ترجمه از نتفلیکس
خطر اسپویل: این مقاله شامل جزئیات مهمی دربارهی شخصیتها و داستان است.
در قسمت اول فصل 3 اسکویید گیم، جادوگر «سوننیو» (با بازی چائه کوک-هی) پیشبینی میکند که هیچکدام از همبازیهایش از این رقابت زنده بیرون نخواهند آمد. در قسمت ششم فصل سوم — قسمت پایانی سریال — به نظر میرسد که سوننیو واقعاً آینده را دیده باشد. هیچکدام از شرکتکنندگان اصلی بازی مرکب نتوانستند از این رقابت روحفرسا و مرگبار جان سالم به در ببرند — از جمله قهرمان شریف داستان، «گی-هون» (با بازی لی جونگ-جائه) که خود را برای خیر جمعی فدا میکند.
در عوض، برندهی بازی مرکب، نوزاد «جونهی» (با بازی جو یوری) است که در قسمت دوم به دنیا میآید.
خالق سریال، «هوانگ دونگ-هیوک» میگوید که هدف از این پیچش داستانی، ایجاد امید بوده است:
«در نهایت، نوزاد نماینده نسل آینده است.» او در گفتوگو با تودوم (Tudum) میافزاید:
«من معتقدم که ما مسئولیت و وظیفه داریم تا هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا جهانی بهتر برای نسل آینده باقی بگذاریم. انتخاب نوزاد بهعنوان برنده، همراستا با پیام اصلی بازی مرکب بود.»
اگرچه نتیجهی چالش نهایی، یعنی «بازی مرکب آسمانی» پر از معناست، اما پیروزی آسان به دست نمیآید. در دور نهایی بازی، اتحادها مانند جریان متلاطم آب تغییر میکنند، چرا که بازیکنان تلاش میکنند جایزه بزرگ ۴.۵۶ میلیارد وون را بهدست آورند.
پس چطور شد که فصل سوم بازی مرکب با قهرمانی نوزاد به پایان رسید؟ چرا گی-هون این فداکاری نهایی را کرد؟ و چه بر سر دیگر قهرمانان و شرورهای داستان آمد؟ با ما همراه باشید؛ چرا که «هوانگ» و بازیگران پاسخ بسیاری از سؤالات ذهنی شما درباره بازی مرکب را میدهند — از جمله آنچه در سفر «فرانتمن» (با بازی لی بیونگ-هون) به لسآنجلس گذشت… و آن صحنه پایانی شوکهکننده.

چه کسی برنده بازی مرکب میشود؟
بازیکن ۲۲۲، یعنی نوزاد جونهی، پس از یک دور نهایی پرتنش، برنده بازی مرکب میشود. بازی نهایی سریال «بازی مرکب آسمانی» نام دارد که در آن بازیکنان باید از سه برج مجزا عبور کنند: یکی به شکل مربع، یکی مثلث، و دیگری دایره.
در هر برج، بازیکنان باید دستکم یک شرکتکننده را از بالای سازه به پایین پرتاب کنند؛ برای اینکه مرگها در برج دوم و سوم شمارش شوند، باید بازیکنی دکمهای روی زمین را فشار دهد تا دور رسمی آغاز شود. هر مرگی که بیرون از یک دور رسمی رخ دهد، محسوب نمیشود.
قوانین پیچیده بازی مرکب آسمانی همان چیزی است که در نهایت به پیروزی نوزاد منجر میشود. در طول بازی، گیهون از نوزاد محافظت میکند، در حالی که چند بازیکن دیگر — از جمله پدر نوزاد یعنی «میونگ-گی» (با بازی ایم شی-وان) — قصد جان او را دارند.
ایم در گفتوگویی با تودوم میگوید: «اگر بخواهم هدف نهایی میونگگی را توصیف کنم، این است که: تا میتواند پول بهدست آورد. او بیش از حد میخواهد، و این ناشی از طمع اوست.»
گیهون موفق میشود نوزاد را در دو مرحله اول از خشونت محافظت کند، اما اوضاع در برج سوم بحرانیتر میشود؛ جایی که تنها گیهون، میونگگی، و نوزاد باقی ماندهاند.
گیهون و میونگگی بلافاصله وارد یک درگیری فیزیکی میشوند که به یک نبرد چاقو به چاقو منتهی میشود. میونگگی میخواهد نوزاد را حذف کند و جایزه را برای خودش بردارد، اما گیهون به هر قیمتی مانع او میشود. در نهایت، هر دو مرد از برج سوم سقوط میکنند. گیهون با یک دست لبهی برج را گرفته و با دست دیگر، ژاکتی را که به میونگگی وصل است نگه میدارد. ژاکت پاره میشود و میونگگی به پایین سقوط کرده و میمیرد.
اما در میان این تنش، کسی دکمه شروع دور را فشار نداده، بنابراین مرگ میونگگی حساب نمیشود. حالا همه چیز به گیهون و نوزاد ختم میشود.
گیهون سه انتخاب دارد:
- میتواند دکمه را فشار داده و نوزاد را بکشد، و برای دومین بار برنده بازی مرکب شود، البته این بار با عذاب وجدان شدیدتری.
- میتواند هیچ کاری نکند و با بیعملیاش باعث مرگ خودش و نوزاد شود.
- یا اینکه دکمه را فشار دهد، خودش را فدا کند و نوزاد را زنده بگذارد — و برنده.
او گزینه سوم را انتخاب میکند. در لحظات پایانیاش، گیهون سخنرانی احساسی برای فرانتمن و ویآیپیهای ناظر انجام میدهد. او به آنها یادآوری میکند که بازیکنان «اسب مسابقه» نیستند، بلکه انساناند.
برای لی جونگ-جائه، فداکاری گیهون کاملاً منطقی بود. شخصیت اصلی بازی مرکب، پدری است که با فرزندش بیگانه شده وارد بازی شد، و حالا، به گفته بازیگر: «انگار گیهون دارد به دختر خودش نگاه میکند.»
کارگردان «هوانگ» توضیح میدهد که نوزاد نماد بازکشف انسانیت و وجدان گیهون است. او در طول ساخت سریال، به زندگی خودش هم نگاهی دوباره انداخت و از خودش پرسید چه انسانی میخواهد باشد — بدبین یا خوشبین.
«در نهایت به این باور رسیدم که حتی اگر دنیا به شدت تاریک و ناامیدکننده باشد، شاید هنوز هم فرصتی برای ما وجود داشته باشد، اگر بتوانیم کورسویی از امید را در خودمان پیدا کنیم.»
او ادامه میدهد: «بهجای اینکه به دنبال چیزی از دیگران باشیم، امیدوارم بتوانیم به ارزشهای خودمان فکر کنیم و اینکه آیا به خودمان ایمان داریم یا نه — تا بتوانیم خوبی درونمان را گسترش دهیم. این همان پیامی است که دوست دارم بینندگان پس از تماشای فصل سوم با خود ببرند.»
چه بر سر میونگگی (بازیکن ۳۳۳) میآید؟
در حالی که گیهون تجسم ارزشهایی است که «هوانگ» امیدوار است بینندگان از سریال دریافت کنند، میونگگی نماد فسادهای جامعه است.
هوانگ میگوید: «او چشم خود را بر واقعیت میبندد، منافع شخصی، سود مالی فوری، و طمعش را در اولویت قرار میدهد. او حتی به قیمت جان فرزند خودش دنبال منافع شخصیاش است.»
میونگگی نمایندهی همه ماست. ما دائماً درباره آینده نسلها حرف میزنیم، میگوییم زمین به مرز نابودی رسیده یا صندوق بازنشستگی ملی به زودی خالی میشود. اما وقتی پای عمل میرسد، هیچکس نمیخواهد بیشتر به صندوق بازنشستگی پرداخت کند، زندگی بدون کربن نداریم، و همچنان زباله زیادی تولید میکنیم — همه به خاطر راحتی و منافع شخصی خودمان.
از نظر خالق سریال، تمایل میونگگی به کشتن یک نوزاد — آن هم فرزند خودش — فقط برای پول، تجسم تمام راههایی است که ما راحتی خود را بر سلامت نسلهای آینده ترجیح میدهیم.

مهمانان ویژه (VIP) در فصل سوم بازی مرکب حضور دارند؟
خوشبختانه مهمانان ویژه برگشتهاند، چون بدون دخالت آنها، بچه جون-هی برنده بازی مرکب نمیشد. تماشاگران ردهبالا در فصل ۳، قسمت ۳ بازمیگردند و یکی از آنها توضیح میدهد که اشتباهاً روی جون-هی، یعنی بازیکن شماره ۲۲۲، شرط بندی کرده است. در این نقطه از فصل ۳، جون-هی زنده است اما به دلیل تازه زایمان و یک مچ پا به شدت آسیب دیده، وضعیت ضعیفی دارد. بعد از مرگ جون-هی، یک VIP دیگر که عطش درام بیشتر و شرطبندیهای بالاتر دارد، پیشنهاد میکند بچهاش مجبور به بازی شود. فرانت من هم قبول میکند و بازیکن ۲۲۲ در قالب نوزادی که مادرش را از دست داده، ادامه میدهد.
چگونه جون-هی (بازیکن ۲۲۲) میمیرد؟
جون-هی همه چیزش را فدای نوزادش میکند. وقتی در بازی «قایم موشک» به دنیا میآورد، قبلاً از پلهها سقوط کرده و مچ پایش به شدت آسیب دیده است. مادر تازهکار توانایی شرکت در بازی بعدی، طناببازی، را ندارد.
در عوض، جون-هی از گی-هون میخواهد از نوزادش محافظت کند و او را از مسیر خطرناک عبور دهد. «جون-هی به گی-هون اعتماد دارد که با کرامت انسانی رفتار خواهد کرد.» گی-هون موفق میشود اما نمیخواهد به همین جا اکتفا کند. وقتی همه از مسیر عبور کردند، گی-هون قصد دارد برگردد و جون-هی را نجات دهد. اما میداند چنین قهرمانی در زمان باقیمانده ممکن نیست و اگر گیر بیفتد، بچه میمیرد. اگر هر دو جون-هی و گی-هون حذف شوند، سایر بازیکنان فرصت خواهند داشت نوزاد را بکشند. برای جلوگیری از رسیدن گی-هون به جون-هی و این سرنوشت وحشتناک، جون-هی خودش از سکوی بالا میافتد و میمیرد.
«امیدوارم وقتی تماشاگران جون-هی را میبینند، بفهمند که عشق یک مادر چقدر قوی، نیرومند و شکستناپذیر است.»
هوانگ (کارگردان) برای داستان جون-هی و بچهاش از فیلم آخرالزمانی «فرزندان انسان (Children of Men)» الهام گرفته است. «در آن فیلم، کودک نماد آینده بشریت است. میخواستم آخرین امید بشریت را از طریق بچه جون-هی و گی-هون که به هر قیمتی تلاش میکند بچه را محافظت کند، بررسی کنم.»
اگرچه جون-هی با لباس بازیکن شماره ۲۲۲ میمیرد، بچهاش میراث او را ادامه میدهد و بازی را با همان شماره مادرش میبرد.
چرا گی-هون (بازیکن ۴۵۶) تصمیم میگیرد بمیرد؟
خالق بازی مرکب در ابتدا قصد نداشت گی-هون بمیرد. اما هنگام طراحی فصلهای ۲ و ۳، فهمید نیاز به پایانی دارد که هم بازی و هم مسیر گی-هون را به شکل درخور و قوی به پایان برساند.
«پیامی که میخواستم برسانم این است که اگر فقط به منافع فوری خودمان بچسبیم و از خودکنترلی، فداکاری یا پذیرش هزینهها سر باز بزنیم — و اگر همکاری نکنیم — آیندهای نخواهیم داشت.»
فداکاری گی-هون برای نجات بچه همان پیامی است که امروز باید بشنویم. این شخص که به بازی وارد شده، همه چیز را تحمل کرده و دوباره برمیگردد تا بازی را تمام کند، باید این پیام را منتقل کند.»
تصمیم گی-هون برای قربانی کردن جان خود همچنین نشاندهنده تمایل او به محافظت از کودک جون-هی، هرچقدر هم که پیامد داشته باشد، است. او شاید نداند آینده بچهاش چگونه خواهد بود، اما میداند تا آخرین لحظه همه تلاشش را کرده است.
فرانت من با بچه جون-هی چه میکند؟
بلافاصله بعد از مرگ گی-هون، یکی از نگهبانان صورتی به فرانت من میگوید نیروی ساحلی به جزیره نزدیک میشود. فرانت من به نگهبان دستور تخلیه میدهد. اما قبل از فرار، به جنازه گی-هون سر میزند و تصمیم میگیرد بچه جون-هی را نجات دهد. هنگام فرار، برادرش جون-هو (وی ها-جون) در بخش تماشاگران VIP ظاهر میشود و از او درباره دخالتش در این ماجرا سوال میکند، اما فرانت من پاسخ نمیدهد. با این حال وقتی با بچه فرار میکند، مشخص میشود که شاید قلب فرانت من نرم شده یا حداقل به یاد آورده قلبی دارد.
لی بیونگ-هون درباره شخصیت ماسکزدهاش چنین میگوید: نجات بچه توسط فرانت من انسانیترین تصمیم او در کل سریال است، اما نشانههایی از این گرمی قلب از قبل هم وجود داشت؛ مثلاً تصمیمش برای اجازه دادن به ورود بچه جون-هی به بازی. «این نشان میداد که آخرین تکهای از انسانیت هنوز در او وجود دارد. این توافقی بود که من و کارگردان هوانگ داشتیم و من بر اساس آن بازی کردم.»
او این بخش از انسانیت را حداقل تا شش ماه حفظ میکند. در پرش زمانی شش ماهه در پایان فصل ۳، قسمت ۶، میفهمیم فرانت من وارد آپارتمان برادرش جون-هو شده، اما دزد نیست. بلکه هدیهای برای جون-هو گذاشته: بچه جون-هی و جایزه ۴.۵۶ میلیارد وونیاش به عنوان تازهترین قهرمان بازی مرکب.

سرنوشت پول گی-هون چه میشود؟
وقتی وو-سوک (جون سوک-هو) از زندان آزاد میشود، فقط یک سوال دارد: پول گی-هون که در فصل ۱ به دست آورده کجاست؟ همانطور که در فصل ۲ دیدیم، آن پول روی تخت موتلی به نام پینک بود، اما حالا ناپدید شده است. پاسخ در بخش آخر بازی مرکب داده میشود. فرانت من پول را میگیرد و به حساب بانکی واریز میکند. سپس به لسآنجلس پرواز میکند تا دختر گی-هون، گا-یونگ (جو آه-این)، را ملاقات کند و پول را به او بدهد. فرانت من همچنین خبر مرگ گی-هون را به او میدهد. در نهایت گا-یونگ میفهمد پدرش او را نادیده نمیگیرد.
اما آیا این کار فرانت من مهربانانه بود؟ لی جونگ-جه اینطور فکر نمیکند: «وقتی صحنهای که فرانت من پیش گا-یونگ میرود را دیدم، فکر کردم ‘گی-هون آنقدر عصبانی میشود که از قبرش بلند میشود و از تابوت بیرون میپرد! اینقدر عصبانی میشود!»
معنی صحنه پایانی سریال «بازی مرکب» چیست؟
وقتی «فرانت من» از خانه «گا-یونگ» خارج میشود و از مرکز شهر لسآنجلس عبور میکند، صدای آشنایی میشنود: صدای برخورد کاشیهای دداکجی به زمین. وقتی نگاه میکند، مردی مرموز و خوشپوش را میبیند که با مردی آشکارا ناراحت، همان بازی آشنا را انجام میدهد. «فرانت من» و این غریبه از دور همدیگر را میبینند. آیا آنها یک بازی مشترک دارند؟
«لی بیونگ-هون» میگوید: «فکر میکنم این پایانبندی فوقالعادهای بود که هیچکس نمیتوانست پیشبینی کند. با وجود تمام تلاشهای نجیبانهی بسیاری از افراد، دنیا هنوز مثل قبل ادامه دارد.»
برای دریافت تحلیلهای بیشتر درباره صحنه پایانی «بازی مرکب» و حضور شوکهکننده یک چهره ویژه، ادامه مطلب را بخوانید.
آیا «بازی مرکب» فصل چهارم خواهد داشت؟
در ثانیههای آخر فصل سوم، «فرانت من» پنجرهاش را روی «بازی مرکب» میبندد. و سریال هم همین کار را میکند. کارگردان «هوانگ» تأیید کرده که قسمت ششم فصل سوم، پایان قطعی و برنامهریزیشده سریال است. این سریال ترسناک برای فصل چهارم بازنمیگردد.
پس کاپیتان قایق یک شرور است، درست است؟
بله، قطعاً همینطور بود. فصل سوم تأیید میکند که کاپیتان پارک (اوه دال-سو) همکار «فرانت من» و عامل بازی است. «وو-سوک» حتی یک یونیفورم محافظ صورتی در خانه کاپیتان پیدا میکند، همراه با عکسی از او با «رکروتر» (گنگ یو) که به دنبال انتقام است. عکسهایی هم از کاپیتان پارک با «فرانت من» وجود دارد، اما «وو-سوک» متوجه آنها نمیشود.
پارک در قسمت چهارم ذات واقعی خود را نشان میدهد، وقتی میفهمد «وو-سوک» و «جون-هو» به او شک کردهاند. او به سمت همه کسانی که روی قایقش هستند شلیک میکند و بسیاری از متحدان و مزدوران «جون-هو» را میکشد. وقتی «جون-هو» بالاخره برتری پیدا میکند، با یک نیزه (هارپون) به کاپیتان شلیک میکند. قبل از اینکه پارک بمیرد، به «جون-هو» میگوید که «فقط دستور میدهم» و تأیید میکند که «فرانت من» از ابتدا کنترل مأموریت را داشته است.
چه اتفاقی برای «گیونگ-سوک» (بازیکن ۲۴۶) و «نو-ئول» میافتد؟
«نو-ئول» محافظ صورتی سرکش (پارک گیو-یونگ) نقشهای پیچیده میکشد تا بازیکن «گیونگ-سوک» (لی جین-اوک) را نجات دهد و او را از جزیره خارج کند. او هویت جعلی درست میکند، رئیسش را میکشد و اتاق سوابق را آتش میزند، همه برای رسیدن به هدفش. و موفق میشود — «گیونگ-سوک» را از جزیره خارج میکند، جایی که قبل از گرفتار شدن نجات مییابد. اما «نو-ئول» چه؟ او در میان محافظان صورتی دیگر، در حال تخلیه، بهراحتی فرار میکند.
شش ماه بعد، زمانی که فصل یک جهش زمانی دارد، «نو-ئول» به دیدار «گیونگ-سوک» میرود و او سالم و سلامت است — و دختر کوچک او «نا-یون» هم همینطور. «گیونگ-سوک» دوباره به کشیدن پرتره در پارک تفریحی که با «نو-ئول» آنجا آشنا شده بود، بازگشته است و «نا-یون» با کلاه توتفرنگیاش کاملاً سالم به نظر میرسد.
با این حال، «گیونگ-سوک»، «نو-ئول» را اصلاً نمیشناسد و نمیداند که او قبلاً جانش را نجات داده است.
آیا دختر «نو-ئول» واقعاً زنده است؟
قبل از «بازی مرکب»، «نو-ئول» از کره شمالی فرار کرده بود تا خودش را حفظ کند. اما در این راه شوهر و دخترش را پشت سر گذاشت. اگرچه به خانوادهاش گفته بود که مردهاند، اما هنگام ترک پارک تفریحی تماس امیدوارکنندهای دریافت میکند. ظاهراً دختر «نو-ئول»، «هان سونگ-ای»، ممکن است زنده باشد. او احتمالاً در چین دیده شده و «نو-ئول» تصمیم میگیرد این سرنخ را دنبال کند. این خبر ممکن است درست نباشد، اما فهمیدن آن ارزش پرواز کردن را دارد.
کارگردان «هوانگ» میگوید: «او کسی است که نور درونیاش تقریباً خاموش شده و عمیقتر به سمت تاریکی رفته است.» اما وقتی «نو-ئول» شاهد «فداکاری نهایی» «گی-هون» در بازی آسمانی مرکب بود، چیزی در درونش تغییر کرد. «یک جرقه امید و کشش به سمت زندگی در درون نو-ئول دوباره زنده شد. من میخواستم نشان دهم که او دوباره برخاست، ارادهاش برای زندگی را بازیافت و به زندگی فرصتی دوباره داد.»
برادر «سه-بیوک» چه شد؟
وقتی «نو-ئول» به سمت چین میرود، «بازی مرکب» نگاهی به مسافران دیگری در فرودگاه میاندازد — و به ابتدای سریال اشاره میکند. خوشبختانه «سه-بیوک» (هویون) — دوست و همراه «گی-هون» از فصل اول — به خوشبختیای که همیشه آرزو داشت، دست یافته است، هرچند از فراتر از قبر.
برادر کوچکش «چول» (پارک سی-وان) بالاخره با مادرشان از کره شمالی دیدار میکند، چیزی که «سه-بیوک» همیشه آرزو داشت. «چول» از این اتفاق آنقدر شوکه شده که نمیتواند حرف بزند، اما سرپرستش (پارک هی-جین)، مادر دوست دوران کودکی «گی-هون» و رقیب فصل اول، «سانگ-وو» (پارک هی-سو)، او را به حرف زدن ترغیب میکند. در فصل اول، «گی-هون» به احترام یاد «سه-بیوک» مادر «چول» و «سانگ-وو» را به هم معرفی میکند.
«هوانگ» میگوید: «سه-بیوک تلاش کرد پول به کره شمالی بفرستد، آرزو داشت مادرشان را به آنجا بیاورد تا آن سه نفر کنار هم زندگی خوشبختانهای داشته باشند. او به آن امید چنگ زده بود — نواری از نور مانند سپیدهدم.»
با پایان «بازی مرکب»، آن سپیدهدم بالاخره فرا میرسد.