مجله نماوا، نغمه خدابخش

با گذشت سه دهه از «جنگ تحمیلی» یا «دفاع مقدس» همچنان حکایات ناگفته وجود دارد که تبدیل آنها به یک اثر سینمایی می‌تواند جذاب و دیدنی باشد.
چند سالی است که ژانر دفاع مقدس به لحاظ فرم و محتوا سمت و سویی دیگر به خود گرفته و تغییر رویه داده است بدین معنا که روایت صرفا زائیده ذهن سازنده نیست و به فضای جبهه و سنگر و توپ و تانک و کشتار بسنده نمی‌کند بلکه با الهام از واقعیتی ساخته و پرداخته می‌شود؛ واقعیتی که بر مردمان آن دوران گذشته و این مهمترین دلیل بر جذابیت و موفقیت این ژانر طی سال‌های اخیر است.یکی از نمونه‌های موفق «تنگه ابوقریب» است که روایتی دارد عجیب و آزاردهنده!
از سویی دیگر سینمای اقتباسی همیشه مورد توجه علاقه‌مندان سینما و ادبیات بوده است هر چند سینمای ایران بدین لحاظ غنی نبوده و جای خالی آثار اقتباسی به شدت حس می‌شود.
فیلم «٢٣ نفر» اثری اقتباسی و در ژانر سینمای دفاع مقدس است و در واقع دو ویژگی مهم برای موفقیت را
داراست اما دلیل دیده شدن این فیلم صرفا روایت واقعی و اثر اقتباسی آن نیست.
فیلم «٢٣ نفر» به گونه‌ای متفاوت به مسئله جنگ می‌پردازد و به جای کشتار و خونریزی و هر آن‌چه در این‌گونه آثار شاهد بودیم، مضمون «اسارت»  را دستمایه خود قرار می‌دهد، مفهومی که کمتر به آن پرداخته شده است.
«٢٣ نفر» حکایتی غریب از نوجوانانی با میانگین سنی ١۵ تا ١٨ سال سرزمینی است که سال‌ها برای دفاع از خاک و هویت خود متحمل شکنجه‌هایی شدند، این نوجوانان یک شبه ره صد ساله رفتند و به مردان بزرگ تبدیل شدند مردانی که مرد جنگ و نزاع نبودند و به ناچار و برای دفاع از مرز و بومشان دفاع کردند دفاعی که مقدس بود قهرمانانش مقدس بودند و قدیس‌وار ایستادگی کردند. آن‌چنان که در تاریخ جاودانه شدند.
سرگذشت «٢٣ نفر» تاریخ مصرف ندارد و برای هر بیننده‌ای در هر جای جهان تلخ و در عین حال جذاب و دیدنی است.
با آغاز جنگ و تصرف شهر خرمشهر عده‌ای نوجوان از نقاط مختلف برای آزاد کردن و پس گرفتن شهر راهی منطقه جنگی شده و به دیگر رزمنده‌ها می‌پیوندند و سرنوشتی غریب برای خود رقم می‌زنند، سرنوشتی که دور از ذهنشان بود «به همه چی فکر می‌کردیم الا اسارت، ما اومدیم خرمشهر رو آزاد کنیم خودمون هم اسیر شدیم» دیالوگی که منصور، یکی از ٢٣ نفر به عنوان راوی قصه در اولین لحظه  اسارت می‌گوید.
سی سال بعد یکی از آن ٢٣ نفر «احمد یوسف زاده» آن‌چه بر او و هم قطارانش گذشته را در کتابی با عنوان «آن ٢٣ نفر» می‌نویسد داستان مورد توجه و استقبال قرار گرفته و مستندی از آن برای شبکه تلویزیونی ساخته می‌شود. کارگردان این مستند، مهدی جعفری، به آن اکتفا نکرده و اولین فیلم بلند سینمایی خود را با اقتباس از حکایت جذاب و تلخ این قهرمانان کوچک می‌‌سازد و در اولین نمایش خود در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر مورد توجه  قرار می‌گیرد.
دوران اسارت آنان با شرح جزئیات در کتاب آمده است اما پرداختن به سرگذشت تک تک قهرمانان در ورژن سینمایی امکان پذیر نیست بدین منظور کارگردان با هوشمندی از جزئیات پرهیز و کلیت موضوع را دستمایه خود قرار می‌دهد. از نحوه اسارت چیزی به نمایش نمی‌گذارد، سکانسی در اوایل فیلم جایی که بچه‌ها مامور انتقال اسرای عراقی به اهواز هستند با چندین تانک مواجه می‌شوند، کات و پس از آن مخاطب شاهد جابجایی دو گروه است و نقطه عطف داستان آغاز می‌شود.
سازنده حتی با پرهیز از پرداختن به تفاوت و تنوع قومیتی، آنها را به کاراکتری واحد تبدیل کرده و در واقع از جز به کل می‌رسد و با به تصویر کشیدن بخش اصلی روایت، قصه کاراکترهایش را بیان می‌کند. او به سادگی قهرمانانش را به تصویر می‌کشد سربازانی که نمی‌دانند هلی‌کوپتری که بالای سرشان است و یا تانک‌هایی که به سویشان می‌آیند خودی هستند یا دشمن «ما که این‌قدر تانک نداشتیم» تنها دلیل برای مطمئن شدن از نیروی دشمن! به جای قهرمان‌سازی پوشالی به ویژگی جمعی آنها نزدیک می‌شود بدین منظور در بیشتر صحنه‌ها همه ٢٣ نفر و یا چندتایی از آنان در تصویر حضور دارند و فقط در چند صحنه معدود است که به صورت تکی در قاب قرار می‌گیرند و یا اختلافات و درگیری‌هایشان به تصویر کشیده می‌شود که این نیز به باورپذیر شدن داستان کمک می‌کند. با رعایت این جزئیات مخاطب به راحتی می‌تواند با تک تک آنها و همچنین با همه آنها همذات پنداری کرده و تا انتها همراه آنان باشد.
نقش‌آفرینی نوجوانان نابازیگر فیلم مهمترین نکته تاثیرگذار در باورپذیری شخصیت‌های قصه است. هر یک از آنها چنان درک کاملی از کاراکتر مورد نظر دارند که جای تردید باقی نگذاشته و مخاطب چاره‌ای جز باورشان ندارد. شوخی‌های کلامی که مقتضای سن‌شان است، دیگری را با لقب خاصی صدا می‌کنند (بچه تهرون)، شوخی‌های دستی و آب بازی در سکانس حمام که بعد از چندین روز نصیبشان شده، از سویی دیگر قول‌های مردانه‌شان، مقاومت‌شان، ایستادگی‌شان و در نهایت به کرسی نشاندن حرفشان از آنان مردان کوچک و کودکانی بزرگ به نمایش می‌گذارد.
واگویه‌ها و روایتی که در برخی سکانس‌ها راوی قصه بازگو می‌کند بیننده را به دنیای درونی قهرمانان نزدیک می‌کند. پرهیز از شعارزدگی در دیالوگ‌ها، سادگی و صداقت موجود در روابطشان به دل مخاطب می‌نشیند و کاراکترشان نزد بیننده ملموس و جذاب می‌شود.
کارگردان با استفاده هوشمندانه و بجا از تصاویر آرشیوی مانند دیدار با صدام حسین و آزادی و رسیدن اسرا به ایران مهر تائید به روایتش می‌زند.
«٢٣ نفر» فیلمنامه مستحکمی دارد رخدادهای آن به اندازه و فراز و فرود داستان بجاست. در کنار ٢٣ نفر شخصیت دیگری حضور دارد به نام «ملاصالح قاری» که روایت فیلم با این شخصیت شروع و با او پایان می‌گیرد اما سازنده درگیر جزئیات زندگی این شخصیت نمی‌شود و تنها به تاثیرگذاری او در قصه نوجوانان می‌پردازد. شخصیت‌پردازی گنگ و مبهم «ملاصالح» با تسلط به زبان عربی به عنوان مترجم برای دشمن و از طرفی همبند بودن با رزمندگان نوجوان، رفتاری مشکوک همراه با مهربانی خاصی که دارد و همچنین جدا بودن او از نوجوانان در سلول دسته جمعی (که گویی مقابل آنها قرار گرفته و شاید جاسوس دشمن است) پیچیدگی‌های این شخصیت را در ذهن نوجوانان و مخاطب ایجاد کرده و این دوگانگی و حس تعلیق از «ملاصالح» شخصیتی جذاب می‌سازد.
یکی دیگر از کاراکترهایی که دیده نمی‌شود دوربین است، کاراکتری که گاه با قهرمانان داستان همراه می‌شود و گاه آن ٢٣ نفر را در شکلی واحد در یک قاب قرار می‌دهد. در سکانس اسارت نوجوانان در لحظه اول دوربین در کنار آنها قرار دارد گویی با آنها در پشت کامیون اسیر شده و راه فرار ندارد در جایی دیگر همراه با آنان تازیانه می‌خورد و شکنجه می‌شود.
در «٢٣ نفر» موسیقی نیز کاراکتری کاربردی دارد جایی که دیالوگ و فریاد کارایی خود را از دست می‌دهد موسیقی وارد عمل شده تا حس صحنه را باورپذیر و در انتقال آن به تماشاگرش کمک کند. به یاد بیاوریم صحنه اولیه اسارت را، سکانس شکنجه دسته جمعی، صحنه آب بازی و ذوق و شوق کودکانه‌شان، غم و خشمشان در راه بازگشت پس از ملاقات با صدام و همچنین مصاحبه مطبوعاتی، شادی‌شان با رسیدن خبر آزادسازی خرمشهر، در تمامی این لحظات موسیقی بیانگر حس درونی کاراکترهای قصه است.
اوج تبحر کارگردان با به تصویر کشیدن تصاویری چشم‌نواز به اثبات می‌رسد، سکانس جمع‌آوری خاک برای تیمم، سائیدن لباسهای‌شان برای داشتن خاک تیمم صرفا خلق یک صحنه معنوی و تهیه خاک پاک نیست. چیدمان این میزانسن یعنی نشان دادن قهرمانان از نمای بالا به شکل دایره‌وار کات به ریخته شدن خاک از لباس‌ها و جمع شدن آن روی زمین کات به ماندن رد دست روی خاک، همه این جزئیات به عمق عشق به یک جغرافیای خاص و اعتقادی مشترک اشاره می‌کند.
فیلم«٢٣ نفر» تصویری تازه و کمتر پرداخته شده‌ای از حاشیه جنگ را به مخاطب ارائه می‌دهد فیلمی که مخاطبش را درگیر و احساساتی می‌کند و تا انتها آن را همراهی می‌کند.

تماشای این فیلم در نماوا