مجله نماوا، شادی حاجی مشهدی
سریال «دکستر» یکی از مجموعه‌های طولانی و پرطرفداری است که در ژانر معمایی- جنائی توسط شبکه شوتایم آمریکا تولید و در فاصله سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ در قالب هشت فصل از این شبکه پخش شده است.
داستان سریال «دکستر» درباره یک پلیس باهوش و متخصص الگوهای پاشش خون است که تلاش می‌کند بر تمایل شیطانی خود در برابر کشتن غلبه کند.
اینکه دکستر با این روحیه و ویژگی، خود به عنوان یک مامور حرفه‌ای و دقیق در دایره جنایی پلیس میامی مشغول به کار است، کنجکاوی بیننده را از ابتدا برای همراهی با این کاراکتر بیشتر می‌کند. البته همان‌طور که می‌گوید این تمایل درونی در خون‌شناسی و کشف الگوهای پاشیدن خون سبب شده تا با پرونده‌های متفاوت و پیچیده‌ای از مجرمانی که به نظرش می‌رسد شایسته مردن هستند درگیر شود و این امر در ایجاد تعلیق قصه نیز موثر است.
اگر به مالیخولیای درونی و پنهان قهرمانان منفی قصه‌های جنایی علاقه‌مند باشید، «دکستر» همه آن چیزی است که از یک سریال پلیسی جنایی با طعم هارور توقع داریم؛ یک کاراکتر روانی که با طراحی قصه‌های مرگ برای کشتن شخصیت‌های مختلف هزارتوی جدیدی برای بیننده باز می‌کند و یک قصه درخشان با جزییات زیاد را به تصویر می‌کشد و مخاطبانش را به همدردی با یک قاتل عمیقا مضطرب و آشفته، وامی‌دارد.
در سال ۲۰۰۴ «سارا کلتن» تهیه‌کننده و مجری طرح، هنگامی که به رمان جنایی «رویاهای تاریک دکستر» نوشته «جف لیندسی» برخورد کرد، تصمیم به ساخت یک سریال از روی آن گرفت و در واقع او رمان را به طور کامل نخوانده بود و فقط خلاصه‌ای از آن را پس از انتشار مطالعه کرده بود.
«لیندسی» در نهایت هشت رمان از مجموعه کتاب‌های دکستر را به رشته تحریر درآورد، که فصل اول سریال نیز بر پایه رمان اصلی ساخته شد. در رمان لیندسی یک تحلیل‌گر پاشش خون و اهل میامی، یعنی «دکستر مورگان»، پس از اینکه توسط پدرخوانده خود که او نیز پلیس بود تحت آموزش قرار می‌گرفت، مخفیانه مجرمان خطرناک را به قتل می‌رساند تا از این راه، روشی مخفیانه از اجرای عدالت فردی را به کاربندد.
دکستر در لاتین، به معنای راستی یا راست‌دستی است که مخالف چپ بدشگون و شوم است. این اشاره به دکستر در لقب «مسافر تاریکی» است؛ نام مستعاری که او به این خوی بیمارگونه و مرگ‌طلب در شخصیت داستان می‌دهد.
کودکی که در ۳ سالگی، شاهد مرگ دلخراش مادرش بوده، توسط هری مورگان (یک افسر پلیس شهر میامی)، به فرزندخواندگی گرفته می‌شود. دکستر از نیروی شوم و شر‌ّی که دائما او را وسوسه می‌کند، فراری است و در حال تلاش برای کنترل یا سرکوب آن است. برای همین مجبور است در محیط اجتماع، شخصیتی با رفتار عادی را برای دیگران بروز دهد.
درک نقش کلیدی هری به عنوان پدرخوانده، در شکل‌گیری و جهت‌دهی به رفتار دکستر مهم است. اگر چه حضور وی به لحاظ تعدد پلان‌ها در سریال زیاد نیست، اما این هری است که با همدلی با این کودک یتیم و پذیرش ضربه روحی وارد بر او، سعی می‌کند تا گرایش‌های سایکوپاتش را هدفمند کند.
هری به دکستر برای کنترل گرایشش به خون‌ریزی و کشتن آموزش می‌دهد تا در مسیری ویژه گام بردارد. به این ترتیب به جای آن که مجبور به کشتن یک فرد بی‌گناه باشد، قاتلانی را که از چنگ قانون گریخته‌اند شناسایی کرده و به قتل می‌رساند.
در طول ۹۶ قسمت سریال «دکستر»، به تعداد افرادی که در جریان هر اپیزود به وسیله دکستر به قتل می‌رسند، در صندوقچه ای، لام‌های نمونه خون وجود دارد، این مجموعه به صورت اسلایدهای شیشه‌ای است که دکستر در جعبه یادگاری‌های مهم خود نگهداری می‌کند. تعداد این لام‌ها به آمار واقعی اداره پلیس بسیار نزدیک است و مقایسه تعداد افراد به قتل رسیده در سریال «دکستر» با نرخ واقعی قتل در میامی بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۱۳ که این مجموعه بر روی آنتن بود، نشان می‌دهد که در دنیای واقعی نیز این قصه ادامه‌دار بوده است.
برای نزدیک شدن به جهان معمایی و وحشت‌آور این سریال توجه به چند نکته ضروری به نظر می‌رسد. نکاتی که کنش‌مندی این شخصیت را به پیشینه رنجور و آسیب‌دیده او گره می‌زند. مهم‌ترین آنها شاید این باشد که آموزش‌های پدر به شدت روی دکستر تاثیرگذار بودند، به حدی که تعاریف مشخصی از قوانین کشتن را در ذهن او نهادینه کرده؛ این تعاریف به ترتیب زیر است:
۱- هرگز اجازه کشتن افراد بی‌گناه را نداریم. (یکی از مهم‌ترین دستورالعمل‌هایی که هری، به دکستر داده این است که اجازه نمی‌دهد تا او فرد بی‌گناهی را بکشد و برای همین تنها باید به دنبال کشتن افراد گناهکار بود.
۲- همیشه وقت بذار و مطمئن شو که مدارکی که در اختیار داری، درست است و حق با توست. (دکستر همیشه برای پی بردن به بی‌گناهی و گناهکاری فرد مورد نظر خود از این کد استفاده می‌کند)
۳- در نهایتِ دقت، کار کردن، و از همه مهم‌تر مقدمات را فراهم کردن. ( دکستر در کشتن نیز آدابی دارد که هری به او‌آموخته، وقتی موقع کشتن می‌شود، دکستر یک خانه خالی در یک محله خالی پیدا می‌کند و آنجا را با پوشش‌های پلاستیکی لازم پوشش می‌دهد تا حتی قطره‌ای از خون مقتول به زمین نریزد و هرگونه اثری از قتل را از بین می‌برد.)
۴- کنترل کردن انگیزه‌های قتل (چرایی قتل اهمیت دارد)
۵- هرگز گیر نیفتادن (شواهد را از بین ببر و ردی از خود بر جای نگذار)
۶- در امتحان روانشناسی شخصیت، همیشه خلاف چیزی را که احساس می‌کنی پاسخ بده .
۷- احساسات دروغین و معمولی را از وجودت بیرون کن.
یکی از ویژگی‌های مهمی که سبب می‌شود مخاطب احساسی دوگانه نسبت به دکستر داشته باشد این است که مایکل سی. هال در نقش دکستر مورگان از فیزیک و بازی خود به نحوی بهره می‌جوید تا شخصیتی کاملا دوقطبی را اجرا کند. تجربیات این هنرپیشه‌ی آمریکایی که اتفاقا، او نیز در کودکی پدرش را از دست داده، در عرصه تئاتر و سینما سبب شد تا در طول هشت فصل سریال «دکستر» به یک ستاره تلویزیونی نیز بدل شود.
مایکل در سال ۲۰۱۰ و چند روز قبل از مراسم گلدن گلوب اعلام کرده بود که به سرطان خون مبتلا شده، اما با سرسختی با بیماری جنگید و توانست در همان سال دوباره سریال «دکستر» را از سر گیرد و خود را برای فصل ۵ آماده کند.
عنوان‌بندی آغازین دکستر، هنرمندانه است و حال و هوای سریال و شخصیت‌هایش را به خوبی به بیننده منتقل می‌کند؛ در عین حال ساختاری ریتمیک و خوش رنگ و لعاب دارد، که شبیه به آگهی‌های تلویزیونی ساخته شده و به همین دلیل جذاب است.
موسیقی متن دکستر، اما فضایی رازآلود و آرام را تداعی می‌کند که در عین حال حاوی شیطنت‌های آوایی و دلهره‌آور است. در کنار این نوع موسیقی، شنیدن صدای مایکل سی هال به عنوان راوی که درباره تمامی موقعیت‌های دکستر نظر می‌دهد و آنها را تحلیل می‌کند، بر جذابیت لحظه ها می‌افزاید.
سریال «دکستر» تحسین بسیاری از منتقدان را به همراه داشت و چهار فصل اول آن با استقبال و تحسین جهانی همراه بود و سبب شد تا جوایز متعددی را از جمله دو جایزه گلدن گلوب به دست آورد.
بعد از پایان‌بندی ضعیف فصل هشتم این سریال، بسیاری از بینندگان از تماشای عاقبت معمولی و بی‌هیجان قهرمان آن، گله‌مند بودند، به همین دلیل شبکه شوتایم تصمیم گرفت تا این مجموعه‌ی محبوب را پس از ۸ سال دوباره با بازی مایکل سی هال با یک فصل ۱۰ قسمتی به تلویزیون بازگرداند. به نظر می‌رسد علاوه بر جمی چانگ، چند بازیگر جدید نیز به سریال اضافه خواهند شد که از میان آنها می‌توان به جولیا جونز، آلانو میلر و مایکل سیریل کریتون اشاره کرد.
يكي از بهترين سريالهايي كه تو عمرم ديدم.