مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

سریال‌هایِ با موضوع زوج‌هایی که به نظر می‌رسد قرار است به هم برسند، در مسیر با دست‌اندازها و فراز و نشیب‌های زیادی روبرو می‌شوند، اما نمی‌دانیم قبلاً مانند سریال گرگ مثل من (Wolf Like Me) را دیده‌ایم یا خیر. چرا؟ چون هر دو نفر درگیر در رابطه رازهای عمیقی را پنهان می‌کنند، اما رازهای یکی از آن‌ها با آنچه اکثر آدم‌ها دارند بسیار متفاوت است.

سریال گرگ مثل من
آیلا فیشر و جاش گد

داستان سریال که فصل اول آن ژانویه ۲۰۲۲ در شش اپیزود از استن پخش شد و قرار است فصل دوم آن نیز ساخته شود، در آدلاید، استرالیا اتفاق می‌افتد، جایی که گری، یک پدر مجرد (جاش گد) هنوز در غم از دست دادن همسرش است که سال‌ها قبل براثر سرطان درگذشت و با این احتمال دست و پنجه نرم می‌کند که غصه ماندگار او دختر ۱۱ ساله‌اش، اِما (آریل داناهیو) را نیز درگیر کرده باشد. یک تصادف شدید با ماشین گری را به سمت مری (آیلا فیشر)، یک نویسنده ستون مشاوره مطبوعات سوق می‌دهد که خود او نیز مدت‌هاست سوگوار است. مری به دلایل شخصی و کاری، شرایط روحی و روانی گری و اما را درک می‌کند، اما راز وحشتناکی دارد که نمی‌تواند در میان بگذارد. بااین‌حال، ممکن است انتخاب دیگری نداشته باشد.

راز مری را می‌توانید یا از روی نام سریال، تیزرهای آن یا پایان غافلگیرکننده اپیزود اول حدس بزنید. نکته جالب خود راز نیست، بلکه چیزی است که به نمایش می‌‌گذارد و در عین حال نحوه برخورد ایب فورسایت، نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده اجرایی «گرگ مثل من» که به‌طور متناوب بین طنز سیاه و مواجه‌شدن با آن به‌عنوان یک نقص شخصی حرکت می‌کند. این چرخش هرگز به ژانر اصلی «گرگ مثل من» تبدیل نمی‌شود.

سریال گرگ مثل من
آیلا فیشر

ازاین‌جهت، سریال راه متفاوتی در پیش می‌گیرد. این واقعیت که فورسایت همه‌چیز را فوراً فاش نمی‌کند، تماشاگر را وا‌می‌دارد به تماشا ادامه دهد و هر چه بیشتر آن را می‌بیند، بیشتر می‌پسندد. خیلی زیرکانه است که یک سریال بتواند در چند دقیقه شما را بخنداند، به گریه بیندازد و غافلگیر کند، اما «گرگ مثل من» این کار را انجام می‌دهد.

ترکیب لحن‌های مختلف

این پیش‌فرض که مری و گری هر دو رازهای بزرگی دارند، آیلا فیشر را به سمت نقش خود در سریال کشاند. او می‌گوید: «به خودم گفتم این مفهومی است که قواعد ژانر را زیر پا می‌گذارد، اما از بیرون چنین جلوه‌ای دارد. داستان در باطن درباره خواص درمانی عشق و روراست بودن است.»

بازیگر ۴۵ ساله که بیشتر به خاطر صداپیشگی در فیلم‌های انیمیشن ازجمله «هورتون صدایی می‌‌شنود» و «رنگو» شناخته می‌شود، توضیح می‌دهد: «سریال به این موضوع توجه می‌کند که افراد آسیب‌دیده چطور با هم ارتباط برقرار می‌کنند. “گرگ مثل من” ازنظر احساسی یک نگاه کاملاً صادقانه به رابطه عاشقانه دارد و این که چقدر ترسناک است خود را در مقابل شخص دیگری آسیب‌پذیر کنید. فکر می‌کنم به همین دلیل بود که درگیر داستان شدم.»

مری در عین حال برای نقش‌آفرینی، شخصیتی جالب و نسبتاً دشوار است و همان‌طور که فیشر توضیح می‌دهد ابعاد متعددی دارد. «او بار شرم را به دوش می‌کشد و اصلاً هویت خود را نمی‌پذیرد، اما دیگران واقعاً با او ارتباط برقرار می‌کنند و می‌خواهند در کنار او باشند… این ایده را هم دوست داشتم که او به دیگران مشاوره می‌دهد و در عین حال سرگرمی‌های عجیب و غریب دارد. برای باز کردن این شخصیت چیزهای زیادی داشتم.»

سریال گرگ مثل من
آیلا فیشر، جاش گد و آریل داناهیو

راز بزرگ مری به‌ویژه یکی از آن چیزهای بزرگی است که باید «باز» شود و چیزی است که به‌آرامی سرنخ‌های آن را دنبال می‌کنید. به این فکر می‌کنید «چرا او قبل از تاریک شدن هوا، دوان‌دوان به خانه برمی‌گردد، طوری که انگار زندگی‌اش به آن بستگی دارد؟» و «این‌همه استخوان… و مرغ برای چیست…؟»

فیشر قبل از شروع تصویربرداری درباره شخصیت خود مفصل با فورسایت صحبت کرد. «با این که “گرگ مثل من” یک داستان بسیار شخصی برای ایب و بر مبنای تجربه شخصی خودش است، به طرز شگفت‌انگیزی با ما همکاری می‌کرد، اوایل چند جلسه داشتیم و او با بلندنظری نظرات من درمورد مری را در صحنه‌هایی گنجاند. او کارگردان فوق‌العاده بااستعدادی است و برای من باعث افتخار بود او در این داستان به من اعتماد کرد.»

فورسایت با فیلم کمدی-ترسناک «هیولاهای کوچک» (۲۰۱۹) با بازی لوپیتا نیونگو و جاش گد شناخته می‌شود و یکی از استعدادهای او ترکیب لحن‌های مختلف با هم است. این در «گرگ مثل من» نیز دیده می‌شود.

فیشر توضیح می‌دهد: «سریال لحظه‌های ترسناک دارد، اما همچنین لحظه‌های کمدی، دراماتیک، عاشقانه و اکشن. فکر می‌کنم این نکته جالب کار ایب است.»

فیشر اضافه می‌کند فورسایت در «گرگ مثل من» می‌تواند با صحنه‌های احساسی سنگین از طریق بخش‌های مرموز و هیجان‌انگیز سریال مجذوب نگه دارد. «او در عین حال یک پیام فوق‌العاده درباره خاصیت عشق و روراست بودن و رازهایی که ما برای یک رابطه می‌آوریم منتقل می‌کند. فکر می‌کنم این یک رقص بسیار پیچیده است.»

سریال گرگ مثل من

همچنین در قلب سریال رابطه پرتنش بین گری و دخترش اِما مشهود است. این از مرگ مادر اِما ناشی می‌شود که هر دوی آن‌ها را به‌شدت آزار می‌دهد. فیشر معتقد است این تقلا برای بسیاری از تماشاگران طنین‌انداز است.

او توضیح می‌دهد: «من پدر و مادرهای مجرد زیادی را می‌شناسم که چالش‌های گذر از این مسئله را حس می‌کنند و فکر می‌کنم بچه‌های زیادی هستند که واقعاً با شخصیت اِما همذات‌پنداری می‌کنند و این که نبود مادرش چقدر برای او افسرده‌کننده است.»

زندگی با بحران

جاش گد با اشاره به این که متن سریال بی‌شباهت با هر چیزی بود که تا آن زمان خوانده‌ بود، درباره شخصیت گری و رابطه او با اِما و در ادامه مری می‌گوید: «من فکر می‌کنم گری و اِما، هر دو روند سوگواری خود را در زندگی می‌گذرانند و گری به‌نوعی بسته شده است. او حاضر نیست کسی یا چیزی را وارد زندگی خود کند، در‌حالی‌که این دقیقاً همان کاری است که باید انجام دهد… تا این که با مری آشنا می‌شود.»

بازیگر ۴۰ ساله که بیشتر به خاطر صداپیشگی شخصیت اولاف در فرنچایز «یخ‌زده» برای دیزنی و بازی در نقش لوفو در بازسازی لایو اکشن «دیو و دلبر» معروف است، ادامه می‌دهد: «فکر می‌کنم گری و مری، هر دو می‌خواهند یک جای خالی ضروری را پر ‌کنند. هر دو همدیگر را درک می‌کنند چون هر یک با بحرانی روبرو است که به یک اندازه، هرچند به شکلی متفاوت، پیچیده است. آن‌ها به‌تنهایی با این بحران زندگی می‌کنند، نمی‌توانند با کسی حرف بزنند، نمی‌توانند با حرف زدن از آن عبور کنند، قادر نیستند خارج از روش‌های کوچک معمول کاتارسیس پیدا کنند.»

سریال گرگ مثل من
جاش گد

گد می‌افزاید: «چه قرار باشد با یک روانشناس صحبت کنید یا کلمات خود را روی کاغذ بیاورید. تانگو به دو نفر نیاز دارد و این دو همدیگر را پیدا می‌کنند و آن تانگو واقعاً به‌سرعت پیچیده می‌شود، اما به این دو اجازه می‌دهد شخصی در زندگی خود داشته باشند که آن نیاز اساسی را برآورده ‌کند.»

استعاره‌ای از زندگی

«گرگ مثل من» برای فورسایت یک داستان کاملاً شخصی است. او درباره شکل‌گیری ایده سریال می‌گوید: «داستان از بسیاری تجربیات و زندگی من به‌عنوان یک پدر مجرد ریشه می‌گیرد. واقعاً راهی برای جمع‌کردن همه این‌ها در یک داستان نداشتم تا این که در پایان سال ۲۰۱۹ یک شب خیلی تصادفی با شخصی آشنا شدم. آن برخورد باعث شد عنصر ژانر وارد داستان من شود، از خودم پرسیدم، “اگر آن شخص چنین کسی بود باید چه کار می‌کردم؟” ناگهان راه سرگرم‌کننده‌ای برای کند و کاو خیلی از چیزهایی که از سر گذرانده بودم پیدا شد. نمی‌دانم اگر آن برخورد تصادفی نبود، ما الان درباره این سریال صحبت می‌کردیم یا نه.»

فورسایت ادامه می‌دهد: «متوجه شدم عنصر ژانر به تماشاگر امکان می‌دهد خود و نسخه‌ای از روابط، آسیب‌های روحی و روانی و چیزهای از گذشته را با هرچه مری در این سریال از سر می‌گذراند، مقایسه کند و استعاره‌ای از زندگی خود بداند. درواقع، تجربیات زندگی خود را در دنیای این شخصیت‌ها قرار دهد.»

سریال گرگ مثل من
آریل داناهیو

بسیاری از کارهای قبلی فورسایت مانند «هیولاهای کوچک» خلاف انتظارات تماشاگر حرکت می‌کنند و عناصر داستانی را که ظاهراً در دنیای واقعی ریشه دارند به سمت دیگری می‌چرخانند، انگار که او می‌خواهد تماشاگر را سرپا نگه دارد و از تعادل خارج کند.

فورسایت می‌گوید: «من عاشق ژانر هستم چون به شما اجازه می‌دهد تماشاگر را شگفت‌زده کنید. دوست دارم تماشاگر درمورد چیزی برای خود نتیجه‌گیری کند و با آن تصور پیش برود و بعد به جایی برسد که انتظارش را ندارد. بدون استفاده از عنصر ژانر به این نتیجه نمی‌رسیدیم. “هیولاهای کوچک” و “گرگ مثل من” شبیه به هم هستند، اما از جهاتی بسیار تفاوت دارند، به این معنی که ما با “هیولاهای کوچک” سعی داشتیم یک فیلم کمدی آمریکایی با بودجه کلان را تداعی کنیم، اما در پایان خلاف انتظارات تماشاگر عمل کردیم.»

او ادامه می‌دهد: «”گرگ مثل من” کار مشابهی را انجام می‌دهد، اما سعی کردم با این سریال تماشاگر را به شکل دیگری احساساتی کنم. درواقع، عنصر ژانر را گرفتیم و تلاش کردیم آن را تا حد امکان واقعی و در حقیقت به یک درام واقعاً صمیمانه تبدیل کنیم، چون ازنظر من ژانر همیشه بهترین راه برای کاوش چیزی است که در زندگی شما جریان دارد. به شما فضای امن برای تفریح ​​می‌دهد و این برای من مهم است. در مرحله‌ای از زندگی‌ام هستم که فقط می‌خواهم بنشینم و چیزی را تماشا کنم و از آن لذت ببرم.»

سریال گرگ مثل من
آیلا فیشر، جاش گد و آریل داناهیو

درنهایت، با این که مری راز بسیار خاصی دارد، فورسایت قصد داشت داستان او جهانی باشد. «همه آدم‌ها چیزهایی دارند که از گذشته‌ خود وارد روابطشان با دیگران می‌کنند. مهم‌ترین نکته این است که به خودتان اجازه دهید در برابر شخصی که با او هستید باز و خام و آسیب‌پذیر باشید.»

هدف فورسایت این بود افشای راز مری را تا زمانی که ممکن است به تأخیر بیندازد. او می‌گوید: «من به ایده “هر چه کمتر، بهتر” اعتقاد زیادی دارم. تصور کردن یک‌چیز خیلی وحشتناک‌تر از نشان دادن آن است.»

منبع: ناین، پیپل، سی‌بی‌آر

تماشای سریال گرگ مثل من در نماوا