مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
اگر از طرفداران تریلرهایی هستید که بهآرامی تأثیر میگذارند، بهاحتمال زیاد تحت تأثیر فیلم ناظر (Watcher)، اولین فیلم سینمایی کلویی اوکونو قرار میگیرید که اولین بار در دنیا در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۲۲ به نمایش درآمد و از سوم ژوئن در آمریکا اکران شد.
فیلم پرتنش و گرفته اوکونو، داستان جولیا (مایکا مونرو)، یک زن جوان آمریکایی را پی میگیرد که به همراه همسر رومانیاییتبار خود (کارل گلاسمن) به بخارست زادگاه او نقل مکان میکند. درحالیکه شوهر جولیا در بیشتر ساعتهای روز سرِ کار است، او اغلب در خانه تنهاست. یک شب، درحالیکه جولیا از پنجره آپارتمان به بیرون نگاه میکند، مردی غریبه را میبیند که از سایههای آپارتمان روبهروی خانه آنها به او خیره شده است. جولیا بهزودی مشکوک میشود که این مرد او را تعقیب میکند. همزمان، شبکههای خبری محلی گزارش میدهند یک قاتل زنجیرهای موسوم به «عنکبوت» زنان محلهای را که جولیا در آن زندگی میکند به قتل میرساند. تعقیبکننده جولیا میتواند «عنکبوت» باشد؟
این پیشفرض ممکن است بهواسطه فیلمهایی مانند «پنجره عقبی» آلفرد هیچکاک و فرزندان بیشمار آن آشنا به نظر برسد، اما اوکونو عاقلانه توجه خود را کمتر بر پیرنگ متمرکز میکند و بیشتر به کند و کاو نگاه جولیا میپردازد. او درماندگی و انزوایی را که جولیا به خاطر سفر از آن سوی دنیا به یک فرهنگ جدید، بدون هیچ دوست یا خانواده احساس میکند به تصویر میکشد. جولیا در سرزمینی بیگانه است. آنچه باعث تشدید این درماندگی میشود، نگاه همسر اوست که بیشتر به کار خود توجه دارد و ترس جولیا از تحت تعقیب بودن را بهعنوان یک پارانویای محض رد میکند.
خیلی کم پیش میآید بتوان تریلری را دید که مَجاز «دختر زیبای جوان در نقش قربانی» را بهعنوان آینهای برای نشان دادن آسیبپذیری روزمره زندگی زنانه در جامعه استفاده کند؛ ترس از خشونت مردان، نگاه ابزاریِ گریزناپذیر و این که آدمها به شما گوش ندهند و باورتان نکنند.
کلویی میگوید: «ما تا حد زیادی به این سؤال متمایل شدیم: آیا مرد او را دید میزند یا جولیا او را دید میزند؟ این قطعاً میتواند یک نوع بههمریختگی ذهنی باشد. بدیهی است بخش زیادی از فیلم درمورد احساس جولیا از نگاه ظالمانه به اوست که هم ما (تماشاگر) را شامل میشود و هم مردی را که “ناظر” اوست. من فکر میکنم بخشی از آن بهنوعی مرتبط با چیزی است که زنان بهطور کلی در زندگی خود بهعنوان نوعی سوژه شیئینگری و نگاه مردانه احساس میکنند و این که چقدر میتواند طاقتفرسا باشد. تنها راه جولیا برای به دست آوردن قدرت این است که نگاهش را به سمت این شخص بچرخاند و خودش به ناظر تبدیل شود؛ بنابراین، فکر میکنم نام فیلم قطعاً بهخوبی به این دوگانگی اشاره میکند.»
گمشده در ترجمه
تابهحال فکر کردهاید که چرا خیلی از شهرهای کانادا بهعنوان بدل نیویورک و لس آنجلس استفاده میشوند؟ لوکیشنها بخش بزرگی از تولید هر فیلمی هستند. مشوقهای مالیاتی و هزینههای تولید در بیشتر اوقات تعیینکننده محل تولید یک فیلم است. درواقع، بخارست در اصل بههیچعنوان از ابتدا محل وقوع داستان «ناظر» نبود، بلکه برای امکانپذیر شدن تولید فیلم یک ضرورت بود، اما هر فیلمساز خوب با این موانع مثل یک فرصت برخورد میکند.
کلویی میگوید: «داستان فیلمنامه اصلی در نیویورک اتفاق میافتاد. فکر میکنم در آن نسخه، جولیا اهل یک شهر کوچک بود که به شهری بزرگ نقل مکان میکرد؛ تا حدی شبیه رویکرد گوئینت پالترو و فیلم “هفت”.»
کلویی بهجای مبارزه با تهیهکنندگان فیلم خود، فیلمبرداری در بخارست را یک فرصت دید. «حتی در آن زمان این حس را داشتم که میتوانیم کارهای بیشتری انجام دهیم، عنصری که گم شده بود و وقتی تهیهکنندهها به من گفتند، “ما میخواهیم این فیلم را در بخارست فیلمبرداری کنیم”، من پاسخ دادم، “خیلی هم عالی.” به خودم گفتم اگر آنها مایل باشند این حرکت را بپذیرند و آن در فیلمنامه بگنجانند، فکر میکنم میتواند ما را به جایی که ازنظر روایی نیاز داریم هدایت کند. من عاشق ایده ساختن نسخهای وابسته به ژانر از فیلم “گمشده در ترجمه” هستم و ناآشنا بودن جولیا با زبان رومانیایی واقعاً به روشن شدن سفر شخصیت او کمک کرد و لایهای دیگر به آن افزود.»
کلویی به برخی از کارگردانان محبوب خود ارجاع داد و از آنها استفاده کرد تا تریلر خود را ارتقا دهد. «فکر میکنم از ابتدا “بچه رزماری” یکی از فیلمهایی بود که زیاد درباره آن صحبت میکردیم، همچنین “مستأجر” و “تنفر” و درنهایت “گمشده در ترجمه” نیز خیلی تأثیرگذار بود. وقتی محل وقوع داستان را به رومانی منتقل کردیم، “آبی” کریشتوف کیشلوفسکی تأثیر خیلی زیادی روی فیلمنامه داشت، همچنین ازنظر بصری، با این که فیلم ژانر بسیار متفاوتی دارد و درمورد زنی است که در آپارتمان جدید خود تنهاست و با پیامدهای یک ضربه روحی و روانی کلنجار میرود. دیوید فینچر هم همیشه یک مرجع بزرگ است که میتوان از او استفاده کرد: “هفت”، “دختر گمشده”.»
اوکونو اشاره میکند با این که ممکن است زنان بیشتر با موضوع فیلم ارتباط برقرار کنند، اما این که احساس کنیم ناعادلانه است کسی ما را باور نکند، «یک مورد بسیار انسانی» است. «همه ما در مقاطع مختلف آن را تجربه میکنیم و این خیلی ناامیدکننده است. هیچکس نمیخواهد فکر کند که دیوانه است. همیشه میخواهید باور کنید حق با شماست؛ بنابراین موضوع فیلم برای همه بسیار محرک است، هرچند شاید زنان بیشتر آن را حس کنند.»
یک دور باطل و ناامیدکننده
اوکونو ۳۵ ساله که متولد لس آنجلس و دانشآموخته دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و موسسه فیلم آمریکا است، اولین بار در ۲۰۱۷ وقتی بهعنوان کارگردان «ناظر» انتخاب شد، فیلمنامه زک فورد را خواند. در آن زمان، داستان در شهر نیویورک روی میداد و هم از نگاه جولیا و هم ناظر که نام فیلم از او گرفته شده است، روایت میشد.
اوکونو میگوید: «وقتی وارد پروژه شدم و بخشی از بازنویسی فیلمنامه را بر عهده گرفتم، میخواستم مطمئن شوم که شخصیت جولیا، بهویژه، بازتاب تجربه من از زن بودن در جهان باشد.» با این که اطرافیان جولیا او را غیرمنطقی و بیشازحد حساس تلقی میکنند، او میداند تهدید واقعی است. درحالیکه این تهدید در ژانر وحشت تشدید میشود، اوکونو میخواست چیزی را ثبت کند که خیلی از زنان در زندگی روزمره خود حس میکنند، آنچه احساس خطر خود جولیا را بیشتر قابل درک میکند.
کارگردان میگوید: «جولیا میداند اعتبارش زیر سؤال میرود. او میداند باید انکار کند، “میدانم احمقانه به نظر میرسد، موضوع مهمی نیست، اما اتفاقی است که میافتد…” واقعاً شما را عصبانی میکند، اما میدانید که نمیتوانید آن خشم را ابراز کنید چون باعث میشود آدمها بیشتر به شما شک کنند. دور باطل و ناامیدکنندهای است که در آن احساسات شما بیشتر و بیشتر میشود و بااینحال، میدانید که نمیتوانید به کسی اجازه دهید آن را ببیند. این کاری است که میخواستم انجام دهم.»
اوکونو تمرکز داستان تغییر داد تا آن را از نگاه جولیا روایت کند. هرچند انتقال تولید فیلم به رومانی درنهایت به فیلمساز اجازه داد بیشتر بر احساس بیگانگی و تنهایی جولیا تأکید کند، اما نگاه اولیه اوکونو به «ناظر» با تغییر بخشهایی از فیلمنامه عوض نشد. او به خاطر میآورد: «من تا حد زیادی با سادگی داستان و مینیمالیسم آن ارتباط برقرار کردم. بهعنوان کارگردان واقعاً به من فرصت داد خیلی از اتفاقات را بصری بیان کنم که همیشه واقعاً هیجانانگیز است.»
هیچ راهی برای فرار از نگاه این مرد نیست
اوکونو میگوید: «خیلی از چیزها در مرحله پیشتولید اتفاق افتاد؛ در گفتوگو با طراح صحنه، طراح لباس و مدیر فیلمبرداری تا مطمئن شویم همه ما درمورد شیوههای افزایش تنش و خلق حس کلاستروفوبیا همنظر هستیم.»
بهاینترتیب، عوامل فنی «ناظر»، تعلیق را در بافت اصلی فیلم وارد کردند. این موضوع بخصوص در طراحی لباس کلودیا بونهآ به چشم میخورد. در ابتدای فیلم، جولیا لباسهای روشن که به چشم میآید بر تن دارد. اوکونو اشاره میکند: «او از جسور بودن و این که دیده شود ترسی ندارد، اما با افزایش اضطراب، پالت رنگ جولیا به رنگهای خنثی متمایل میشود تا با محیط اطراف او مطابقت داشته باشد. انگار او به معنای واقعی سعی میکند از نگاه این ناظر محو شود.»
او توضیح میدهد: «با طراح صحنه (نورا دومیترسکو) درباره خلق یک فضای برازنده در آپارتمان صحبت کردیم که زیبا و تکرنگ و مینیمالیستی و ازنظر بصری جذاب باشد. با ادامه فیلم بهواسطه نوع نورپردازی و تصاویر مدیر فیلمبرداری (بنجامین کرک نیلسن) – با تأکید بر سایه و تاریکی و شکل کادربندی صحنهها که در آن جولیا واقعاً حضوری حداقلی در قاب دارد – ما دنیایی خلق میکنیم که کمی سردتر است و بیشتر حالت خفقانآور دارد.»
اوکونو اضافه میکند: «و البته فکر میکنم انبوه دیوانهوار خود پنجرهها باعث میشود احساس کنید هیچ راهی برای فرار از نگاه این مرد نیست.»
انتخاب بازیگران
فیلمبرداری اصلی بهار ۲۰۲۱ در بخارست با رعایت پروتکلهای بهداشتی مرتبط با کووید که حتی برای باتجربهترین فیلمسازان پرتنش است، انجام شد. اوکونو میگوید: «سر صحنه فیلمبرداری از خودم میپرسیدم چطور به برنامه پایبند باشم و آن را اجرا کنم و کلاً گند نزنم؟»
مایکا مونرو (که با فیلم ترسناک «تعقیب میکند» در ۲۰۱۴ معروف شد و در ژانر وحشت کهنهکار بهحساب میآید) نقش جولیا را بازی میکند، نقشی که کل فیلم به آن وابسته است. کارگردان میگوید: «مایکا در تطبیق دادن و انجام این تغییرات ظریف خیلی خوب است. یکی از دلایلی است که فکر میکنم او از بزرگان این ژانر است.»
اوکونو توضیح میدهد: «بخش زیادی از کارگردانی فیلم و کارگردانی مایکا پیدا کردن تغییراتی در نقشآفرینی او بود، بهخصوص زمانی که به سطح اضطراب او، سطح استرس بیرونی او مربوط میشد. این یک قوس بسیار ظریف برای ردیابی بود و ما همیشه میخواستیم مطمئن شویم که او این کار را انجام میدهد، بهاندازه کافی میترسد، اما نه آنقدر که اعتبارش را از دست بدهد. فکر میکنم که توانستیم با هر برداشت با تنوع بخشیدن این تعادل را پیدا کنیم.»
اوکونو برای بازی در نقش ناظر، برن گورمن را انتخاب کرد، بازیگری که با حضور شرارتبار روی پرده بیگانه نیست؛ نمونه آن فیلمهایی مانند «شوالیه تاریکی برمیخیزد» و «حاشیه اقیانوس آرام» و در صفحه کوچک نقش کارل تانر در سریال «بازی تاج و تخت». اوکونو درمورد دلیل انتخاب او نظریهای دارد. او با خنده میگوید: «برن عضلههایی در صورتش دارد که آدمهای دیگر ندارند! او میتواند بعضی چیزها را تکان دهد. یک بار به او گفتم، “نمیدانم چطور این کار را کردی، برن، اما تو یک ژانر دیگر از حالت چهره خلق کردی.” در یک کلام کار او استادانه است.»
تأثیر واقعی مرحله پس از تولید
میگویند یک فیلم سه بار ساخته میشود: ابتدا روی صفحه کاغذ، بعد سر صحنه و درنهایت در اتاق تدوین. این بهویژه درمورد تریلر جمع و جوری مثل «ناظر» که در آن هر نت موسیقی (از نیتن هالپرن، آهنگساز) و هر قطع (از مایکل بلاک، تدوینگر) باید با دقت فراوان اجرا شود، صدق میکند.
برای درک تأثیر واقعی مرحله پس از تولید، یک صحنه کلیدی فیلم را در نظر بگیرید: جولیا وارد یک سالن سینمایِ تقریباً خالی میشود که در آن فیلم نامزد اسکار «معما» (۱۹۶۳) به کارگردانی استنلی دانن در حال نمایش است. (اوکونو اعتراف میکند فیلم ابتدا به این دلیل انتخاب شد که در مالکیت عمومی است.) درحالیکه جولیا فیلم را تماشا میکند، مردی مستقیماً پشت سر او مینشیند و به طرز تهدیدآمیزی نزدیکتر و نزدیکتر میشود. در همان حال آدری هپبورن روی پرده سینما از ترس فریاد میزند، اما وقتی اوکونو این صحنه را گرفت، چیزی کاملاً متفاوت بود.
او میگوید: «اول صحنهای انتخاب شده بود که آدری هپبورن و کری گرانت در یک مهمانی هستند که کمی احمقانهتر و شادتر بود. ما در تدوین آن را به صحنهای تغییر دادیم که در آن به آدری حمله میشود. نیاز داشتیم استرس ناشی از کلنجار رفتن او را کمی بیشتر به تصویر بکشیم تا آنچه جولیا در لحظه حس میکند بیان کنیم و بهطور کلی اضطراب را بالا ببریم.»
منبع: اواردز رادار، ای.فریم
تماشای فیلم ناظر در نماوا