مجله نماوا، رضا صائمی

عید و تعطیلات نوروزی اگر قرار باشد به قید و بندهای آیینی بگذرد بی‌گمان یکی از بهترین قیدهای عید می‌تواند آیین تماشای فیلم و سریال باشد. حالا به میانجی پلتفرم‌هایی که در دسترس است می‌توان اوقات فراغت را با تماشای محصولات آن‌ها غنی‌تر کرد. خوشبختانه آرشیو متنوع و متعددی هم در اختیار است که امکان حق انتخاب را بیشتر می‌کند و سلیقه‌های مختلف را پوشش می‌دهد. تعطیلات نوروزی این مجال را فراهم می‌کند تا آن‌ها که در طول سال فرصت تماشای برخی از آثار تماشایی را ندیده‌اند به تماشای آن‌ها بنشینند. برای لذت این تماشا، چند پیشنهاد دارم که شرحش را در ادامه می‌خوانید:

سریال: «آکتور»

نوید محمدزاده در سریال آکتور

اگر از تماشای سریال‌های تکراری و مشابه خسته شده‌اید و به دنبال قصه و فضای متفاوتی از روایت یک داستان هستید، تماشای سریال «آکتور» به کارگردانی نیما جاویدی پیشنهاد می‌شود. جالب است که همین چند روز پیش این سریال در جشنواره «سریز مانیا» انتخاب شد. جشنواره سریز مانیا که هر سال در شهر لیل فرانسه برگزار می‌شود، از بزرگترین جشنواره‌های بین‌المللی سریال در جهان است که محصولات شبکه‌های بزرگی چون؛ آرته، هولو، اپل تی وی پلاس، پرایم ویدیو و پارامونت در آن به رقابت می‌پردازند. با این حال، سریال «آکتور» اولین سریال ایرانی است که در این جشنواره پذیرفته شده است. در این جشنواره، امسال حدود ۴۰۰ سریال از کشورهای مختلف شرکت کرده‌اند که تنها ۸ سریال در بخش رقابت بین‌الملل پذیرفته شده‌اند. سریال «آکتور» نیز جزو این ۸ سریال است. سریال «آکتور» هم بنیان قصه خود را بر بازیگری قرار داده و هم از این طریق به بازیگران محوری خود این امکان را داده تا خود را در کسوت و شمایل نقش‌های مختلفی محک بزنند. به نظر می‌رسد نیما جاویدی در سریال «آکتور» خواسته تا بازیگری و کارکردهایش را در موقعیت‌های واقعی زندگی روایت کند و از تلخ و شیرین‌های آن جهت سرگرمی مخاطب بهره ببرد. قصه هم سویه‌های تراژیک دارد، هم جنبه‌های کمیک. در عین اینکه ماجراجویانه و معمایی هم هست. در واقع همین وضعیت چندگانه و ترکیبی قصه است که نمی‌توان آن را در ذیل یک ژانر مشخص قرار داد. گویی جاویدی تلاش کرده فراتر از قواعد و قالب‌های ژانری در عین بهره‌برداری از ظرفیت‌های انواع گوناگون آن، سریال جذاب و پر کشش بسازد. سریال «آکتور» در واقع قصه‌ای درباره فراز و نشیب‌های ۲ بازیگر با استعداد تئاتر است که به واسطه پیشنهادهایی که به آن‌ها می‌شود، زندگی‌شان دستخوش تغییر و تحول می‌شود. ظاهرا نیما جاویدی می‌خواهد به واسطه قصه خود، بحران‌های اجتماعی موجود در جامعه ما را در یک نگره انتقادی روایت کند. می‌توان با این روایت همراه شد و از تماشای آن لذت برد.

فیلم ایرانی: «پریناز»

فاطمه معتمدآریا در فیلم پریناز

«پریناز» به کارگردانی بهرام بهرامیان به دلایلی چندان دیده نشد و حالا فرصت خوبی است تا به تماشای آن نشست. فیلم موقعیت تراژیک زنانه را در نسبت با مفهوم و موقعیت آبرو و آبرومندی صورت‌بندی می‌کند. اما در این بازنمایی نه پریناز که خاله او (فاطمه معتمدآریا) در کانون این تراژدی قرار می‌گیرد. نقطه عزیمت قصه این است که پریناز پس از مرگ مادر، به سراغ خاله‌اش می‌رود که تنها کسی است که می‌تواند به او پناه بدهد. خاله از پذیرفتن او امتناع می‌کند. اما سرانجام در ماجراهایی پریناز بالاجبار با خاله‌اش (تنها کسی است که دارد) زندگی می‌کند و پس از آن درگیر موقعیت تراژیکی می‌شود که خاله‌اش دچار است. او دچار وسواس فکری و اختلالات شخصیتی است که این سویه شخصیت او با سویه دیگرش که فردی خشک مذهبی با عقایدی سرسختانه است که با نوعی عذاب وجدان و احساس گناه در هم تنیده شده در دوقطبی و تنگنای ذهنیت و عینیت غبارگرفته در نهایت به دگردیسی و تحولی روشن‌گرانه متاثر از آگاهی نو و تازه‌ای دست یابد. انسان‌ها هر ابژه‌ای را به قالب سوژه خویش درآورده و در یک بازتولید معنایی به آن هویت مجدد می‌بخشند. پریناز در واقع نماد این ابژه است که در سوژه‌سازی متناقض، از دیو بودن تا فرشته شدن پیش می‌رود. در واقع تم فیلم بر اساس قضاوت های غلط و متعصبانه بنا شده که قرار است آسیب های روانی، اخلاقی و اجتماعی آن را صورت‌بندی کند. به عبارت دیگر فیلم «پریناز» بازخوانی تعصبات، قضاوت‌های کلیشه‌ای و مواجهه عجولانه و نیت خوانانه مردم با آدم‌های اطرافشان است و به تصویر کشیدن نقش مخرب و ویرانگر این کژاندیشی‌ها در سرشت و سرنوشت افراد. از این حیث «پریناز» قصه امروز جامعه ماست.

فیلم خارجی: «مدیوم»

فیلم مدیوم

شاید تماشای فیلمی در ژانر وحشت در ایام عید مناسب نباشد اما اگر وحشت در سینما را فراتر از فرم متعارف ژانری آن دوست دارید که احساس ترس در آن نه زائیده تکنیک و مولفه‌های ژانری که برساخته از سنت‌ها و رسوم و موقعیت‌های ایدئولوژیک است از تماشای فیلم «مدیوم» لذت خواهید برد. فیلمی از سینمای آسیای شرقی محصول مشترک تایلند، کره جنوبی و انگلستان است که البته در تایلند فیلمبرداری شده و از خرده فرهنگ‌های آنجا برآمده است. فیلمی از بانجونگ پیسانتاکان که آثار ترسناک دیگری هم در کارنامه خوددارد. گرچه «مدیوم» را می‌توان عقیده محور با سویه‌های فلکوریک و مردم شناسانه دانست که در بستر ژانر وحشت روایت می‌شود، اما در عین حال فیلمی شخصیت محور هم است درباره زنی میانسال با نام نیم که سال‌هاست به عنوان شِمِن (معادل جن‌گیر خودمان) فعالیت می‌کند و تجربیاتش را با یک گروه مستندساز به اشتراک می‌گذارد. فارغ از وجوه دراماتیک یا سرگرم‌کننده فیلم، «مدیوم» از حیث مردم‌شناسی و خوانش‌های جامعه‌شناسانه هم قابل توجه است که می‌تواند به منزله یک منبع تصویری شناختی به فهم لایه‌های زیرین فرهنگ و باورهای دینی در آسیای جنوب شرقی و به ویژه تایلند کمک کند. فیلم «مدیوم»، در واقع داستان یک منطقه کوچک در تایلند است که تحت‌تاثیر میراثِ راهب یکی از فرقه‌های قدیمی به نام شمنسیم هستند.

انیمیشن: «انیمیشن‌های کوتاه اجتماعی»

صنعت انیمیشن به همان اندازه که با سرگرمی پیوند دارد با آگاهی گره خورده و این بیش از هر چیز در ظرفیت و ظرافت‌های این هنر در بهره‌گیری از تخیل و بازنمایی آن در فرم‌های تصویری و بیانی است. در بصری کردن خیال آدمی هیچ هنری به اندازه انیمیشن یا پویانمایی، گسترده خلاقیت ندارد. از این حیث در جهان امروز هم در حوزه تبلیغات و هم در حوزه آموزش و فرهنگ‌سازی به ویژه آموزش یا آسیب شناسی فرهنگ شهری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

«انیمیشن‌های کوتاه اجتماعی» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی بزرگمهر حسین‌پور مصداقی از همین رویکرد و معناست که در یک بسته انیمیشن کوتاه اجتماعی که ۱۵ اثر با مدت زمان‌های متفاوت از دو دقیقه و چند ثانیه‌ای تا هشت دقیقه‌ای را شامل می‌شود که با نگاهی انتقادی-طنازانه به برخی مسائل عمومی جامعه در ارتباط با چالش‌ها و مشکلات فرهنگی می‌پردازد. مسائلی که اغلب اقشار اجتماعی و آحاد مردم به نوعی با آن دست به گریبانند و در واقع به حوزه عمومی و همگانی جامعه ربط دارد مثل فرهنگ شهرنشینی، آداب استفاده از رسانه و تکنولوژهای رسانه‌ای که حالا به آن مهارت یا سواد رسانه‌ای می‌گویند یا درباره تربیت فرزند و چالش‌های آن، بی‌اعتمادی اجتماعی، جاه‌طلبی انسان‌ها، رفتار غلط انسان‌ها با حیوانات و مسائلی از این دست که گرچه تعدد سوژه در آن فراوان است، اما همه آنها را می‌توان در ذیل فرهنگ عامه صورت‌بندی کرد. به عبارت دیگر «انیمیشن‌های کوتاه اجتماعی» واجد ساختاری اپیزودیک و پازل‌گونه است که در نهایت در معنای واحد و یگانه یا زاویه دیدی مشترک به هم وصل شده و کلیتی هویتمند می‌سازد. در واقع همه آنها به زبان و بیان طنازانه‌ای وصل می‌شوند که پرورده و برساخته نقد و نگاه انتقادی و اصلاحی است و با خنده به خردمندی دعوت می‌کند.