مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

مهران احمدی چهره‌ای جدی و درعین‌حال صدایی با زیروبم مناسب برای ادای واژه‌ها در هر گویشی دارد و این ظرفیت به او کمک کرده تا در نقش‌های مختلفی که ایفا می‌کند به غیر از استفاده به قاعده‌ای که از چهره‌اش برای بازتاب احساس درونی کاراکترها دارد در انتخاب نوع بیان و به‌کارگیری حجم صدایش نیز به استانداردهایی مشخص دست بیابد.

به عنوان نمونه اگر حجم صدایی را که او در نقش مشهور بهبود فریبا در سریال «پایتخت» به کار گرفته با صداسازی او برای کاراکتر بهمن دشتی در سریال «می‌خواهم زنده بمانم» مقایسه کنیم به وضوح تفاوت‌هایی ملموس را در فرکانس صدای او می‌یابیم. به بهانه هنرنمایی در نقش رحیم در فیلم ابلق ساخته نرگس آبیار به برخی از مهجورترین، مهم‌ترین و مشهورترین نقش‌های کارنامه او نگاهی انداخته‌ام.

۵/ آیدین – «زیر نظر»:‌ تصویری از یک سبک زیستن

یکی از مهم‌ترین المان‌ها در نمایش همزیستی مسالمت‌آمیز در یک جامعه وجود تضارب آرا و سبک‌های متفاوت زیستن و هم ادراکی و پذیرش نسبت به این تضارب از سوی همه است. فیلم زیر نظر ساخته سید مجید صالحی به ظاهر یک کمدی است که تلاش دارد تا از دل موقعیت‌های متضاد افرادی که در یک آپارتمان کنار هم زیست می‌کنند به ایجاد خنده روی بیاورد.

در این میان توجه به ویژگی‌های خلق و خویی شخصیت آیدین و آن سبک رها و شوخ‌وشنگ در زیستن مجالی برای ادراک و پذیرش این نکته است که در یک جامعه مترقی، افراد مختلف با هر پوشش، نگرش و سبک زندگی کنار هم زیست می‌کنند و این شعار اصلی زیست توحیدی است. یعنی زیستن آزاد ذیل سایه خدا و رسیدن به این معنا که هر کسی از ظن خود به خدا می‌اندیشد.

۴/ مارشال – «مطرب»: عمله طرب

مارشال در فیلم «مطرب» نمادی از افرادی است که همواره در حاشیه مانده‌اند و در عرصه‌های مختلف آن‌گونه که باید به آنها توجه نشده است. او عمله طرب است یعنی فردی که عمری دمخور و هم بال ابرام خوش لحن بوده و عشق به موسیقی آن دو را به هم پیوند داده است.

وقتی پس از مدت‌ها مجالی دست می‌دهد تا ابرام خوش لحن به خوانندگی بازگردد او به سراغ رفیق قدیمی‌اش مارشال می‌رود. مارشال یکی از نوازندگان اصلی در گروه کنسرت ابرام خوش لحن در ترکیه است و قرار است تصویری باشکوه از دوران جوانی خود را باز بنمایانند.

مارشال مانند کسی است که سال‌ها در جوار طراوت موسیقی زیسته اما وقتی مجبور است برای مدتی از این طرب دور باشد رد و خاطره روزهای پیشین را در ذهن خود زنده نگاه می‌دارد تا شاید روزی دوباره در متن موسیقی بزمی دگرباره تجربه کند.

۳/ دایی کامران – «هزارپا»: خوش‌بیان

دایی کامران در فیلم «هزارپا» نمادی از افرادی است که در زندگی روزمره به‌وفور دیده‌ایم. به‌واقع مردانی از جنس او به آن میزان در جامعه ما متکثر شده‌اند که شمایلی آشنا برای ما یافته‌اند. کامران مردی در هجران همسر است که تلاش دارد تا با شیرین زبانی و خوش بیانی افراد دیگر را به خود جذب کند.

در این میان او می‌تواند با لحنی شیرین، مادر منصور را به عقد خود درآورد بااین‌وجود این پیوند مخفیانه صورت گرفته و به همین علت پینگ‌پنگ کامران و منصور و دیالوگ‌هایی که بین آن دو ردوبدل می‌شود بخشی از بار کمدی فیلم را به دوش می‌کشد.

۲/ شکیب – «آوای باران»: پدرخوانده گدایان

شکیب را شاید بتوان مهم‌ترین نقش‌آفرینی مهران احمدی برشمرد. گریم نقش همراه با لحن بیان شکیب سبب شد تا احمدی برای اقناع مخاطبان از روش ترحم خریدن، مظلوم‌نمایی و درعین‌حال جذبه و خوفناکی شخصیت هم زمان بهره ببرد.

به‌واقع شکیب نزد دیگران چنان مظلوم و مهربان جلوه می‌کند که همگان فریب این ظاهرسازی‌اش را می‌خورند اما همین شکیب وقتی با کودکان کاری که زیر نظرش هستند مواجه می‌شود تصویری ترسناک و خوف‌انگیز می‌یابد.

این دو سویه از شخصیت شکیب در واقع تلاشی برای ارجاع به شخصیت‌هایی طماع، فرصت‌طلب، ظاهرفریب و مظلوم‌نما است که با چنین ظاهرسازی‌هایی جامعه را از تصویر درونی و واقعی خودشان دور می‌سازند.

۱/ بهبود فریبا – «پایتخت ۲ و ۳»: مهربان و توجه طلب

بهبود فریبا در سری دوم، سوم و ششم سریال «پایتخت» حضور دارد. اگر از حضور بی‌هدف این نقش در سری ششم بگذریم و نیز چند قسمت حضور نقش در سری دوم این سریال را فاکتور بگیریم، آنچه از این نقش در ذهن مخاطبان ته‌نشین شده باید در حضور جامع در سری سوم پایتخت بسنجیم.

به‌واقع بهبود فریبا در سری سوم این سریال نمایه‌ای کامل از صفات یک مرد ایرانی است. حامی و ناجی است به‌گونه‌ای که چه به لحاظ شغلی و چه به لحاظ خانوادگی این حمایت و نجات‌بخشی را منعکس می‌کند.

به لحاظ شغلی او محیط‌بان و ناجی پلنگ مازندران است و به لحاظ خانوادگی او شوهرخواهر نقی معمولی است که پس از سانحه ریزش خانه در شب عروسی ارسطو، پذیرای خانواده نقی بوده و خرج آنها را می‌دهد.

در عین همه این ویژگی‌های مردانه، کودکی باصفا درون بهبود وجود دارد که زودرنج است و وقتی روی دور کل‌کل با نقی می‌افتد قهر می‌کند و با کنایه با او سخن می‌گوید. بهبود فریبا نمادی از یک مرد شریف، مهربان و لطیف است که زیستن را معنا می‌کند و با نگاهبانی از محیط‌زیست و نگاهداری از خانواده، به ستونی محکم بدل می‌شود.

۱+/ رحیم – «ابلق»: تراژدی حفظ ظاهر

رحیم در فیلم «ابلق» فردی محترم است، شغل کتیبه‌نویسی دارد و به ظاهر اهالی محل در رفع کدورت‌ها به او نظر دارند. به‌واقع هم از نظر ظاهری و هم به لحاظ معرفتی، رحیم یک کلید مشکل‌گشا به نظر می‌رسد. اما این سویه‌ای سطحی و ظاهری از ماجرای واقعی جاری در زورآباد است.

در حقیقت می‌توان دوقطبی مردانه جلال و رحیم را یک میدان مبارزه میان مصلحت‌اندیشی و شرخواهی برشمرد. جلال به ظاهر یک نیکوکار است که شر و خبث طینت خود را در پوشش این نیکوکاری به‌پیش می‌راند و رحیم با این که ذات جلال را درک کرده اما با سکوتی ویرانگر و به‌زعم خودش مصلحت‌اندیشی برای جمع و حفظ ظاهر و دفاع از آرامش محله چشم بر تعرض و ظلم جلال می‌بندد تا در مجموع تداعی‌گر یک فرد باشد که گرای نادرستی از مصلحت می‌دهد و به‌واقع مصلحت‌اندیشی را به سرباز تداوم شر بدل می‌کند.