مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا

در سینمایی که نام فیلم‌ها در غالب اوقات تنها کارکردشان تفکیک یک فیلم از کارگردانی با فیلم‌های خودش و یا تفکیک با آثار سایر فیلم‌سازان است، کمتر پیش می‌آید که نام فیلم کلید و رمز درک جهانِ آن باشد. کاوه مظاهری در فیلم «بوتاکس» و پیش‌تر در فیلم کوتاه «روتوش» خرق عادتی مرسوم می‌کند و فیلمش را حتی پیش از شروع تیتراژ با عنوان آن آغاز می‌کند. این در حالی است که اسم فیلم در بسیاری اوقات در نامگذاری‌ها صرفا جنبه تزئینی دارد. هم در فیلم «روتوش» و هم فیلم «بوتاکس» نام فیلم‌ها تبدیل به بخشی مهم از کاراکترهای اثر می‌شود. در واقع حتی بعد پایان فیلم نام آثار به درک بهتر فیلم دیده شده کمک می‌کند. در فیلم کوتاه «روتوش» مریم گرافیستی است که در روزنامه کار ادیت عکس‌ها را انجام می‌دهد. او برای پوشاندن بازوهای لخت عکس آنجلینا جولی لباسی با فتوشاپ خلق می‌کند تا حقیقتی  را از چشم دیگران یا در واقع مخاطبان خبر او مخفی سازد همان‌گونه که تلاش می‌کند بر واقعیت مرگ همسرش در نزد همکاران و همسایه‌های حقیقتی دروغین را جایگزین کند. در فیلم «بوتاکس» هم آذر در حوزه بوتاکس صورت کار می‌کند جایی‌که در آن مقداری سم به صورت مشتریان تزریق می‌شود تا چند ماهیچه صورت کشته شوند تا بلکه کل صورت همانگونه که متقاضی بوتاکس مد نظرش است تا مدت‌های مدیدی آن‌طور که تمایل دارد بماند. آذر نیز همان کار را در مواجهه با پیکر نیمه‌جان برادرش عماد می‌کند تا با حذف او زندگی بهتری تجربه کند.

کاوه مظاهری پیش از فیلم «بوتاکس» فیلم کوتاه و موفق «روتوش» را کارگردانی کرد. او برخلاف بسیاری از کارگردانان که با موفقیت فیلم کوتاه‌شان در نخستین اثر بلند سینمایی همان فیلم کوتاه را با حذف و اضافه کردن چند خرده داستان و روایت و شاخ و برگ دادن به داستان اصلی تبدیل به اثر بلند سینمایی می‌کند، تنها ایده‌های شاخص فیلم کوتاهش رادر فیلم «بوتاکس» تکرار می‌کند بدون آنکه در دام تکرار داستان بیفتد. چه در فیلم «روتوش» مریم به عنوان کاراکتر اصلی فیلم و چه در فیلم «بوتاکس» آذر، هیچکدام در انجام  جنایت و حادثه‌ای که رخ داد مستقیما مشارکت ندارند، اما در عین حال به رغم بضاعتی که دارند  کمکی هم به عدم بروز و جلوگیری از حادثه نمی‌کنند در نتیجه با چشم‌پوشی از آن و پنهان کردند حقیقت سعی در وارنه جلوه دادن امر می‌کنند. نکته مشترک دیگر این دو فیلم عدم بیان و نشان دادن انگیزه‌های جنایتی است که با چشم‌پوشی مریم و آذر اتفاق می‌افتد. در واقع کارگردان تلاشی برای بیان انگیزه ارتکاب از خود نشان نمی‌دهد. این امر البته می‌تواند برای تماشاگری که در فیلم‌های جنایی به دنبال انگیزه‌های ارتکاب می‌گردد نقشی مهم و حیاتی داشته باشد، اما کارگردان با پذیرش این ریسک مخاطب خود را به چالشی جذاب دعوت می‌کند. کارگردان به تماشاگر فیلمش این فرصت را می‌دهد که در تحلیل رفتار دو خواهر پس از بروز حادثه امکان بیشتری برای فکر کردن داشته باشد. او می‌داند مخاطب با کمی دقت در عنوان فیلم‌ها و شغل مریم و آذر و نوع مواجهه زنان فیلم با مردان قصه که در نهایت قربانی می‌شوند، می‌تواند انگیزه‌های ارتکاب را حدس بزند.

«بوتاکس» فیلمی صرفا جنایی محسوب نمی‌شود. در حقیقت تماشاگر در سراسر فیلم درگیر ژانرهای مختلفی اعم از جنایی، اجتماعی، روانشناختی و… می‌شود، بی‌آنکه احساس کند این امر روند دنبال کردن داستان فیلم را مختل کرده باشد. زاویه دید فیلم اکرم است به همین جهت هم هست که در تمامی سکانس‌های فیلم، اکرم حضور دارد. اکرم مرتکب جنایت می‌شود، اما همدلی مخاطب را با خود دارد چرا که او صرفا بر اساس احساس آنی خود تصمیم می‌گیرد که واکنش نشان دهد. واکنش‌هایی گاه هولناک که اکرم درک درستی از آنها ندارد به همین جهت هم هست که خیلی زود همه چیز را فراموش می‌کند. آذر اما آنچه که انجام می‌دهد یا نمی‌دهد را بر اساس محاسبات و دور اندیشی انجام می‌دهد. تماشاگر به همین خاطر هم هست که همدلی بیشتری را با کاراکتر اکرم دارد.

فضاسازی فیلم به همراه فیلمنامه کم حجم اما پر مغز در کنار کارگردانی و فیلمبرداری و بازی خوب سوسن پرور از نکات حایز اهمیت فیلم محسوب می‌شود.

تماشای «بوتاکس» در نماوا