مجله نماوا، فریبا اشوئی

مادر، کهن الگویی است که به سرچشمه و آغاز، طبیعت و هر آن چیزی که به‌طور منفعلانه خلق می‌کند و در نتیجه به جسم و به ماده و به فعالیت گیاهواره‌ای زهدان مربوط است. مادر به مثابه قلمرو ناخودآگاه و زندگی طبیعی و غریزی و قلمرو روان‌-تنی که در آن زیست می‌کنیم، نیز هست. از آنجایی که مادر جایگاه و ژرفای شکل‌دهنده، نگهدارنده و تغذیه کننده دارد، از حیث روانی، زیربنا و پایۀ آگاهی و آگاه شدن است. (کارل گوستاو یونگ)

حضور مادر در زندگی خوب یا بد، مثبت یا منفی کهن الگویی است که در لحظۀ لقاح انسان در روان او شکل می‌گیرد و برایش اتصالی می‌شود به حیات، به زمین و به جهان هستی. اتصالی که ریشه اصلی آن مهر مادری است. پناهی دائمی و ایمن.

و اما مادر روایت «آبجی» (مامان طلا) بیمار است و امیدی هم به ادامه زندگی‌اش ندارد. دغدغه تنهایی فرزند کم‌توانش (آبجی عطی) بعد  از اوست که او را خسته و ناامیدتر کرده است. «آبجی» یک ملودرام خانوادگی کاملا ایرانیزه شده است. الگوی معنایی و محتوایی آن، تماما شرقی و الهام گرفته از جنس و نوع روابط عاطفی در شرق، خاورمیانه و به‌ویژه ایران است. معنایی که خانواده در شرق دارد و اتصال و وابستگی خونی و روح جمعی که میان اعضای درجه اولِ یک خانواده با هم و با اعضای درجه دوم و دوستان و همسایگان برقرار است و شکل آن کاملا خاص و مختص به این گوشه از جهان است. فیلم «آبجی» با تاکید بر اصالت این شکل از روابط، قصه‌اش را روایت می‌کند و با تاکید بر این که نقش مادر در خانواده‌های شرقی و ایرانی از هر نظر استثنایی است، پیش می‌برد. طلا با بازی روان، یکدست، زیرپوستی و به دور از کلیشه‌های رایج ِ گلاب آدینه، نمونه‌ای از مادران استثنایی و واقعی این سرزمین است که با وجود خستگی و بیماری همچنان استوار می‌ماند تا دیگران به او تکیه کنند. ساز این مادران با همگان از بزرگ و کوچک کوک است تا صدای ناخوش و ناکوکی به گوش دیگرانِ غیر و ناسپاسی‌شان  به گوش کائنات نرسد. مادر در این مُلک، برای صاحبِ تقدیر همان قَدر سر به زیر است که  برای عاصیان از تقدیر (عطی، عالیه و عباس).

مامان طلا در واقع الگوی کامل و حقیقی از زن ایرانی است که به هیچ عنوان، زبان شِکوِه ندارند و بیشتر دستشان به نیک و خیر  است و همت عالی‌شان برای ساختن و هموار کردن راه است تا  آشیانه‌ای گرم و سقفی ایمن برای عزیزانشان فراهم بیاورند. حکایت «آبجی» حکایتی آشناست و نقش‌آفرینانش هم برای مخاطب آشناتر. همه ما در خاطرات دور و نزدیکمان  برادر یا خواهر، دخترخاله یا پسرخاله یا فامیلی داشته‌ایم که هیچ گاه از زندگی‌شان راضی نبوده‌اند و همواره  برای ساختن دنیای بهتری برای خود، از این شاخه به آن شاخه پریده‌اند. گاه ترک دیار کرده‌اند وگاه…تنها به امید آن که شاید آن ایده‌آل دست نیافتنی را در جایی دیگر دست‌یافتنی کنند. فرزندانی که همیشه از همه چیز و همه‌کس شاکی بوده‌اند و عنوانِ فرزند بی‌مسئولیتِ خانواده را هم به دوش کشیده‌اند. (عباس-عالیه)

پسرانی که به امید پیشرفت، با داشته‌هایشان قمار کردند و بارها زمین خورده‌اند و باز والدین‌شان آن‌ها را از زمین بلند کرده‌اند. فرزندانی که به دلایل مختلف نقص فیزیکی یا روحی همیشه دغدغه والدینشان، تا روز آخر حیاتشان باقی مانده‌اند و مادران و پدران، با خونِ دل پا به پای‌شان  قدم برداشته‌اند. خم شدند تا فرزندانشان بالا بروند. زندگی نکردند تا آن‌ها زندگی کنند و فیلم «آبجی» از جنس همین خاطرات آشنای مخاطب است. خاطراتی که به واسطه آن، فیلم دیدنی‌تر و شنیدنی‌تر شده است. ریتم وضرباهنگ فیلم متناسب با جریان واقعی، جاری و ساری زندگی است.  نه شتابی برای ایجاد هیجان کاذب دارد و نه تعلل و ایستایی برای شعار دادن و خزیدن در قالب‌های کلیشه. همه چیز «آبجی» کافی و به اندازه است. اندازه و مقدار خاله‌اش، همسایه‌اش، خواهرش، عروسش، نوه‌اش، جوانی و عاشقی‌اش، کافی است. نه شور می‌شود و نه کلافه‌ات می‌کند. «آبجی» در واقع خودِ جنسِ واقعیِ زندگی است. زندگی از نوع ایرانی‌اش با همه محاسن و معایبش. پی‌رنگ‌های  فرعی دیگری هم در «آبجی» طرح موضوع می‌شوند که آن‌ها هم به قدر و اندازه خود در خدمت موضوع اصلی قرار دارند. زیاده‌خواهی، مهاجرت، برج‌سازی، مدرنیزه، شهرنشینی، ورشکستگی مالی، زندان، خاطرات، گذشتگان، پدر و… همه موضوعات مهمی هستند که «آبجی» به عنوان موضوعاتی که مبتلابه اکثریت جامعه هستند، به آن‌ها نیز پرداخته است.

زبان فیلم ساده و دلنشین است. مرجان اشرفی‌زاده با پختگی، فرم اجرایی و پرداخت ساده را برای ترسیم روایتش برگزیده است و به دور از آگراندیسمان‌های رایج کار اولی‌ها که تلاش بیهوده‌ای در به رخ کشیدن مهارت‌های فنی دارند، با همین سادگی هم روایتش را به نقطه پایانی می‌رساند. معصومه قاسمی‌پور هم به خوبی از پس خلق شخصیت «آبجی» عطی ماندگار و منحصر به فرد فیلم، بر آمده است. مرجان اشرفی‌زاده با ساخت این فیلم  شروعی طلایی و امیدبخش برای  کارنامه  کاری‌اش به ثبت رسانده است. او زبان سینما  و قصه‌گویی را با این زبان خوب بلد است و تلاشش برای ساخت این فیلم شریف ایرانی ستودنی است.

تماشای «آبجی» در نماوا