مهدی نادری کارگردان سامورایی در برلین Samurai in Berlin از سال‌های دور و اواخر دهه هفتاد در سینمای ایران حضور دارد. او که از خانواده‌ای هنرمند سربلند کرده است، از همان کودکی در محیطی هنری و خانواده‌ای هنرمند بزرگ شده و در سال‌های اولیه حضورش در سینما هم تقریبا همه کار کرده است؛ از طراحی صحنه و تدوین تا صداگذاری و آهنگسازی و به قول بچه‌های سینمایی خاک صحنه خورده و تجربه حضور در پشت صحنه آثار متفاوت، باعث شده تا پشت صحنه سینما را خوب بشناسد.

همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «سامورایی در برلین»: در انتظار آخرین میخ بر تابوت سینمای کمدی ایران

اما مهدی نادری را در سینمای ایران بیشتر به عنوان نویسنده و اخیرا هم کارگردان می‌شناسند. او اولین فیلمش را در جشنواره سال ۱۳۸۸ به نمایش درآورد. فیلمی که همان موقع، در میان همه شلوغی‌ها و حواشی از یک سو و بایکوت و تحریم بسیاری از فیلم‌ها و سینماگران از سوی دیگر، سر برآورد و بعد از اولین نمایش در سینمای مطبوعات نامش دهان به دهان در رسانه‌های مختلف چرخید.

سامورایی در برلین

«بدرود بغداد» ‌یک فیلم اولی بود با بازی مصطفی زمانی که به‌نظر نمی‌رسید چندان جدی باشد اما در آن جشنواره معمولی و متوسط توانست یکی از فیلم‌های محبوب منتقدان شود که حالا در مواجهه دوباره با فیلم، کمی عجیب به‌نظر می‌رسد، چرا که فیلم به آن خوبی که تماشاگر انتظارش را می‌کشد نیست، اما می‌توان درک کرد که چرا در آن سال مورد استقبال قرار گرفت.
اولین دلیل، استفاده از فرمی نو برای ساخت یک فیلم جنگی بود و البته بعضی تصمیمات عجیب و غریب که البته فاز جدید و تازه‌ای به فیلم داده بود. صحنه‌های جنگی فیلم بیشتر در کلوز‌آپ‌ها و نماهای نزدیک می‌گذشت و عموما به‌واسطه نمایش سربازان آمریکایی، صدای دیالوگ‌های آمریکایی به‌گوش می‌رسید. فیلم متاثر از «مهلکه» کاترین بیگلو (که تقریبا همزمان ساخته شدند) و فرمی که برای نمایش جنگ با استفاده از نماهای روی دست بسیار لرزان و نزدیکی به سربازان، استفاده می‌کرد، توانست جنگ را در سینمای ایران به‌شکل متفاوتی به‌تصویر بکشد.

فرخ نژاد مظلومی صفاری حاجی عبدالهی

و فراموش نکنید همه این‌ها پیش از ورود تکنولوژی‌های غربی و امکانات جدید و مدرن ساخت فیلم به سینمای ایران بود، یعنی زمانی که هنوز صحنه‌های جنگی و جلوه‌های میدانیش شبیه به سال‌های بعد از انقلاب ساخته می‌شد و عملا پیشرفت چشمگیری نداشت.
«بدرود بغداد» به دلیل همین فرم نویی که وارد ژانر دفاع مقدس کرده بود، نزدیکی به سربازان آمریکایی و تعریف یک داستان پرکشمکش مورد توجه قرار گرفت هرچند که شبیه به هر فیلم اول دیگری پر از اشتباه و خامی و بی‌تجربگی بود.
حالا بعد از نزدیک به ده سال، مهدی نادری دوباره پشت دوربین قرار گرفته است و یک کمدی تعقیب و گریزی ساخته به نام سامورایی در برلین که هرچند باز هم نمی‌شود بهش گفت یک کمدی خوب اما در قیاس با باقی آثار هم سطح خودش، حداقل یک منش و به‌هم‌پیوستگی خاص خود را دارد و تماشاگر را بی‌شعور و کم‌هوش فرض نمی‌کند که یکسری شوخی مبتذل و تکراری و عهد عتیقی به خوردش بدهد.

فیلم سامورایی در برلین

هرچند حواسش هست که به‌هرحال برای خوش آمدن به مذاق مخاطب عام باید یکسری کلیشه‌ها را رعایت کند؛ هرچند فیلم شوخی‌های کلامی زیاد دارد و سعی می‌کند از بعضی از آزادی‌های جنسی در اروپا و شوخی‌های جنسی استفاده کند اما نه‌تنها از حد خارج و مبتذل نمی‌شود که تلاش دارد شوخی‌های خلاقانه و جدید مختص به موقعیت‌های خودش را طراحی کند تا برای تماشاگر تازگی داشته باشد.
سامورایی در برلین یک کمدی تعقیب و گریزی است که سعی می‌کند به قواعد ژانر خود پایبند باشد و از اصول ژانریکش تبعیت کند. این ماندن در ژانر و استفاده از اصول آن یکی از مهم‌ترین دلایلی است که فیلم را یک سر و گردن بالاتر از کمدی‌های دیگر روی پرده قرار می‌دهد. شناخت درست کارگردان از ژانر و زیرمتنش باعث خلق موقعیت‌های تعقیب و گریزی بسیار جالب و بامزه‌ای شده است بدون اینکه منطق و همه‌چیز روی هوا باشد.

میترا حجار

مثلا کمدی‌هایی مانند «هزارپا» یا «تگزاس» هرچند می‌خندانند اما در یک سیر بی‌منطق و درهم و برهم اینکار را انجام می‌دهند. منطق روایی و سیر و حدود داستان و اینکه روایت چطور باید شکل بگیرد، پیش برود و به نتیجه برسد، در عموم این کمدی‌های سخیف محلی از اعراب ندارد و تنها خنداندن بی‌دلیل و هرچه بیشتر ملاک است.
سامورایی در برلین اما به دلیل انس کارگردان با ژانر و تاریخ سینما از این دام می‌رهد و موفق می‌شود داستانش را صحنه به صحنه براساس یک منطق از پیش تعیین شده و الگوهای روایی منطق با ژانر پیش ببرد و از سطح «مجموعه‌ای از صحنه‌های بی‌ربط به یکدیگر و خنده‌دار» تبدیل به یک «فیلم کمدی تعقیب و گریزی» شود.
سامورایی در برلین از شخصیت‌پردازی خوب خود برای تولید طنز استفاده ویژه‌ای می‌کند. کاراکترها هرچند همان تیپ‌های مرسوم هستند اما حداقل بعد دارند و چند وجهی‌اند و این باعث می‌شود تماشاگر بتواند به آن‌ها نزدیک شود و احساس خرجشان کند.ضمن اینکه شوخی‌های کلامی‌شان با یکیگر واقعا بامزه است.

سامورایی در برلین

علاوه بر ماندن بر سر اصول ژانر، گریز زدن به تاریخ سینما در بازسازی بعضی از صحنه‌ها و شوخی‌ با فیلم‌هایی مانند «بیل را بکش»، فیلم را کمی غنی‌تر از کمدی‌های معمول می‌کند.
استفاده از تضادهای فرهنگی میان ایران و اروپا خصوصا در رابطه با ارتباط میان دختران و پسران و جنس رفاقت‌ها برای تولید کمدی، از دیگر نکات قابل توجه فیلم است.
هرچند در نیمه دوم فیلم و افتادن به دنبال سند باغ در برلین، روایت کمی شل می‌شود و نمی‌تواند از خرده پیرنگ‌هایش درست استفاده کند، مثلا علاقه دختر آلمانی به شمشیرزنی سامورایی می‌تواند رابطه‌ای میان او و فرخ‌نژاد به‌وجود بیاورد که بامزه باشد اما در خلل داستان اصلی گم می‌شود و محدود به چند بده‌بستان با نگاه، اما با این وجود بی‌ادعایی فیلم و روحیه روان و متواضعانه‌اش باعث می‌شود نه فقط عامه که تماشاگر جدی سینما هم حساسیت‌هایش برای دیدن یک فیلم خوب را کنار بگذارد و با سامورایی در برلین همراه شود و لحظات خوبی را در سالن سینما بگذراند. با فیلم بخندد و در پایان به این فکر نکند که وقتش هدر رفته است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.