مجله نماوا، حسین آریانی

در نگاه اول شاید این‌گونه به نظر برسد که انیمیشن‌های کوتاه به دلیل مخاطبین محدودتری که دارند، در مقایسه با انیمیشن‌های بلند از جذابیت کمتری برخوردارند. ولی هرگز چنین نیست. انیمیشن‌های کوتاه، نه تنها به لحاظ کیفیت و جذابیت در جایگاه و رتبه پایین‌تری قرار ندارند، که گاهی حتی پیش‌رو و دیدنی‌تر از انیمیشن‌های بلند هستند. شاید تفاوت اصلی انیمیشن‌ها‌ی کوتاه با انیمیشن‌های بلند، تنها در شیوه‌ی ارائه ایده و مضمون مورد نظر در زمانی کوتاه‌تر و به شکلی موجزتر و پیراسته‌تر باشد. 

«اسباب‌بازی حلبی»، انیمیشنی، کوتاه محصول سال ١٩٨٨ آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی جان لستر و جزو اولین تجربه‌های انجام گرفته در زمینه‌ی ساخت انیمیشن با استفاده از فن آوریCGI(مخففِComputer-generatedimagery به معنی تصاویر تولید شده به وسیله کامپیوتر) است.

انیمیشن کوتاه و برنده اسکار «اسباب‌‌بازی حلبی» محصولِ پیکسار است. وقتی نام استودیوی پیکسار به میان می‌آید ناخودآگاه به یاد انیمیشن‌های بلند و زیبایی چون «داستان اسباب‌بازی»، «راتاتویی» یا «روح» (soul) می‌افتیم اما باید توجه داشته باشیم که موفقیت استودیوی پیکسار، تنها محدود به آثار بلند نمی‌شود و انیمیشن‌های کوتاه این استودیو هم به اندازه‌‌ی آثار بلند موفق هستند. از میان انیمیشن‌های کوتاه پیکسار که نامزد دریافت جایزه اسکار شده‌اند، تاکنون چهار انیمیشن کوتاه (از جمله «اسباب‌‌بازی حلبی») این جایزه را دریافت کرده‌اند. در حقیقت «اسباب‌‌بازی حلبی» اولین انیمیشن کوتاه کمپانی پیکسار است، که موفق به دریافت جایزه اسکار شده است.

انیمیشن‌های کوتاهی مثل «اسباب‌بازی حلبی» محصول عملکرد هوشمندانه، دوراندیشانه و جاه‌طلبانه کمپانی پیکسار در تولید انیمیشن‌های کوتاه و فرصت دادن به فیلمسازان جوان و تازه‌کار برای تولید پروژه‌هایی کوچک و جمع و جور‌، در جهتِ اثبات توانایی‌هایشان است.

فرد خلاق و مبتکری چون جان لستر (سازنده انیمیشن«اسباب‌بازی حلبی») هم با چنین رویکردی جذب کمپانی پیکسار شد. جان لستر با انیمیشن‌های کوتاهی که ساخت اولین تجربیات در زمینه ساختِ انیمیشن‌های کامپیوتری را ارائه کرد. یکی از این انیمیشن‌های کوتاه، «اسباب‌بازی حلبی» بود. تولیدِ انیمیشن‌هایی چون «اسباب‌بازی حلبی» از جمله تجربیات ارزشمند و راه‌گشایی بودند که امروزه به استفاده گسترده از فناوری CGI در ساخت انیمیشن‌های سه‌بعدی انجامیده و به یک استاندارد رایج در دنیای پویانمایی تبدیل شده است.

پس از تماشای انیمیشن کوتاهِ «اسباب‌بازی حلبی» چنین به نظر می‌رسد که بزرگ‌ترین چالشِ سازندگان آن، در گام‌های نخستِ ساختِ انیمیشنی کامپیوتری، در چگونگی انتقال احساساتِ کاراکترها به مخاطبان بوده است.

جان لستر به خوبی موفق شده، اسباب‌بازی کوکی حلبی (کاراکتر محوری اثر)، را بدل به شخصیتی جذاب و تاثیرگذار کند. شخصیتی که ضمن باور‌پذیری به راحتی ما را با خود همراه می‌کند. احساسات متفاوت و گاهی متناقض این کاراکتر به شیوه خلاقانه، ملموس و تاثیرگذاری در چهره و حرکاتش منعکس شده است. اسباب‌بازی کوکی حلبی در اوجِ حسِ هراس و گریزش از کودک خردسال، نگاه مهربانانه‌ای به او دارد. درست مانند دنیای زیبا، معصومانه و سحرانگیز کودکی که ترس یا ناراحتی از همبازی جایش را در چشم برهم زدنی به دوستی و محبتی دوباره می‌دهد.

شخصیت کودک هم هر چند دافعه‌برانگیز نیست ولی جذابیت و دلپذیری شخصیت اسباب‌بازی کوکی حلبی را ندارد و در طراحی حالات چهره و شکل بروز احساسات این شخصیت، ظرافت‌ها و کم‌نقص بودن شخصیت اسباب‌بازی کوکی به چشم نمی‌خورد. سازندگان انیمیشن البته با افزودن عنصر اغراق به چهره‌ی کودک توانسته‌اند این کاستی را با حالت‌های کاریکاتورگونه و بامزه چهره او، تا حدودی مرتفع سازند. بخش مهمی از این کاستی‌ها اما، به قدم‌های آغازین سازندگانش در عرصه ناشناخته‌ی تولید انیمیشن‌های کامپیوتری در آن مقطع زمانی باز می‌گردد. امروزه شاید برای انیماتورها خلق چهره‌‌ی غمگین، خوشحال، هراسان یا متعجب کاراکترهای انیمیشن با پیشرفت خیره کننده فناوری تصویرسازی کامپیوتری کار چندان دشواری نباشد، اما در سال ١٩٨٨ با توجه به امکانات موجود، مشکلات زیادی بر سر راه انیماتورها برای استفاده از این فناوری وجود داشت.

انیمیشن «اسباب‌بازی حلبی» در مقابل دیدگانمان دنیایی زیبا و رویاپردازانه بر اساس تفکرِ احترام به همه چیز و همه کس و حتی به اشیایی چون اسباب‌بازی‌ها را بنا می‌کند. دنیایی تخیلی و آرمان‌گرا که در آن حتی آسیب رساندن به اسباب بازی‌ها، هم عملی بی‌رحمانه و غیرانسانی به شمار می‌آید. در چنین دنیایی حتی باید به حقوق پایمال شده‌ی اسباب‌‎بازی‌هایی فکر کنیم که دیگر از بازیچه‌ی انسان‌ها بودن و پس از مدتی در گوشه‌ای رها و فراموش شدن، خسته‌ شده‌اند. چنین مفاهیم و مضامین زیبایی، علاوه بر کودکان برای بزرگسالان هم درگیرکننده و جذاب هستند. این مسئله البته به سیاست گذاری کلان استودیوی پیکسار و مخاطب‌شناسی هوشمندانه و دقیقش برای ارتباط توامان با کودکان و بزرگسالان برمی‌گردد. به عبارت دیگر پیکسار به تولید انیمیشن‌هایی می‌پردازد که هریک به تنهایی سطوح معنایی مختلفی دارند. لایه ظاهری اثر، کودکان را جذب و سرگرم می‌کند و لایه‌های زیرین که دارای مفاهیمی اخلاقی، انسانی و گاهی حتی فلسفی و روانشناختی هستند، توانایی ارتباط با بزرگسالان را دارند.

استقبال از ایده‌های جدید و انقلابی و آزادی عملی که کمپانی پیکسار در ساخت انیمیشن‌های کوتاه به افراد مستعد داده است موجب شده که این کمپانی روش‌‌های جدید روایت‌پردازی و تکنولوژی‌های جدید را آزمایش و عرضه کند و همواره در عرصه تولید انیمیشن در دنیا پیشرو باشد. تجسمِ عینی چنین سیاست‌گذاری هوشمندانه‌ای را در تولیدِ انیمیشن کوتاه «اسباب‌بازی حلبی» مشاهده می‌کنیم. موفقیت و محبوبیتِ انیمیشن «اسباب‌بازی حلبی» و سایر انیمیشن‌های کوتاهی که جان لستر برای پیکسار ساخت، به اندازه‌ای چشمگیر بود که موجب شد کمپانی دیزنی با او قراردادی برای ساخت اولین انیمیشن بلندِکامپیوتری یعنی انیمیشن بسیار موفقِ «داستان اسباب‌بازی» منعقد کند که در ساختِ آن از برخی از عناصر انیمیشن کوتاه «اسباب‌بازی حلبی» استفاده شده است.

تماشای این انیمیشن در نماوا