مجله نماوا، زهرا مشتاق

اینطوری نیست که فکر کنیم چون اسم مونیکا بلوچی در چند فیلم اسم اول است، پس اوست که نقش اول را بازی می‌کند. نه! فیلم «مادر مافیا»‌ شاید یک طورهایی دربست در اختیار سوفیا نوموته است که راحت، عالی و فوق‌العاده باورپذیر بازی می‌کند. در جاهایی از ترس جیغ می‌کشد، فرار می‌کند، چشم و چال در می‌آورد و شاهد تماشای بریدن دستی می‌شود که یک ساعت گران قیمت هنوز به ساعدش چسبیده و البته پسر جوان زیاده‌خواهی که در چرخ له می‌شود.

سوفیا که در فیلم اسمش کریستین است، با رفتارهایی بی‌نهایت ساده، زنانه و چه بسا خونسردی آمریکایی وارش، گوش مردهای چغر مافیا را می‌کشد و به روش خود آنها را سرجایشان می‌نشاند. انگار یک جورهایی آنها را تربیت می‌کند و به رفتارشان جنبه اصلاحی می‌بخشد.

فیلم بزن بزن حسابی دارد، خنده‌دار است و البته آنقدر مرده و مقتول و قاتل در آن پلاس هستند که تبدیل به یک فیلم جنایی شود. اما آدم بدهایش بیشتر کاریکاتور می‌شوند. درست مثل تام و جری که تا حد مرگ سر به سر هم می‌گذارند و می‌خواهند دخل همدیگر را بیاورند. و مونیکای جذاب که دربست فرمانبردار رئیس است و هر طور که هست رئیس را متقاعد می‌کند بماند و ادامه بدهد.

صحنه‌ای که در آن می‌توانید حسابی جا بخورید و بخندید، وقتی است که پلیس‌ها، درست مثل فیلم‌های ایرانی! همچون مور و ملخ از در و دیوار تو می‌ریزند و کریستین می‌بیند که آقا پلیسه غریبه نیست و عاشق دل خسته خودش است. و گرچه همان سر صحنه تصمیم می‌گیرد رابطه‌اش را کات کند، اما زمین و آسمان به هم دوخته می‌شود تا عشق و عاشقی شان تمام نشود. کریستین، آخر فیلم تصمیم می‌گیرد همانجا بماند و دیگر به آمریکا برنگردد. چون او بیش از یک باغ انگور به دست آورده. او حالا خودش را باور کرده و می‌خواهد یک تنه به دنیای مخوف مافیا با لبخند بتازد. دیدن مادر مافیا و مقایسه آن با فیلم‌های کمدی وطنی، به خصوص به خیلی‌ها به طور جدی توصیه می‌شود.

تماشای «مادر مافیا» در نماوا