مجله نماوا، منوچهر دین‌پرست

نامه آوازه اینگمار برگمان چندان درخشنده و بلند است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. حتی اگر فیلمی ساخته شود که به نوعی به او مرتبط باشد. فیلم «جزیره برگمان» از یکسو به اینگمار برگمان مربوط است و از سوی دیگر فیلمی عاشقانه و دراماتیک است.

«جزیره برگمان» درباره درامی درون داستانی براساس زندگی یک زوج فیلمساز است که از خانه برگمان در جزیره فارو در سواحل سوئد دیدن می‌کنند. آنها به عنوان یک گردشگر وارد جزیره می‌شوند تا دیدگاهی در مورد داستان‌ها و فیلم‌هایی که روی آنها کار می‌کنند به دست آورند. اما این جزیره همان جایی است که برگمان روزی برخی از فیلم‌های خود را آنجا ساخته است.

این جزیره علفی و زیبا در سواحل جنوب شرقی سوئد، مکانی است که توسط اینگمار برگمان مشهور شد که تعدادی از فیلم‌های خود را در آنجا فیلمبرداری کرده است؛ مانند: «از طریق شیشه‌ ای تاریک»(۱۹۶۱)، «پرسونا»(۱۹۶۶) و «ساعت گرگ»(۱۹۶۸). محل اصلی زندگی او تا زمان مرگ در سال ۲۰۰۷ باقی ماند.

حضور زوج هنرمند و فیلمساز در این جزیره داستان‌هایی را برای آن‌ها ایجاد می‌کند که ما شاهد فعالیت‌ها و کشمکش‌های ذهنی آن دو هستیم. اگرچه جزیره در نوع خود بسیار آرام و بی‌تنش است و فضای بکر و طبیعت آرام آن جنبه‌های بصری اغواکننده‌ای در فیلم ایجاد کرده، اما نباید فراموش کرد که جزیره برگمان استعاره‌ای است برای دست یابی به بازی های کودکانه زوج فیلمساز که میان خیال و واقعیت در نوسان است.

کارگردان، میا هانسن لاو، اگرچه خود را مدیون اینگمار برگمان می‌داند اما باید دقت داشت که او با ایجاد چنین داستانی می‌خواهد فیلم خود را بر اساس منطقی که در نظر دارد پیش ببرد. این فیلم، نه ادای دینی به سینمای برگمان است و نه ربطی به شخصیت این فیلمساز دارد. کارگردان سعی کرده از لوکیشن فیلم‌های برگمان، بهانه ای به دست بیاورد تا داستان خود را بگوید.

داستان «جزیره برگمان» داستانی نمادین از میل سرکوب شده این دو زوج است. زوجی که در رویارویی عقل و عشق دچار تشویش شدند و موقعیت خود را به باهم نبودن تقلیل داده‌اند. آنها نسبت به یکدیگر دچار داوری اخلاقی هم شده‌اند. فیلم در بیان این نکته از قوت ویژه‌ای برخوردار است و سعی کرده این رخداد را با صراحت جدی طرح کند. آرامش جزیره و باد و باران توانسته فضای فیلم را به سوی همان تنش‌های روحی این دو زوج سوق دهد. کارگردان عمدا با انتخاب این جزیره توانسته همان زیبایی و صلابت فیلم‌های اینگمار برگمان به خصوص پرسونا را دوباره احیا کند.

وقتی که زن فیلمساز عاشقانه‌های خود را پی می‌گیرد به خوبی می‌بینیم که او چگونه توانسته میل سرکوب شده زنانه خود را آشکار کند. فیلم در نفوذ به ژرفای زندگی زناشویی آن دو بسیار موفق عمل کرده و جزیره برای آنها معبدی است که مناسک خود را به جای می‌آورند. اگرچه ما با فیلمی مردانه و یا ضد زن روبه‌رو نیستیم و نگاه ایدئولوژیکی در فیلم جاری و ساری نیست، اما باید باور داشت که فیلم توانسته به خوبی ذهن زنانه و سئوال‌هایی که اغلب برای مردان وجود عینی و ذهنی ندارند را به خوبی آشکار کند. قصد اغراق گویی نیست اما با درامی روانشناختی هم رو به رو هستیم که لایه‌های ذهنی و عقده‌های فرو خفته را به خوبی در منطق داستان قرار داده است.

حضور زوج دیگری در فیلم که چندان با یکدیگر تفاهم ندارند گویی خود همین دو فیلمساز باشند که چگونه داستان زندگی آنها در زندگی این دو بازتاب پیدا کرده است. اگرچه دیالوگ‌های نه چندان قوی چنین صحنه‌هایی را آزاردهنده می‌کند اما بازی جذاب و خوب تیم راث و ویکی کریپس توانسته ضعف جدی فیلم را بپوشاند. فیلمبرداری خوب و دیدنی و انتخاب لوکیشن‌هایی که می‌توان فرم را نسبت به محتوا جدی جلوه دهد از نکات مهم فیلم «جزیره برگمان» است.

یکی از سکانس‌های جذاب فیلم جایی است ما با اینکه با نوعی آرامش روبه‌رو هستیم، اما به کنه تاریخ و اتفاقاتی که در آن رخ داده به واسطه فیلم «جزیره برگمان» وارد می‌شویم. این اتفاق در خانه اینگمار برگمان رخ می‌دهد، خانه‌ای که او آنجا را ترک کرده است، با کتاب‌ها و فیلم‌هایش، پرتره همسرش، آرامش و خونسردی از نوع سوئدی، حفظ شده است. کریس در حال تکمیل فیلم‌برداری فیلم خود است. به محض اینکه بازیگر اصلی او را دیدیم، می‌توانیم شکافی در داستانی که او تعریف می‌کند ایجاد کنیم. اما در نهایت، چه اتفاقی بین کریس و تونی افتاد؟ ما نمی‌دانیم. همین ندانسته ما توانسته ما را با معمایی رو به رو کند که تو در تویی فیلم و اوج خلاقیت کارگردان را به خوبی درک کنیم اگرچه احتمالا نسبت به آن غافلگیر خواهیم شد.

تماشای «جزیره برگمان» در نماوا