مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

«دوربین کلر» (Claire’s Camera) به کارگردانی هونگ سانگ سو، سینماگر همیشه پرکار کره جنوبی، یکی از سه فیلمی بود که او در سال ۲۰۱۷ در اختیار علاقه‌مندان سینما قرار گذاشت.

پس از اولین نمایش جهانی فیلم «تنها در ساحل در شب» در جشنواره برلینِ آن سال (که جایزه خرس نقره‌ای بازیگر زن جشنواره را برای کیم مین هی، منبع الهام و شریک زندگی‌ سانگ سو به همراه داشت)، او که حالا پربارترین دوره زندگی حرفه‌ای را می‌گذراند، دو فیلم دیگر خود به هفتادمین جشنواره فیلم کن آورد: فیلم بشاش و ۶۹ دقیقه‌ای «دوربین کلر» که در بخش نمایش‌های ویژه نمایش داده شد، و فیلم جدی‌تر، هرچند به همان اندازه طنزآمیز «روز بعد» که در بخش مسابقه رسمی کن رقابت کرد.

کارگردان ۶۰ ساله، یکی از چهره‌های آشنا در هر دو جشنواره کن و برلین است و بسیاری از فیلم‌های او اولین بار در دنیا در این دو رویداد سینمایی مهم نمایش داده شدند.

سانگ سو اولین بار در ۱۹۹۸ فیلم «قدرت استان کانگوون» را در بخش نوعی نگاه جشنواره کن داشت. فیلم‌های «Virgin Stripped Bare by Her Bachelors» در ۲۰۰۰، «هاهاها» (۲۰۱۰)، و «روزی که او می‌رسد» (۲۰۱۱) او نیز در بخش نوعی نگاه کن نمایش داده شدند و «هاهاها» جایزه بزرگ این بخش را برد. سانگ سو به‌جز «روز بعد»، فیلم‌های «زن آینده مرد است» (۲۰۰۴)، «قصه سینما» (۲۰۰۵) و «در کشوری دیگر» (۲۰۱۲) را نیز در بخش مسابقه رسمی کن داشت و در ۲۰۰۹ فیلم «انگار همه‌چیز را می‌دانی» او در بخش دو هفته کارگردانان روی پرده رفت.

در همین حال، سانگ سو در ۲۰۲۰ برای «زنی که فرار کرد» که بیست و چهارمین فیلم بلند داستانی او و هفتمین فیلم او با بازی کیم مین هی بود، جایزه خرس نقره‌ای بهترین کارگردان را در جشنواره فیلم برلین برد، و یک سال بعد در ۲۰۲۱ با فیلم «معرفی» جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت. «شب و روز» (۲۰۰۸)، «هائه‌وون دختر هیچ‌کس» (۲۰۱۳) و «تنها در ساحل در شب»، دیگر فیلم‌های او در بخش مسابقه برلیناله بودند و «علف» (۲۰۱۸) در بخش فروم جشنواره پخش شد. «روزی که یک خوک در چاه افتاد» (۱۹۹۷)، «سانهی ما» (۲۰۱۳)، «الان درست، بعداً غلط» (۲۰۱۵)، «خودت و خودت» (۲۰۱۶) و «هتل کنار رودخانه» (۲۰۱۹)، از دیگر ساخته‌های این سینماگر متولد سئول است.

علاقه رو به افزایش سانگ سو به داستان‌هایِ با محوریت زنان، همراه با دیدگاه با ظرافت و بالغ، یک مرحله آشکارا عاطفی و غیرارادی در حرفه او به همراه داشته است. «دوربین کلر» که به‌طور فریبنده‌ای خوش و شنگول جلوه می‌کند، مضامین مورد علاقه سانگ سو، میل و نیرنگ را از طریق تنوع کمدی در لحن و ساختار پی می‌گیرد. در «دوربین کلر» که در جریان برگزاری جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ در خیابان‌های این شهر ساحلی فیلمبرداری شد، یک دستیار فروش فیلم (کیم مین هی)، پس‌ازآن که به دلایل نامعلوم – که بعداً مشخص می‌شود- به‌طور ناگهانی توسط رئیس خود اخراج می‌شود، با یک معلم موسیقی فرانسوی که عکاس و شاعر هم هست (ایزابل هوپر، ستاره فیلم «در کشوری دیگر» سانگ سو)، دوست می‌شود.

سانگ سو در گفت‌وگو با فیلم کامنت در مورد «دوربین کلر» و این که چگونه خودبه‌خودی لحظه، به خلاقیت او دامن می‌زند، و حقایق را صادقانه‌تر از هر زندگینامه شخصی دیگر فرا می‌خواند، صحبت کرده است.

هونگ سانگ سو، ایزابل هوپر، کیم مین هی و جئونگ جین یئونگ

شایعه شد که شما در ۲۰۱۶ وقتی در جشنواره کن بودید، ناگهان بی‌دلیل تصمیم گرفتید «دوربین کلر» را بسازید. در واقعیت، باید بیشتر از این برنامه‌ریزی‌شده باشد… در مورد عمل خلق و خود الهام بگویید.

من چند لوکیشن و معمولاً دو یا سه بازیگر را انتخاب می‌کنم، بدون این که بدانم چگونه از آن‌ها استفاده خواهم کرد. بعد دو یا سه گفت‌وگوی غیر رسمی با بازیگران دارم و با چند صفحه یادداشت که مطمئن نیستم از آن‌ها استفاده شود، شروع به فیلمبرداری می‌کنم. با ادامه کار، در صورت لزوم، لوکیشن‌‌ها و بازیگران دیگر انتخاب می‌شوند، و فیلمنامه هر روز را صبح همان روز می‌نویسم. معمولاً از ساعت چهار صبح شروع می‌شود و حدود چهار تا پنج ساعت طول می‌کشد. بعد از فیلمنامه پرینت می‌گیرم و به بازیگران اجازه می‌دهم اولین صحنه را حفظ کنند. معمولاً سه تا پنج صحنه برای یک ​​روز فیلمبرداری می‌نویسم، و ​​فیلمبرداری آن صحنه‌ها را در آن روز به پایان می‌رسانم.

تدوین اولیه یک یا دو روز پس از آخرین روز فیلمبرداری به پایان می‌رسد. بعد اجازه می‌دهم حدود یک یا دو هفته ملایم بجوشد، بعد دوباره به آن نگاه کنم و گاهی اوقات تغییرات جزئی می‌‌‌دهم. پیش‌تولید حدود یک ماه طول می‌کشد؛ تولید حدود سه هفته یا کمتر؛ پس‌تولید حدود یک ماه.

در مورد «دوربین کلر»، تقریباً از قبل هیچ یادداشتی نداشتم، اما تصمیم گرفتم بازیگران قبل از فیلمبرداری، به خاطر خودشان، بدانند که در فیلم چه حرفه‌ای دارند و از شرکت فروش خارجی فاین‌کات خواستم، در صورت لزوم به من اجازه دهند در مدت تولید از غرفه آن‌ها در کن استفاده کنم. وقتی دو روز قبل از شروع فیلمبرداری به کن رسیدم، تونل‌هایی را در ساحل و لوکیشن‌های دیگر پیدا کردم که در فیلم استفاده کردم. فیلمبرداری ۹ روز طول کشید و من تدوین اولیه را یک روز پس از فیلمبرداری نهایی به پایان رساندم.

جایی شنیدیم که شما از «دوربین کلر» به‌عنوان یک فیلم کودکانه‌ یاد کردید، که به نظر به طرز عجیبی توصیف مناسبی است. بیشتر درباره این موضوع صحبت می‌کنید؟

چیزی شبیه این گفتم، اما مطمئنم وقتی این حرف را زدم خیلی به آن فکر نکردم. مثل همیشه، فیلم درباره چیزی است که می‌بینید، چیزی که هستید.

کلر مفهوم جالبی را مطرح می‌کند: موضوع یک عکس پس از عکاسی تغییر می‌کند. بسیاری از فیلم‌های شما درباره دیدگاه هستند، این که مردم چطور به هم نگاه می‌کنند، و در نتیجه چطور واکنش نشان می‌دهند. به نظر می‌رسد که شما امیدوارید این موضوع به بیننده نیز منتقل شود: اعتقاد دارید زنان و مردان به کار شما واکنش متفاوتی نشان می‌دهند، یا بین واکنش تماشاگران انگلیسی‌زبان، تماشاگران فرانسوی، تماشاگران کره‌ای و غیره تفاوت هست؟

بله، به نظر می‌رسد واکنش آن‌ها متفاوت است. فکر می‌کنم هدفم ساخت فیلمی است که از آن واکنش‌های متفاوت استقبال ‌کند. مثلاً درمورد «روز بعد»، برخی می‌گویند بسیار تراژیک است، درحالی‌که دیگران می‌گویند شوخ‌طبع و خنده‌دار است. هر شخص در حین سفر در داخل فیلم، قطعات مختلفی را برمی‌دارد و سعی می‌کند آن قطعات را برای خود معنادار کند. فکر می‌کنم این طبیعی و بسیار مفید است.

کیم مین هی و چانگ می هی

سه فیلمی که شما در ۲۰۱۷ برای اولین بار اکران کرده‌اید، همگی بر اساس استانداردهای شما، روایت‌هایی تا حدودی مستقیم دارند، اما فیلم‌هایی نیز ساخته‌اید که  ساختارهای دوشاخه یا مفهومی‌تر دارند. آیا عمداً از این نوع روایت‌ها فاصله می‌گیرید؟

هیچ هدفی نیست که از آن آگاه باشم. من فردی هستم که فقط به «آنچه داده می‌شود» (حداقل در انتخاب‌های مهم) پاسخ می‌دهد، و «آنچه داده می‌شود» باید ذاتاً چیزی باشد که نمی‌توانم بفهمم چرا و چگونه آمده است.

این سه فیلم را به هم متصل می‌بینید؟ به نظر می‌رسد در موضوع «کار و لذت» مشترک هستند.

مطمئن هستم همه آن‌ها به هم متصل هستند، به این معنا که همه آن‌ها از من بیرون آمده‌اند.

با وجود شباهت‌های بین فیلم‌های شما و زندگی شخصی و شخصیت درک شده شما، تردید وجود دارد که فیلم‌های شما مستقیماً زندگی‌نامه شخصی یا اتوبیوگرافیک باشند. بااین‌حال، به نظر می‌رسد چنین واکنش‌هایی را تشویق می‌کنید. در «دوربین کلر»، کارگردان، با بازی جئونگ جین یئونگ، شبیه شما است، و شخصیت او در فیلم سو وانسو نام دارد. به نظر می‌رسد حداقل از تمایل مردم به جستجوی جزئیات زندگی‌نامه شخصی در فیلم‌های خود لذت می‌برید.

تمام فیلم‌های من از این حیث اتوبیوگرافیک هستند که هر کاری انجام دهم، همه درنهایت چیزی از خودم را نشان می‌دهد؛ همه فیلم‌های من خودزندگی‌نامه نیستند، به این معنا که هرگز قصد نداشتم فیلمی بسازم که بیانگر زندگی من یا بخشی از زندگی من باشد.

شما تمایل دارید بارها و بارها با بازیگران مشخص کار کنید. در این لحظه برای بازیگرانی خاص می‌نویسید؟ و اگر بازیگر جدیدی را به می‌آورید، چگونه و چه موقع می‌دانید که او مناسب حساسیت‌های شما است؟

وقتی برای بازی در یک فیلم برای اولین بار با یک بازیگر ملاقات می‌کنم، او را به‌عنوان یک شخص می‌بینم، نه یک بازیگر. این جلسات معمولاً باعث می‌شود برخی از خاطرات زندگی‌ام را به یاد بیاورم. موقعیت‌های مشخص، روابط، معضلات و غیره، همه در آن خاطرات نهفته است. اگر این یادآوری‌ها به‌اندازه کافی قوی باشد و اگر در مورد کار به‌اندازه کافی صادق باشد، از آن‌ها می‌خواهم با من همکاری کنند.

تابه‌حال سر صحنه‌ با موقعیتی روبرو شده‌اید که این غرایز درباره یک بازیگر اشتباه باشد، تا جایی که فکر کنید آن‌طور که در ابتدا امیدوار بودید، نمی‌توانید با آن‌ بازیگر کار کنید؟

دو بار، هر دو مدت‌ها پیش. برای یک بازیگر زن، نیاز داشتم وسط فیلمبرداری چند روز کار را متوقف کنم تا خیلی سریع به او آموزش دهم. برای یک بازیگر مرد هم باید چند ساعت در مورد نگرش او در محل کار بسیار جدی صحبت می‌کردم.

ایزابل هوپر و جئونگ جین یئونگ

درمورد «دوربین کلر» و «تنها در ساحل در شب»، آیا خودبه‌خودی بخشی از جذابیت فیلمبرداری در کشورهای دیگر مطرح بود، یعنی ندانستن این که محیط چگونه روی سناریوها و بازیگران تأثیر می‌گذارد؟

کاری که من انجام می‌دهم، وقتی واقعاً باور دارم که نمی‌دانم به کجا می‌رسد، منجر به چیزی می‌شود که برای حساسیت برخی افراد، ازجمله خودم مناسب است.

به نظر می‌رسد کار شما در سال‌های گذشته نسبت به کارهای قبلی شما، بیشتر به شخصیت‌های زن علاقه دارد و فیلم‌های اخیر شما با کیم مین هی، اوج این علایق است. چیزی باعث این چرخش شده است یا شهودی بوده است؟

اگر این تغییر واقعاً رخ داده است، نمی‌دانم چرا و چگونه اتفاق افتاده است و نمی‌خواهم تجزیه و تحلیل کنم. تجزیه و تحلیل فرآیندی است که صرفاً در خط باریک زبان خود، و صرف نظر از این که همه‌چیز چه معنایی دارد، صورت می‌گیرد.

احساس می‌کنید کار شما آشکارا احساسی شده است؟

بله، این‌طور به نظر می‌رسد.

از طریق فیلمسازی در جستجوی پالایش روانی هستید؟

به نظر می‌رسد در دوره فیلمبرداری و در نزدیکی فیلمبرداری، اغلب با اتفاقات عجیب و خوش‌یمن برخورد می‌کنم. حالا آن‌ها به نشانه‌هایی تبدیل شده‌اند که نشان می‌دهد من با نگرش درستی کار می‌کنم، و همچنین به نظر می‌رسد نیرویی هستند که جهت فیلم را مشخص می‌کنند. این نوع تجربه در زندگی روزمره من به‌قدری نادر است که تجربه فیلمسازی را به‌عنوان چیزی خارق‌العاده، عزیز می‌دانم.

شما به‌طور فزاینده‌ای در فیلم‌های خود، بجای استفاده از قطع در صحنه‌های دیالوگ، از زوم استفاده می‌کنید. این یک تصمیم کاملاً کاربردی است؟ زوم چه چیزی دارد که شما به آن علاقه دارید؟

زوم‌ها کاربردی هستند، و وقتی خوب کار می‌کنند، گمان می‌کنم چیز دیگری می‌شوند.

منبع: فیلم کامنت

تماشای این فیلم در نماوا