مجله نماوا، یاسمن خلیلی‌فرد

«شب‌های تهران» فیلمی به‌یا‌دماندنی‌ست که در دوران طلایی سینمای ایران در پایان دهه‌ی هفتاد ساخته و در سال ۱۳۸۰ بر پرده‌ی اکران رفت.

فیلم درامی جنایی‌ست که می‌کوشد با آسیب‌شناسی معضلات اجتماعی پرده از جنایتی بردارد که طعمه‌ی آن دختران چشم‌آبی ساکن تهران هستند.

«شب‌های تهران» در زمان خود فیلمی آوانگارد به شمار می‌رفت که جسورانه به طرح مسئله‌ای اجتماعی پرداخته بود و در کنار پرداختن به معضل مد نظرش در تلاش بود تا راه حل نیز ارائه دهد.

از امتیازات «شب‌های تهران» شاید این باشد که مقدمه‌چینی در آن به بیراهه نمی‌رود و به بیانی دیگر آغاز فیلم بیش از اندازه کش نمی‌آید و فیلمساز در نقطه‌ای مناسب به سراغ مسئله‌ی اصلی فیلم می‌رود. همین امر موجب می‌گردد که مخاطب روایتی رونده و بی‌سکته را بر پرده‌ی سینما تماشا کند و در نتیجه فیلم ریتم و کشش خود را برای او از دست نمی‌دهد و او را دچار کسالت نمی‌کند. اگر اسلوب‌های ژانری یک فیلم تریلر-جنایی را برشماریم، بی‌تردید حفظ ضرباهنگ و تعلیق از اصلی‌ترین المان‌های آن است که خوشبختانه این دو عنصر در «شب‌های تهران» رعایت شده‌اند.

داریوش فرهنگ در خلق فضا موفق است. صحنه‌های تعقیب و گریز فیلم چند دقیقه‌ای طول می‌کشد و اکشنِ آن با در نظر گرفتن زمانه‌ی ساختش شسته‌رفته از آب درآمده و به گلدرشتی نمی‌گراید و برخلاف بسیاری دیگر از فیلم‌های وطنی این‌چنین باورپذیر و ملموس است. درواقع این تریلر هیجان‌انگیز موفق می‌شود مدام به تماشاگر رودست بزند و برایش برگ‌های جدیدی رو کند.

درام مخاطب را غافلگیر می‌کند، اتفاقی که اگر‌ رخ نمی‌داد فیلم دچار سقوطی آزاد می‌شد. اما فیلمنامه با هوشمندی مخاطب را پیش برده و در مواقع لازم او را فریب می‌دهد تا تعلیق به آستانه‌ی اوج‌ برسد و درست در بزنگاهی منطقی و دقیق و در پی رویدادی بجا، گره‌ی داستان برای‌مان باز می‌شود و این همان نقطه‌ی غافلگیری است. انتخاب بازیگر نقش عامل قتل‌ها نیز خود در این رودست زدن به تماشاگر موثر است.

کارآگاه از شخصیت‌های مهم فیلمنامه است. گرچه این کاراکتر به اندازه‌ای که باید در متن فیلم پررنگ و پرحضور نیست اما همان حضور به‌اندازه و کوتاهش تاثیر خود را بر درام و روند پیشرفت آن می‌گذارد. جوان عاشق فیلم (یوسف مرادیان) نیز همان‌گونه که ژانر اثر می‌طلبد در بخش‌هایی از روایت خود را وارد متن داستان کرده و با دخالت‌هایی که طبق الگوی سنتی و کلاسیک درام‌های جنایی، پلیس مخالف آن است، و در حالی که خود یکی از مظنونین قتل به وقوع پیوسته در فیلم به شمار می‌رود، در نهایت تاثیر خود را بر روایت می‌گذارد و منجر به بروز حوادثی می‌شود که به کار گره‌گشایی درام می‌آیند.

در حالی‌که فضای تلخ و نفس‌گیر درام این امکان را برای فیلم فراهم می‌کند که در باب سیاهی و تباهی و عاقبت چنین جنایت‌هایی مرثیه‌سرایی کند فیلمنامه به مسیر دیگری می‌رود و به گره‌ها و چالش‌های پیش روی شخصیت‌ها برای گره‌گشایی از راز قصه (در واقع پیدا شدن قاتل) می‌پردازد‌ و می‌کوشد بر بعد اکشن/جنایی خود تمرکز کند.

داریوش فرهنگ همچون بیش‌تر آثار خود، این‌جا هم در اجرا سنگ‌تمام می‌گذارد. او که پیش‌تر نیز نشان داده به تریلرهای این‌چنین علاقه‌مند است از اجرای میزانسن‌ها، طراحی دکوپاژ، انتخاب زوایای درست دوربین و هدایت بازیگران به سلامت عبور می‌کند و اثری از خود به جا می‌گذارد که پس از بیش از دو دهه هم‌چنان مملو از سکانس‌های غافلگیرکننده و جذابی‌ست که موفق می‌شوند مخاطب را متقاعد کنند.

تماشای «شب‌های تهران» در نماوا