مجله نماوا، علیرضا نراقی

در خلاصه‌ترین توصیف همانطور که خود جوانا هاگ نویسنده و کارگردان فیلم سوغات بیان کرده است این دو فیلم درباره «یک رابطه و واکنش به پایان آن» هستند. اما تمایز این رابطه همانطور که در قسمت اول «سوغات» مشهود است دشواری‌اش در توصیف  احساسات آن است. امر گنگی که رابطه جولی دانشجوی سینما و عمیقاً هنرمند از خانواده‌ای متمول را با بازی آنر سوئینتن‌برن با یک مرد خوش‌فکر، معتاد، مغرور و اغلب سوءاستفاده‌گر به نام آنتونی با بازی تام برک پیش می‌برد. در قسمت اول که در سال ۲۰۱۹ اولین بار در جشنواره ساندنس پخش شد می‌بینیم که که جولی چگونه به شکلی وابسته و تخدیری از رابطه خود با آنتونی محافظت می‌کند. بخشی از دشواری کنار آمدن جولی با پایان رابطه‌اش به ابهام احساسی رابطه برمی‌گردد، جولی خود چیزهای زیاد و قابل اطمینانی درباره آنتونی نمی‌داند؛ حتی مطمئن نیست که آنتونی در وزارت خارجه کار می‌کند یا نه. در طول رابطه به شدت آزار می‌بیند و احساساتی که درونش تبلور یافته به نوعی از خودآزادی همانند می‌شود.

بازخوانی ابهام

قسمت دوم فیلم سوغات شامل چالشی بزرگ‌تر از خود رابطه است. مسئله گذر کردن از رابطه‌ای است که به شکلی تراژیک و افسرده کننده تمام شده و اندوه و ابهام و عذاب وجدان را به طور سنگینی در جولی به جا گذاشته است. او حالا  می‌خواهد این موقعیت عاطفی پیچیده و مرموز را در هنر فیلم بازنمایی و البته بازشناسی کند. بازنمایی رابطه در فیلم فارغ التحصیل جولی نوعی روند شناخت و درمان همزمان است. می‌توان کار جولی را نوعی «فیلم درمانی» توصیف کرد. کاری که روند خلق و تولید این اثر را در نسبت با سازنده‌اش به شدت شخصی و درونی می‌سازد.

 «سوغات»ها بر اساس تجربه خود هاگ در یک رابطه در دوران دانشجویی ساخته شده است. او ابتدا روند رابطه را در سفری خلاقانه و پرجزئیات از نظر هنری با رنگی از انتزاع و حرکت به درون شخصیت‌ها بازسازی کرده است و سپس بازنمایی و روند درمان جولی- خودش- را با تمام پیچیدگی‌های ذهنی و عینی و روابط پیرامونی پرداخته است. به همین علت در «سوغات- قسمت دوم» بازسازی و بازنمایی رابطه یک اصل مهم است. چیزی که دوشادوش جلسات روان‌درمانی به هزارتوی ذهن جوانا حرکت می‌کند و به شکلی نه چندان ساده در پی توضیح امری نه چندان توضیح‌پذیر است. رابطه‌ای که اغلب از منطق به دور بوده است و حتی در بازنمایی دشوار جولی نیز وضوح پیدا نمی‌کند. به طوری که تمامی عوامل و دوستانش در روند ساخت فیلم او را تحت فشار می‌گذارند و از درک روند کار و احساسات درونی آن عاجزند. این عجز تنها به روند ساخت فیلم و هدف صحنه‌هایی که جولی برای فیلم فارغ‌التحصیلی‌اش می‌گیرد محدود نمی‌شود، بلکه نشانگر چالش غامض بازخوانی خود، دیگری و رابطه‌ بیمار و دردناک حاصل از این دو نفس است.

بازنمایی درمان

فیلم در دهه هشتاد می‌گذرد. قسمت دوم در حدود زمانی فروریزی دیوار برلین اتفاق می‌افتد. همدلی هاگ با آرمان‌های از دست رفته برابری و تغییر جهان، در سودای آزادی، کمال‌گرایی و تمایزطلبی دانشجویان جوان و زیباشناسی چپ‌گرا در معماری فیلم مشهود است. هاگ به واسطه ساخت اثرش با film camera و دوربین ۱۶ میلیمتری بافت و رنگ و بوی تصویری خاصی ایجاد کرده است که نور و رنگ و تصویر آن زمان را بازسازی می‌کند، هر چند که حتی همین تمهید هم به‌جای ارجاع زمانی صرف، سبب نوعی تازگی و معاصریت شده است. در کنار این تمهید، رنگ‌ها و تصویر حاصل از نگاتیو به صحنه‌های واقع‌گرای اثر نوعی انتزاع بخشیده‌اند. قاب‌های اغلب بی‌حرکت و بسته فیلم که در هر دو قسمت برجسته است به روایت تصویری فیلمنامه بعدی خیال‌انگیز همراه با ظرافت‌های شخصیت‌پردازانه بخشیده است. هاگ این انتزاع جاری در اثر را در قسمت دوم در یک بخش فشرده می‌کند و به طور کامل بخشی از فصل پایانی فیلم را به فشرده‌سازی و بازنمایی رابطه جولی و آنتونی در ساحتی خیالین و نمادین می‌پردازد. فرویدگرایی و رفتن به هزارتوی ناخوداگاه نکته برجسته این بخش است. این تمهید زمانی رخ می‌دهد که بناست فیلم جولی برای مخاطبان در جشن فارغ التحصیلی او پخش شود، اما به جای دیدن فیلم گویی پرده نمایش دروازه ورود تماشاگر به ذهن خلاق جولی می‌شود و در یک روایت سورئالیستی کامل هر دو قسمت با نمادسازی فراوان و تصاویری چندلایه و کلاژگونه بازتعریف می‌شود.

فیلم سوغات

بازپروی کمال

یکی از عناصر اصلی فیلم معماری است و به طور خاص آپارتمان جولی. هاگ در آثار پیشین خود نیز یعنی «بی ارتباط»، «مجمع الجزایر» و «نمایشگاه» هم بر عنصر معماری و مکان‌های بسته در قاب‌هایی تو در تو تأکید کرده بود. آنجا هم اتاق‌ها و خانه، استودیو و به طور کلی موقعیت جغرافیایی بخشی اساسی از فضای فیلم و بافت تصویری و احساسی درام را شکل می‌داد. این گرایش در «سوغات»‌ها به اوج خود رسیده است و به طور مشخص در قسمت دوم به امری نمادین در بازنمایی رابطه احساسی فرد با مکان بدل شده است. به قدری که پلان افشاگر ماکت آپارتمان در استودیوی فیلمسازی همچون غاری شده است که صورت‌های حقیقی – یا به تعبیری افلاطونی مثالین- رابطه را عینی می‌سازد.

کمال‌گرایی ستایش‌برانگیز جوانا هاگ در ساخت «سوغات»ها با جزئیاتی دیدنی و فراموش نشدنی همراه است. او به همان میزان که روایتی شخصی را در این دو فیلم پی گرفته است، در بافت تصویری و شیفتگی به قاب گرفتن از چیزها با دوربین خود به مانند یک عکاس وابسته به دوربین، گرایش‌های تألیفی خود را نیز آشکارتر کرده است این رویکرد در «سوغات: قسمت دوم» مفصل‌تر و برجسته‌تر شده است. فیلمساز که در انتها صدای کات دادنش فیلم را به پایان می‌رساند در گرفتن تک پلان‌هایی زیبا و پراکنده با دوربین از گل‌ها و برگ‌ها، ساختمان‌ها، اشیاء و آثار هنری در عین سبک‌پردازی مثال زدنی خود در کارگردانی، نوعی حس رهایی و خودانگیختگی را منتقل می‌کند. هاگ با اتکای فراوان به بداهه‌پردازی فیلمنامه را در طول فیلمبرداری پروبال می‌دهد. روند نوشتن برای هاگ تا حدود زیادی با خود ابزار اصلی سینما یعنی دوربین رخ می‌دهد. همنشینی این نوع از کارگردانی با دوربین فیلم کمرای ۱۶ میلیمتری که تنها امکان ثبت چیزی حدود ۱۱ دقیقه را دارد و آن کارگردانی پرجزئیات و کمال‌گرا از روندی دشوار و در عین حال هیجان‌انگیز و پر لذت خبر می‌دهد. جوانا هاگ ۶۲ ساله تا به حال تنها ۵ فیلم ساخته برای همین در مقیاس کارنامه سینمایی خود فیلمسازی جوان محسوب می‌شود که با پشتوانه‌ای قدرتمند در تلویزیون در همین ۵ اثر بسیار پخته و کامل بوده است. اما «سوغات» در قله این چند ساخته معدود نگاه همه را به خود مبهوت کرد و انتظارات مشتاقانه‌ای برای دیدن آثار بیشتری از یک کارگردان هنری کم نظیر در زمانه ما ایجاد کرد. 

تماشای فیلم سوغات: قسمت دوم در نماوا