مجله نماوا، زهرا مشتاق

یک مادر عاشق با پیشینه‌ای ترسناک انباشته از جنایت‌های خونین. در گریز از گذشته برای نجات تنها داشته‌اش. بچه‌ای که حتی مادر نیز وجود او را باید فراموش و انکار کند تا زنده بماند. اما روی خشن زندگی قصد عقب‌نشینی ندارد. و بهمن فرو می‌ریزد و دره‌ای پرهراس دهان باز می‌کند.

«مادر»؛ با بازی جنیفر لوپز، خواننده مشهور. ویژگی خاصی که او به فیلم بخشیده، آشنایی‌زدایی از خواننده زیبا و مشهوری است که هیچ یک از نشانه ‌های او در فیلم دیده نمی‌شود. او هیچ ربطی به آن خواننده معروف ندارد. مادری است با یک گذشته افتضاح. آدمکشی آنهم از مدل حضور در عراق و افغانستان. گذشته‌ای که به او سنجاق شده و نمی‌تواند از آن رها شود. حتی اگر بخواهد. مثل یک استفراغ سمی که درست پشت دهان رسیده باشد و دیگر نشود آن را دوباره فرو داد. مادر و دختر در وسط معرکه قرار گرفته‌اند و مسیری برای عقب‌گرد یا فرار نیست. همین بستر اجباری است که تکه‌هایی از مادر را به دخترک الصاق می‌کند. مساله جنایتکار بودن یا نبودن نیست.

مساله درست خود زندگی است که برای داشتنش باید جنگید. برای زندگی تا حد مرگ باید جنگید. و آنها می‌جنگند. در قلب آلاسکا، در میان برف که گویا تمام جهان را درنوردیده و حیات هنوز در آن جاری است. در زندگی با گرگ مادر و بچه‌هایش. گوزن‌ها، درختان و هر چیزی که بشود به قلب هستی، آدمی را اتصال بخشد. فیلمی به کارگردانی نیکی کارو و البته با صحنه‌هایی اکشن و نفس‌گیر. فیلمی که آخرش می‌شود یک نفس راحت کشید و از عاقبت به خیری آدم‌های فیلم شادمان شد.

تماشای «مادر» در نماوا