته پل گرین‌گرس هم بود.

سینماگر ۵۸ ساله آمریکایی در یک دهه اخیر در چهار فیلم «خبرچین» (۲۰۰۹)، «شیوع» (۲۰۱۱)، «عوارض جانبی» (۲۰۱۳) و این اواخر «The Laundromat» (تولید ۲۰۱۹)، در مقام فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده با استیون سودربرگ – که یکی از تهیه‌کنندگان «گزارش» هم هست – کار کرد.

برنز در گفت‌وگو با رولینگ استون درباره راهی که برای رسیدن به این فیلم طی کرد، صحبت کرده است:

هیچ‌کس بیشتر از آدام درایور خود را با یک نقش هماهنگ نمی‌کند، اما در این فیلم او بسیار تأثیرگذار و در عین حال بسیار خوددار است. این ویژگی چطور به کار شما آمد؟

دقیقاً همان چیزی که شما الان گفتید. کارمندان مجلس سنا مجاز نیستند به دیوار مشت بزنند یا روی میز بکوبند تا حرف خود را بزنند. بنابراین آنچه من و او صحبت کردیم، و فکر می‌کنم چالش نقش‌آفرینی آدام بود، این بود: «چطور می‌توانی احساس ناامیدی و عصبانیت رو به افزایش را منتقل کنی و رفتارت متناسب با دکوراسیون مجلس سنای آمریکا و شغل خودت به‌عنوان یک کارمند باقی بماند؟» یک بازیگر خوب می‌تواند در آن ایستگاه زندگی کند و به خود بگوید: «چه ابزاری در اختیار دارم که بتوانم عمق کار شاق و این که راه از هر طرف به روی من بسته می‌شود، بیان کنم؟» اینجاست که کوچک‌ترین حالت چهره یا جایی که می‌خواهید نفس بکشید، واقعاً تفاوت ایجاد می‌کند.

آدام چطور از پس این کار برآمد؟

ایده انتخاب آدام برای نقش دنیل جونز را استیون سودربرگ مطرح کرد که با او در «لوگان خوش‌شانس» کار کرده بود. سودربرگ گفت هیچ‌کدام از کارهایی که او انجام می‌دهد، ذره‌ای خسته‌کننده نیست. شما آدام را می‌بینید که هر کاری انجام می‌دهد، و چهره و چشمانش کاملاً زنده هستند. و او یک استعداد نادر دارد که من در برخی دیگر از دانش‌آموختگان ‌مدرسه هنر جولیارد منهتن هم دیده‌ام، به‌عنوان مثال بازیگری مانند اسکار آیزاک؛ آن‌ها به همان اندازه که در یک صحنه صحبت می‌کنند، خوب هم گوش می‌دهند. من واقعاً به این نیاز داشتم، چون فیلم ما صحبت‌های زیادی دارد و من نیاز داشتم او یک شنونده بسیار فعال باشد. وقتی برای اولین بار آدام ملاقات کردیم، تا حدی اطلاع داشتیم که او در نیروی تفنگداران دریایی بوده است. آدام گفت، «حس می‌کنم باید این داستان را بدانم چون این اتفاق در زمان حضور من در ارتش افتاد، و وقتی فیلمنامه تو را خواندم، احساس کردم هیچ‌یک از این موارد را نمی‌دانم. همین برای من واقعاً جذاب است.» آدام می‌خواست در روایت آن ماجرا کمک کند.

اولین جرقه علاقه شما به این داستان چطور زده شد؟

با خواندن یک مطلب در مجله ونیتی فر. آن مطلب درمورد دو روانشناس بود که به‌نوعی سیا را متقاعد کردند برای برنامه‌ای که ادعا می‌کرد آدم‌ها را به گفتن حقیقت وا‌می‌دارد، ۸۰ میلیون دلار به آ‌ن‌ها بدهد. می‌خواستم درمورد علمی که آن دو ادعا می‌کردند نظریه‌شان را پشتیبانی می‌کند، بیشتر بدانم. و کار به‌نوعی از آنجا برای من شروع شد. در مقطعی فکر می‌کردم شاید این ماجرا یک کمدیِ واقعاً سیاه از جنس «تبصره ۲۲» باشد، اما همان‌طور که عمیق‌تر آن را کاوش کردم متوجه شدم اصلاً خنده‌دار نیست.

کاری که امیدوارم انجام دهیم نمایش سه چیز است. یک، این تکنیک‌ها جواب نمی‌دهد. دو، این چیزی نیست که کشور ما ادعا می‌کند؛ من فکر نمی‌کردم ما این‌طوری باشیم و خودم نمی‌خواهم این‌طوری باشم. و سه، روند انتشار این گزارش واقعاً دشوار و وحشیانه بود. فکر می‌کنم تماشاگر می‌تواند به دو طریق آن را تفسیر کند. یا سیستم درست کار می‌کند، چون ما شاهد انتشار ۵۰۰ صفحه بودیم یا سیستم دارای نقص است، چون ۶۲۰۰ صفحه از آن گزارش طبقه‌بندی‌شده باقی مانده و هنوز منتشر نشده است.

منصفانه است بگوییم شما آگاهانه تلاش کردید در مقابل اسطوره‌شناسی سریالی مانند «۲۴» قرار بگیرید، یا به‌طور خاص‌تر فیلم «سی دقیقه بامداد» که در «گزارش» اشاره کوچکی به آن می‌شود؟

دقیقاً. فکر می‌کنم این نکته مهمِ جزئیات کار دن بود. به نظر می‌رسد سیا و کتاب‌های نوشته‌شده توسط برخی از افراد درگیر در آن ماجرا، همچنان مدعی هستند و تاکید می‌کنند استفاده از تکنیک‌های شکنجه اطلاعات منحصربه‌فردی به همراه داشت كه جان انسان‌ها را نجات داد. من اسنادش را ندیده‌ام، اما آنچه دن در گزارش خود گردآوری كرده نشان می‌دهد خود سیا نتیجه گرفت این تکنیک‌ها مؤثر نبود و نتیجه‌ای را که به كنگره و مردم آمریكا گفته بودند، در پی نداشت. معمای بزرگ برای من سندی به نام «بررسی پانه‌تا» است که در مقطعی روی سِروِر کمیته قرار داشت. سیا به موازات کاری که دن و گروهش انجام می‌دادند، تحقیقات خود را درمورد برنامه انجام داد، و نتیجه‌گیری دقیقاً یکی است. به نظر من، وقتی مردم می‌گویند حرف‌های شما علیه سیا است، یا حرف‌های دن علیه سیا است، واقعاً این‌طور نیست. سیا به همان نتیجه رسید و نکته آزاردهنده این است که چرا آن‌ها «بررسی پانه‌تا» را از طبقه‌بندی خارج نمی‌کنند؟ اگر این کار را بکنند همه ما متوجه قضیه می‌شویم. بنابراین این حرف که حرف‌های دن علیه سیا است، واقعاً دقیق نیست.

در فیلم شاهد برخی تصاویر منفی از اوباما و دولت او هستیم. به نظر می‌رسد قصد داشتید به‌نوعی یک تابوی پاپ-فرهنگی را نقض کنید؟

من دو بار به باراک اوباما رأی دادم و خوشحالم که توانستم این کار را انجام دهم. فکر می‌کنم او یک رهبر برجسته بود، اما نه به این معنی که کامل و بی‌نقص بود. این واقعیت که هیچ‌کس به عنوان مسئول همه آن اتفاقات معرفی نشد، و اوباما تصمیم گرفت به گفته خودش، صفحه را ورق بزند، بیانگر پاسخگو نبودن دولت بود، و این معضلی است که همچنان ادامه دارد. نمی‌دانم این کار در بین برخی مردم، تابو است یا نیست. این واقعیت که ما قادر نیستیم رهبرانمان را در هر دو سمت خوب و بد داشته باشیم، که مرتکب اشتباه شوند و در عین حال کارهای بزرگ هم انجام دهند، بخشی از مشکلی است که به‌عنوان یک کشور با آن روبرو هستیم. پس ما با ستایشگری روبرو هستیم و نه دموکراسی، و این نمی‌تواند چیز درستی باشد.

اما یکی از بخش‌های مورد علاقه من در داستان این است که قانونِ ضد شکنجه سرانجام از طریق لایحه یا اصلاحیه مک‌کین – فاینستاین تصویب شد. پس لحظه‌ای در زمان بود، آن هم نه‌چندان دور، که مردم توانستند به آن طرف راهرو بروند و بگویند، «ما این‌طوری نیستیم، ما باید برای حل این مشکل با هم کار کنیم». و برای من این نکته امیدوارکننده در فیلم است، این که ما می‌توانیم برای حل برخی از مسائل اساسی به تفاهم برسیم. و گناه دولت اوباما در تحت پیگرد قرار ندادن افرادی که ممکن است کارهای ناشایست انجام داده باشند، در مقایسه با گناه سیا در راه انداختن آن برنامه، و گناه دولت بوش در این که اجازه داد چنین برنامه‌ای اجرا شود و ادامه پیدا کند، کمتر است. بنابراین در رتبه‌بندی کارهای ناشایست، باراک اوباما در رده پایین افرادی است که کارهای بدی انجام دادند. او این برنامه را شروع نکرد. او این برنامه را تأیید نکرد، اما تصمیم گرفت به‌جای بررسی کامل این موضوع در کمیسیون ۱۱ سپتامبر، از آن بگذرد و راه خود را ادامه دهد.

تماشای این فیلم در نماوا