مجله نماوا، گلاره محمدی

فیلم طعمه یا «شکار» درام اکشنی است ترسناک و مهیج درباره نارو (امبر میدتاندر) یکی از اعضای قبیله کومانچ (که در سال ۱۷۱۹ در آمریکای شمالی زندگی می‌کردند). او می‌خواهد توانایی‌هایش را در زمینه شکار به مردان اطراف خود (که به قابلیت‌هایش باور ندارند) ثابت کند. نارو طبق آنچه از رسوم کهن روایت شده، وظیفه‌ای جز گشت زدن در جنگل و پیدا کردن خوراک یا گیاهان دارویی ندارد که این کار را به همراه سایر زنان قبیله انجام می‌دهد. در همین گشت و گذارهاست که جای تبر حک‌ شده بر روی درختان جنگل را می‌بیند و برق هیجان در چشمانش دیده می‌شود. او هروقت که بتواند با تبر کوچک‌ خود (که پدرش برای برداشت ریشه‌های خوراکی به یادگار گذاشته) به تمرین شکار می‌پردازد و در انتظار موقعیتی است که استعداد ویژه‌اش را در این زمینه به رخ دیگران بکشد و زمانی که سفینه‌‌ای غریبه را در آسمان می‌بیند، درمی‌یابد که موعد شکار بزرگش فرارسیده است. در ادامه نارو برای تثبیت موقعیتش دست به اقداماتی می زند و در خلال آن متوجه حضور غریبه‌ای در قامت یک غارتگر عجیب و غریب می‌شود. در ابتدا سایرین غریبه را نادیده می‌گیرند، اما نارو به دنبال غارتگر می‌رود و اینگونه خود را در دل ماجراجویی خشن و وحشیانه در میان بیگانگان می‌یابد. در طول فیلم دشت‌های بزرگ در آمریکای شمالی خود تبدیل به یکی از شخصیت‌های داستان می‌شوند و نارو باید به همان اندازه که به غریبه توجه می‌کند، محیط اطرافش را نیز زیر نظر داشته باشد.

در بخش مهمی از نیمه ابتدایی فیلم، نارو در سرزمین وسیعی که قبیله کومانچ در آن زندگی می‌کنند به دنبال غارتگر می‌گردد و تعلیق عنصر شاخص این سکانس‌هاست تا جایی که اولین برخورد خونین نارو با غریبه، موجب اوج گرفتن داستان می‌شود. استفاده دن تراکتنبرگ (کارگردان) از آن محیط و اقلیم خاص، به فیلم ماهیتی طبیعی می‌بخشد؛ قرار دادن یک انسان در برابر یک بیگانه شکارچی، بی‌نیاز از هر گونه زیاده‌گویی طراحی شده و در اتمسفری بکر و بدیع به نمایش درآمده است. رویکرد تراکتنبرگ در این فیلم بازگشت به زمانی است که شکار کردن، از منظر انسانی، معنای ویژه‌ای داشته و در دشت‌های بزرگ شمالی آمریکا در اوایل قرن هجدهم، که نارو و قبیله کومانچی‌های اطرافش در آنجا زندگی می‌کردند، شکار امری مقدس شناخته می‌شده، چیزی که نه تنها برای بقای فیزیکی آنها به عنوان یک جامعه انسانی، بلکه برای بقای معنوی‌شان به مثابه بخشی از فرهنگ بومی آن دوران، موضوعی حیاتی به حساب می‌آمد.

فیلم طعمه

نکته دیگری که از محاسن فیلم به شمار می‌آید حضور یک زن بومی به‌عنوان قهرمان داستان است که در کنار عواطف و احساسات زنانه خود (وجه احساسی-عاطفی قصه) خشونتی جاه‌طلبانه را به تصویر می‌کشد و به همین جهت رویکردی تازه را در این ژانر رقم زده است. از سوی دیگر کارگردانی دقیق و به دور از خودنمایی دن تراکتنبرگ به گونه‌ای است که ساختار بصری فیلمش را نه بر اغراق در نمایش جلوه‌های ویژه بصری (که نمونه‌های بارز آن را می‌توان در تولیدات مارول به وضوح یافت) که در بستر واقعیت استوار ساخته و فضای بصری را خلق کرده که در نمونه‌های مشابه چنین آثاری کمتر دیده شده است. در واقع انتخاب آمریکای قرن هجدهم به‌عنوان بازه زمانی روایت داستان، تنها یک تمهید ابتدایی و پیش پا افتاده نیست بلکه با دقیق تر شدن در روایت و با توجه به باورهای فولکلور در قبیله کومانچی می‌توان دریافت که جای شکار و شکارچی عوض شده و این اتفاق، سنتی به قدمت تاریخ دارد. نسبت شکار-شکارچی، نه تنها در دوگانه غارتگر(غریبه)-نارو، بلکه در ارتباط با بومیان-فرانسوی‌ها هم برقرار است. بیگانگانی که به سرزمینی بکر هجوم آورده و منابع و حتی مردم آن سرزمین را به یغما برده‌اند.

تراکتنبرگ برای جان بخشیدن به روایت داستانش تکنیک‌های متنوعی را برگزیده و میزانسنی دقیق و معنادار را طراحی کرده است که از این طریق بیننده را با لحظه لحظه فیلم همراه سازد. نقطه اوج این صحنه‌ها در لحظه‌های همراه با تعلیق و سکانس‌های اکشنی است که با تمهیداتی ساده مانند تغییر فوکوس انرژی خاصی به داستان تزریق کرده و خلاقیت فیلمساز را بدون خودنمایی به اثبات می‌رساند. فیلمساز با ساخت دومین فیلم سینمایی‌اش نشان می‌دهد که ساختن فیلم خوب کار پیچیده‌ای نیست اگر قصه مشخصی داشته باشید و بدانید چگونه باید آن را روایت کنید. در همین راستا باید به این نکته اشاره کرد که در فیلمنامه و آنچه بیننده به تماشای آن نشسته است همه چیز حول محور رویارویی بیگانه شکارچی با نارو می‌چرخد و این مهم، جهان مورد نظر داستان را معنا می کند. در واقع از نقطه صفر تا پایان این اثر داستان نارو روایت می‌شود و اینکه در نهایت چگونه او باید ارزش خود را در برابر مرگبارترین شکارچی به اثبات برساند. در ابتدا می‌بینیم که مهارت‌های نارو به عنوان یک زن جنگجو دست کم گرفته می‌شود و به مرور و با پیشرفت داستان رشد شخصیتی او به چشم می‌آید و بدین ترتیب به یکی از بهترین قهرمانان اکشن سال‌های اخیر در هالیوود خلق می‌شود.

ریتم فیلم متناسب با قالب داستان و هماهنگ با میزان اطلاعاتی است که در لحظات مختلف در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد و در زمان پخش بیش از ۹۰ دقیقه‌ای خود، هرگز در بیان موضوعی زیاده‌روی نمی‌کند یا با کندی پیش نمی‌رود و تلاش می‌کند در نقاط مشخص و پیش‌بینی شده‌ای از داستان اکشن، کاراکتر یا تعلیق جذاب و غافلگیرکننده‌ای در چنته داشته باشد. فیلمساز به این مهم آگاه است که چگونه بین شخصیت‌ها و سکانس‌های اکشن تعادل هوشمندانه‌ای برقرار کند و می‌کوشد شخصیت‌های اصلی پیش از آنکه در موقعیت‌های سخت و مخاطره‌آمیز مانند رویارویی با شکارچی قرار بگیرند، معرفی شده و مخاطب آنها را بپذیرد. البته شاید کسانی باشند که این اثر را یک فیلم فمینیستی قلمداد کنند؛ اما «طعمه» فراتر از استعاره‌ای ساده از یک قهرمان زن است. تماشاگر روایتی از بلوغ یک زن جوان را پیش چشم خود می‌بیند که در برابر تهدیدی بزرگ قرار می‌گیرد و به تنهایی شجاعتش را برای بقا به کار می‌گیرد. فیلمساز با دوری از نشانه‌گذاری‌ها و کلیشه‌های شعاری مرسوم، می‌کوشد بلوغ نارو را در آن برهه از تاریخ به نمایش بگذارد و این بدان معنی است که جاه‌طلبی نارو نه تنها به‌عنوان یک زن که در قالب یک قهرمان او را به تکامل رسانده است.

تماشای آنلاین فیلم طعمه در نماوا