در «فقط رحمت» Just Mercy، که داستان آن در اواخر دهه ۸۰ اتفاق می‌افتد، برایان استیونسون (با بازی مایکل بی. جوردن) یک وکیل آفریقایی آمریکایی در کت و شلوار خاکستری و مدرکی از هاروارد است که به آلاباما آمده تا وکالت زندانی‌هایی که به اشتباه به مرگ محکوم شده‌اند را برعهده بگیرد. جدیدترین موکل او والتر مک‌میلان (با بازی جیمی فاکس) است که به نام جانی دی شناخته می‌شود. او به خاطر پاپوشی که برایش دوخته شده به جرم قتل دختر نوجوان سفیدپوستی به مرگ محکوم شده است.

همچنین بخوانید:
بررسی فیلم پدرها Dads ساخته برایس دالاس هاوارد – جشنواره فیلم تورنتو

استیونسون موکل‌های دیگری نیز دارد: هربرت ریچاردسون (با بازی راب مورگان) که البته بی‌گناه نبود، او بمبی را در ایوان خانه زنی کار گذاشت و او را به قتل رساند.
استیونسون موفق نشد که از مجازات هربرت کم کند و بالاخره آن لحظه اجتناب‌ناپذیر فرا رسید: هربرت قرار است توسط صندلی الکتریکی اعدام شود. هربرت، یک سرباز کهنه‌کار جنگ ویتنام است که هنوز تاثیر جنگ بر زندگیش وجود دارد. او نمی‌خواهد از گناهی که مرتکب شده فرار کند، اتفاقا برعکس، او غرق در حس گناه است.

فقط رحمت

با این‌وجود او مرگ را به خود نزدیک می‌بیند:” این حس با چیزی که در ویتنام داشتم فرق می‌کند، چون آن‌جا قدرت انتخاب داشتم.”
در روز اعدام، ابروها و موهایش تراشیده شد، به همین دلیل هربرت شبیه آدم فضایی‌ها شده بود. آدم‌ها بیشتر از هر روز دیگری در زندگیش با او مهربان بودند، اما او پر از ترس و وحشت بود و به شبحی از یک مرد تبدیل شده بود. همان‌طور که او به سمت صندلی الکتریکی می‌رود و ترانه The Old Rugged Cross از سیستم صوتی زندان پخش می‌شود و زندانی‌ها با لیوان‌های فلزیشان به میله‌های سلول می‌کوبند. فیلم با این تصاویر سعی دارد که ما را با وحشت درونی هرب آشنا می‌کند. چیزی که شاهد آن هستیم فقط ترس از مردن نیست، بلکه رسیدن به این حقیقت ترسناک است که مرگ او بخشی از سیستم کشتن است.
سیستمی که در آن اعدام را می‌توان ادامه منطق برده‌داری دانست. «فقط رحمت» تماما در این‌باره است. این فیلم یک داستان واقعی و تکان‌دهنده است که می‌توان آن را در دسته درام‌های حقوق انسانی نیز قرار داد.

مایکل بی. جوردن جیمی فاکس

داستان تلاش‌های برایان استیونسون برای نجات مردانی که آن‌ها را برادر خود می‌داند و برای برقرار کردن عدالت در جایی که قانون خودش نوعی خشونت است، تلاش می‌کند. او در جایی برای حقوق انسان‌ها می‌جنگد که انگار دیگر کسی اهمیتی به آن نمی‌دهد. برایان از شهر دلاور به جنوب آمده است تا در قلب این هیولا با او مبارزه کند.
قبل‌تر از آن می‌بینیم که چه چیزی بر سر جانی دی می‌آید، مردی با سبیلی بزرگ که بیزینس چوب‌بری خودش را دارد. روزی پلیس جلوی او را می‌گیرد و او را برای جرمی که مرتکب نشده است دستگیر می‌کند. در یک فیلم درام کلاسیک منطقی، که می‌توان گفت «فقط رحمت» هم جزو این دسته هست و هم نیست، داستان با ریتمی مشخص و وجود چندین اتفاق غافل‌گیرکننده در داستان به سمت آشکار شدن حقیقت پیش می‌رود.
با این‌حال در این فیلم، کارگردان دستین دنیل کرتون، که شش سال پیش فیلم مستقل «بخش کوتاه مدت ۱۲» را ساخته بود و پس از آن بسیار کم‌ فعالیت کرده بود، روشی جدید برای روایت یک داستان درام جنایی قضایی پیش گرفته است.

بری لارسون

او در ابتدای فیلم «فقط رحمت» حقایقی در مورد پرونده جانی دی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد، او مدارکی که بی‌گناهی او را ثابت می‌کند به ما نشان می‌دهد. دروغ‌هایی که شاهد برای گناه‌کار جلوه دادن او می‌گوید را با ما در میان می‌گذارد. این‌که جانی در روز قتل همراه با خانواد‌ه‌اش برای ماهیگیری رفته بود و حداقل بیست نفر می‌توانند به آن شهادت دهند. این حقیقت که روز اعدامش را دقیقا یک سال پس از محکوم شدنش تعیین کردند تا فرصت داشته باشد با این حقیقت کنار بیاید. کرتون اطلاعات ریز و درشت دیگری نیز در اختیار ما گذاشت، برای مثال این حقیقت که پلیس حساب نشده و بدون فکر جانی را به عنوان متهم انتخاب نکرده بود، بلکه انگیزه کلاسیکی برای این‌کار داشتند.
«فقط رحمت» با قرار دادن تمام مدارک مهم خود در همان ابتدا، همان درام آرامی می‌شود که کرتون قصد ساخت آن را داشت: نه فقط تصویری از بی‌عدالتی، بلکه فیلمی که حال‌وهوای موجود را به درستی به تصویر کشیده است. فیلمی که نشان می‌دهد نژادپرستی چطور بر زندگی افراد تاثیر می‌گذارد، این‌که زندان چطور آدم‌ها را تغییر می‌دهد.

فقط رحمت

فاکس در نقش جانی، بار دیگر به ما یادآوری می‌کند که چه بازیگر بااستعداد و ماهری است. او با نوایی جنوبی در صدایش و زیرکی زیادی، نقش این مرد را بازی کرده است. او به زیبایی این حقیقت را نمایش می‌دهد که جامعه همیشه در مواجه با فردی سیاه‌پوست، دیواری دور خود می‌کشد، مخصوصا اگر آن فرد بی‌پول هم باشد. البته ثروتمند بودن آن‌ها هم تاثیر زیادی ندارد. در اوایل فیلم «فقط رحمت» جانی به استیونسون می‌گوید که قبل از او سراغ وکلای زیادی رفته است، اما فایده‌ای نداشته است، پس به چه امیدی دوباره تلاش کند. سیستمی که با آن روبه‌رو هستند زیادی قدر است.
اما استیونسون توانسته از پس غیرممکن بربیاید. دفاع از حقوق شهروندی همین است. بازی جوردن بسیار تماشایی است. برایانی که او به تصویر کشیده است عصبانی نمی‌شود، حداقل در ظاهرش چیزی نشان نمی‌دهد. اگر کسی او را از نزدیک ببیند با خود فکر می‌کند که برای او فقط برنده شدن پرونده‌هایش مهم است.

فقط رحمت

اما در حقیقت بازی زیبای جوردن نشان‌دهنده کسی است که هزاران درد، توهین و خشم را در دل خود دارد اما باید ظاهر خود را حفظ کند.
جوردن دیالوگ‌های خود را با آرامش یک وکیل ماهر ادا می‌کند، اما چشمانش داستان دیگری را می‌گوید. در چشم‌های او می‌توان خشم و درد را دید.
بازی‌های تماشایی دیگری نیز در «فقط رحمت» دیده می‌شود، که حال و هوای جنوبی خوبی به فیلم داده است. بری لارسون که پس از بازی در «بخش کوتاه مدت ۱۲» (و نقش‌آفرینی در ساخته دوم کرتون «قلعه شیشه‌ای») شناخته شد در نقش اوا انسلی، یکی از همکاران استیونسون، بازی می‌کند.
او’شی جکسون در نقش یک زندانی محکوم به اعدام دیگر به نام آنتونی ری هینتون، قوی‌ترین بازی خود تا امروز را به نمایش گذاشته است و کرن کندریک نقش همسر او را بازی می‌کند.

فقط رحمت

تیم بلیک نلسون نیز در نقش کسی که با شهادت دروغ باعث محکوم شدن جانی شد، بازی بسیار دیدنی از خود به نمایش گذاشته است. نمی‌توان او را همان احمقی که می‌خواهد نشان دهد دید، بلکه او این حماقت را برای پنهان کردن چیزی که درونش است به کار برده است: وحشت مطلق.
«فقط رحمت» با مدت زمان ۲ ساعت و‌ ۱۶ دقیقه فیلم طولانی به شمار می‌رود و در لحظه‌هایی از فیلم بیننده امیدوار است که فیلم زودتر تمام شود. اگر صحنه‌های نهایی دادگاه حقایقی را برملا می‌کنند که ما از آن باخبریم، با این‌حال می‌توان عنصر غافل‌گیرکننده داستان را ذات انسان دانست. داستان براساس یک نظر ساخته شده است، این‌که تنفر با تمام قدرت مخربش، هیچ‌وقت نمی‌تواتد به قدرتمندی عدالت باشد.
این مطلب از نوشته اوون گلیبرمن در سایت ورایتی گرفته شده است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.