بی‌شک یکی از جنجالی‌ترین و متفاوت‌ترین اجراهایی که تاکنون روی صحنه رفته است، «مانیفست چو» به کارگردانی محمد رحمانیان است. اکنون فیلم این اجرا نیز در دسترس است تا مخاطبانی که فرصت تماشای آن را نداشته‌اند بتوانند در این تجربه متفاوت سهیم شوند. «مانیفست چو» نمایشی است که به سبک کمدی و با زبان انگلیسی در مورد فاجعه قتل‌عام تعدادی از دانشجویان و استادان دانشگاهی در آمریکا اجرا شده است.

یک فاجعه

سونگ هوی چو، جوان خجالتی و منزوی بیست‌وسه‌ساله، مهاجر کره‌ای، سیزده سال در آمریکا زندگی کرده بود. چو که دانشجوی زبان انگلیسی دانشگاه ویرجینیا تک بود، 18 آوریل وارد دانشکده‌اش شد. او طی دو ساعت و در دو حمله جداگانه 32نفر را به قتل رساند و درنهایت خودش را کشت. چو در این تاریخ، فاجعه‌بارترین حمله یک‌نفره با تفنگ را در تاریخ آمریکا را به ثبت رساند. اما آنچه ماجرای چو را در میان قتل‌های این‌چنینی در آمریکا و جهان متمایز کرد، رویکرد رسانه‌ای این فاجعه بود. چو بعد از ورود به دانشگاه و قتل دو نفر، به اداره پست می‌رود، فیلمی که از خود تهیه‌کرده است را برای شبکه NBC می‌فرستد،دوباره به دانشگاه برمی‌گردد و قتل‌عام را از سر می‌گیرد.

فیلم تائتر مانیفست چو

چو در این فیلم از علل و انگیزه‌های اقدامش می‌گوید. او از اریک و دیلن، مسببان فاجعه مشابه ای در دانشگاه کلمبیا یاد می‌کند و آن‌ها را شهید می‌خواند. چو درصحنه‌ای از این ویدیو، تبر به دست، بیننده را یاد «Old Boy» ساخته جان هو پارک می‌اندازد.
در کنار این‌ها، از تأثیری که به نظر می‌رسد چو از فیلم معروف میشائیل هانکه یعنی «Benny’s Video» در طراحی این نقشه گرفته است هم نباید غافل شد.
این اقدام چو و انتشار چنین فیلمی که درواقع مانیفستی چندرسانه‌ای است، خودآگاهی او قبل از انجام این جنایت را نشان می‌دهد. خودآگاهی که آشکارا از رسانه‌های دیداری و شنیداری که او را محاصره کرده‌اند نشاءت گرفته است.

فاصله خود را حفظ کنید

محمد رحمانیان در اجرای نمایش خود «مانیفست چو» از طریق دراماتورژی، یک فاجعه واقعی را با لحنی همراه طنز روی صحنه می‌برد. رحمانیان سعی می‌کند نگاهی کلی به جهان ذهنی چو و آنچه او را به سمت چنین عملی سوق داده است داشته باشد. رحمانیان از همان ابتدای کار، با تکنیک فاصله‌گذاری، بیننده را وادار به قضاوت می‌کند. او با درگیر کردن مخاطبش در ترس‌ها و سرخوردگی‌های چو، تصویری سمپاتیک از چو به نمایش می‌گذارد که بیننده را وادار به هم ذات پنداری می‌کند.

ترانه علیدوستی اشکان خطیبی سیما تیرانداز

رحمانیان در ابتدا، با استفاده از یک راوی اعظم، که تصویرش پشت سر بازیکنان نقش می‌بندد، هم بر تأثیر رسانه‌ها بر تفکر چو تأکید می‌کند و هم دائماً به بیننده‌اش یادآوری می‌کند که شاهد اعترافات خطرناک ذهن یک قاتل بی‌رحم است. هنر رحمانیان هم در همین‌جاست. اینکه او با فاصله‌گذاری، روایتی مستند گونه از حوادث زندگی چو که منتهی به این فاجعه شده است ارائه می‌دهد. اما درعین‌حال، تصاویر او احساسات بیننده را نیز برمی‌انگیزد.
رحمانیان در «مانیفست چو» از زبان انگلیسی استفاده می‌کند که تکنیک جذاب و منحصربه‌فردی برای چنین روایتی به‌حساب می‌آید. رحمانیان با استفاده از زبان انگلیسی، علاوه بر اینکه برای بیننده ایرانی آشنایی‌زدایی می‌کند، او را وادار می‌کند بادانش خودش از زبان انگلیسی جریان حوادث را تعقیب کند. درواقع، بیننده ناخودآگاه در جایگاه چو قرار می‌گیرد. جوانی مهاجر که در یک فرهنگ ناهمخوان گیر افتاده است. بیننده از طریق استیصالی که در خوانش نمایش حس می‌کند، می‌تواند نگرانی‌ها و ترس‌های چو را در جامعه‌ای غریب درک کند. درواقع، رحمانیان به گویاترین شکل ممکن، تلاش نافرجام چو برای تعامل با جامعه غربی را به تصویر درمی‌آورد.

تعزیه ای برای یک قاتل

افشین هاشمی در نقش چو

رحمانیان، روایتش در «مانیفست چو» را به‌مانند پازلی به بیننده ارائه می‌کند. پازلی که در پایان، با ترسیم همه فشارهای درونی و بیرونی که چو تجربه کرده، او را به یک قاتل بی‌رحم تبدیل کرده است. در پایان این نمایش، بیننده می‌ماند و احساس نزدیکی که با چو می‌کند. در اینجا رحمانیان بادانش بی‌پایانش از تعزیه‌خوانی دوباره وارد بازی می‌شود. افشین هاشمی بازیگر نقش چو، به سبک تعزیه‌خوانان نقش شمر که ابتدا خود را معرفی می‌کردند، ناگهان به زبان فارسی خودش را معرفی می‌کند و از ارتباطش با نقش چو می‌گوید. در اینجا رحمانیان که استاد پیوند نگاه مدرن و سنتی در تئاتر است، «مانیفست چو» را همچون تعزیه‌ای بر رنج‌ها و مصیبت‌های چو به بیننده نشان می‌دهد.
بار دیگر، رحمانیان در اجرای خود بیننده را مجاب می‌کند از موضوع فاصله بگیرد. اما همچنان در حال برانگیختن شور عاطفی او نسبت به کاراکتر چو است. به‌علاوه، رحمانیان در اجرایش قسمتی تصاویری که چو برای شبکه NBC فرستاده بود را بی‌واسطه پخش می‌کند. راهکاری که هم بیننده را نسبت به این جوان خشمگین منزجر می‌کند و هم نسبت به‌تنهایی او و شکستش زیر بار فشارهای جامعه‌ای نامتوازن احساس دلسوزی می‌کند.

به این فاجعه بخندید

فیلم تاتر مانیفست چو

از سوی دیگر، رحمانیان، تناقض زندگی چو را با پارادوکسی در نمایشش نشان می‌دهد. موضوع قتل‌عام سی‌ودو نفر و خودکشی یک جوان، مسلماً مسئله‌ای تراژیک است. اما «مانیفست چو» با لحنی طنز و نگاهی گروتسک، این فاجعه تلخ و هولناک را به اثرگذارترین شیوه ممکن به بیننده نشان می‌دهد.
استفاده رحمانیان از پارادوکس برای انتقال درد و رنج چو و زندگی سخت او به همین‌جا خاتمه نمی‌یابد. نگاه شوخ‌وشنگ و ریتمیک رحمانیان در کنار ذهن رنجور، مالیخولیایی و تفکر آنارشیست چو، پارادوکسی است که در تمام نمایش جاری است. تمام این تناقضات است که چو را چون زندانی در میان دیوارهای بتنی نشان می‌دهد. به همین ترتیب هم هست که چو در میانه‌های نمایش به‌جای یک قاتل تبدیل به یک قربانی می‌شود.
رحمانیان با استفاده از عناصر و شمایلی که کاراکترها را معنا می‌بخشند، به ساده‌ترین شکل ممکن برای بیننده تصویرسازی می‌کند. او فضای ساده اجرا را با بازی با نور، موسیقی و چینش عناصر جان می‌بخشد و بیننده را در تجربه‌ای حیرت‌آور همراه می‌کند.
«مانیفست چو» از آن نمایش‌هایی است که باید دید، در آن غرق شد و جور دیگر از آن بیرون آمد. رحمانیان با «مانیفست چو» ثابت می‌کند که با خلاقیت، هنر مدرن و عاریه‌هایی از هنر سنتی می‌توان تا چه حد بیننده را تحت تأثیر قرارداد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.