مجله نماوا، شهرام اشرف ابیانه

روایتی از شورشی78 نافرجام که ناخواسته به جنبش حقوق مدنی سال‌های پیش از آن گره خورده بود. مستندی درباره‌ی یک از خونبارترین وقایع تاریخ آمریکا از زمان جنگ داخلی. چیزی که مستند آتیکا را این اندازه دیدنی کرده، نوع نگاه فیلمساز به تاریخ است. بیرون کشیدن خشم و عصبانیتی فوران کرده از زخمی باز، که در بی‌عدالتی کیفری و نژادپرستی نهادینه ‌شده‌ی جامعه‌ی آمریکا ریشه دارد.

این همه از دلِ تصاویری آرشیوی قدیمی خود را نشان می‌دهد، تصاویری با نوردهی کم، انگار در حال تماشای فیلمی تجربی هستیم، یا در حال دیدن نمایشی از واقعه‌ای انقلابی روی صحنه‌ای به وسعت حیاط اصلی زندان آتیکا. تصاویری که با دوربین‌های خبری گرفته شده، اما ماهیت آوانگارد و تجربی دارند. گویی این جشنواره‌ای از فیلم‌های آوانگارد است، و زندانیان، بازیگر این درام بزرگ اجراشده جلوی دوربین‌های خبری. تصاویری لرزان با دوربین روی دست، از مردانی از اقلیت نژادی، عموماً سیاه، که ناخواسته رهبران جنبش مدنی در یکی از مافوق امنیتی‌ترین زندان‌های آمریکا شده‌اند.

با چیزی روبروئیم شبیه کمون پاریس. انگار تاریخ باز تکرار شده باشد. منتهی این‌بار هیچ چیز از چشم کنجکاو دوربین پنهان نمی‌ماند. دوربین به همه جای داخل و بیرون زندان سرک می‌کشد. در شور و ولوله‌ای که راه افتاده، زندانیان سابق دیگر شماری گمنام نیستند. هویت واحدی پیدا کرده‌اند.

 چند دهه پیش، «آتیکا» مستندی مارکسیستی تلقی می‌شد، اثری رادیکال که در پی لرزه انداختن به جامعه‌ی سرمایه‌داری است. در گذر زمان، مستندی چون آتیکا به فیلمی اصلاح‌گرایانه بیشتر شبیه است. مستندنگاره‌ای برای یادآوری جنایتی در سال‌هایی نه چندان دور. این همه نه با چفت و بست‌های داستانی، که با مدد گرفتن از خود واقعیت به دست آمده. فیلم آتیکا، نشان می‌دهد یک مستندنگاری حرفه‌ای تا چه اندازه می‌تواند از فیلمی داستانی در مورد شورش در زندان تاثیرگذارتر باشد.

بار اصلی فیلم روی تصاویر آرشیوی است. دوربین، هر اتفاق و سخنرانی رهبران شورش، و گفت‌وگوهایشان با مقامات محلی و مسئولان زندان را ثبت کرده. حتی نیازی به شهادتِ شاهدان زنده نیست. گرچه فیلمساز مدام بهشان رجوع می‌کند تا ردپای آنچه گذشته را در زمان حال به نمایش بگذارد. چهره‌هایی می‌بینیم غبار زمان بر آن‌ها نشسته، با چشمانی که انگار خود واقعه را هنوز پیش چشمان خود زنده می‌بینند.

 آتیکا، چیزی است که نمی‌شود فراموشش کرد. هر چند سیاستمداران سعی در فراموش کردنش دارند. تقاطعی است که جامعه‌ای با چنین نفرت عمیق نژادی، با آن رودررو خواهد شد. حضور شاهدان زنده جلوی دوربین، تنها به کار مستندنگاری فیلمساز نیامده. آن‌ها بازیگرانی‌اند که نقش سال‌ها پیش خود را جلوی دوربین باز‌آفرینی می‌کنند. نوعی فرصت برای احضارِ ارواح گذشته، در کالبد انسان‌هایی که نقش پیشین خود را بازی می‌کنند. چیزی شبیه مراسمی آئینی، که قربانیان همچون یک شَمَن از زبان کشته‌گان سخن می‌گویند.

از سویی، تصاویر آرشیوی در مستند آتیکا، تنها به کار سندیت دادن به واقعه‌ای که فیلم بدان پرداخته نمی‌آید. فیلمساز، با رجوع مدام به گذشته، با زنده‌نمایی رخدادی از سال‌های دور، در پی ریشه‌یابی این نفرت نژادی در زمانه‌ی حاضر است. انگار جوهره‌ای بازمانده از رخدادی در گذشته، این امکان را یافته که در زمان حال عینیت پیدا کند. نوعی مستندنگاری خلاقانه که واقعیت در آن کالبدشکافی می‌شود، تا آنچه در زیر پنهان است فرصت رُخ‌نمایی پیدا کند.

مستند آتیکا

مستندی گزارش‌گرایانه

«آتیکا»، مستندی گزارش‌گرایانه است. رخدادها، گاه‌شمارانه همچون جریانِ روایت فیلمی داستانی دنبال می‌شود. انگار این واقعه‌ای باشد که در یکی از استودیوهای هالیوود در حال بازسازی است. تصاویر آرشیوی قدیمی در عین حال نوعی حالت سیال دارند. گویی این‌ها قطعه‌های گمشده‌ی تاریخ‌اند که برای آخرین بار فرصت نمایش پیدا کرده‌اند. چیزی است که در حین گشت‌زنی مستندنگارانه‌ی فیلمساز بدست آمده.

مستند آتیکا، به سیاق فیلم‌های اعتراضی و افشاگرایانه، نوعی خشم انقلابی را با خود یدک می‌کشد. گونه‌ای آرمان‌خواهی و حس غمخوارانه و نوستالژیک‌وارنسبت به دوره‌ای از تاریخ، که فیلمساز نسبت بدان حس سمپاتی دارد. استنلی نیلسون، کوشیده فیلمش نوعی وجدان بیدار باشد، در مورد آنچه در گذشته اتفاق افتاده، اما به فراموشی سپرده نمی‌شود. نماهای لانگ شات از زندان آتیکا در زمان حاضر، اشاره به چنین حس و حالی دارد. انگار آتیکا موزه‌ای باشد که رخدادی خونین را برای همیشه در تار و پود بنای خود به یادگار گذاشته باشد.

صحنه‌ی هجوم مأموران و کشتار در زندان، با آن سبعیت تکان‌دهنده که از سوی مجریان قانون اعمال می‌شود، به فیلم حالت حماسی و تراژیک‌واری داده. شاهد یکی از خونبارترین لحظات تاریخ آمریکاییم که از سده‌ی نوزدهم سابقه نداشته. شورش آتیکا زخمی باز شده را یادآور می شود، وعمق تضادها و نفرت‌های تلمبار شده‌ی نژادی که خیال باز ایستادن ندارد. همچون شکاف‌هایی‌اند که بر جامعه ترک انداخته‌اند. نوعی تقدیر تاریخی که می‌رود تا سرنوشت جامعه‌ای را رقم ‌زند. در مستند «آتیکا»، قربانیانی که محور خشونتی افسار‌گسیخته قرار گرفته‌اند، به بردگانی شبیه شده‌اند که گویی تازه به ماهیت انسانی‌شان پی برده‌، و حال از چیزی حرف می‌زنند که همه‌ی نظم حاکم را به چالش می‌کشد. 

مستند آتیکا، هشداری است به تکانه‌های زلزله‌ای که در لایه‌های اجتماعی پنهان مانده، و در چنین مواقع نادری خود را نشان می‌دهد. شورشی که وقتی رنگی انقلابی به خود می‌گیرد، به ناگاه همچون رخدادی یکه جلوی دوربین‌های تلویزیونی جلوه نمایی می‌کند. حق‌طلبی که وقتی با آرمان‌خواهی در‌می‌آمیزد، به رسالتی اجتماعی شبیه می‌شود که میان منزوی‌ترین اقشار جامعه امکان بروز پیدا می‌کند، و از آنان تصویری فراتر از یک مجرم عادی ارائه می‌دهد.

چهره‌های بهت‌زده‌ی زندانیان شورشی آتیکا را در لحظات اول شورش به یاد بیاورید، و این را مقایسه کنید با سیمای پخته‌ی مردان انقلابی که به چیزی فراتر از یک شورش آویخته‌اند. مردانی که شکل و شمایل رهبری چون مارتین لوتر کینگ پیدا کرده‌اند. آنچه در آتیکا می‌گذشت بی‌شباهت به جنبش اعتراضی مِی ۱۹۶۸ فرانسه نبود. تصاویری می‌بینیم از زندانیان سابق در حال خواندن بیانیه‌های انقلابی که به طور معمول در خیابان‌های سنگربندی‌شده، و در هنگامه‌ی درگیری‌های خیابانی با نیروهای ضد شورش خوانده می‌شد. این تصویری از تضادهای نژادی است، و دادخواهی که وقتی امکان بروز پیدا می‌کند، چون جریان سیلی است که خیال بازایستادن ندارد.

تماشای آنلاین مستند آتیکا در نماوا