مجله نماوا، مازیار معاونی
ظرف ده دوازده سال گذشته آنقدر شبکههای فارسی زبان آنسوی و در رأس همهی آنها شبکهی «جم» سریالهای نازل و چند صد قسمتی ترکیهای پخش کردهاند که برای مخاطبین جدیتر عرصهی نمایش سریال ترکی با واژههایی همچون نازل، بیکیفیت، آب بستن و توهین به شعور مخاطب برابری میکند البته نباید از یاد برد که تلویزیون خودمان هم با پخش سریال مناسبتی «کلید اسرار» که بیکیفیتی از سر و رویش موج میزد حتی زودتر از آنسوی آبیها در ایجاد چنین تصوری نقش داشت. با این مقدمه صرف وقت برای تماشای یک سریال ترکی هم به انگیزهی مضاعفی نیاز داشت و هم این حس منفی را در نگارنده ایجاد میکرد که میشد از این وقت استفاده خیلی بهتری کرد و به تماشای آثاری از کشورهایی نشست که در زمینه تولید سریال مقبولیت بیشتری دارند، حسی که با تماشای فصل اول (و تنها فصل منتشر شدهی سریال نیمه شب در عمارت پرا) تا اندازههای بسیاری از بین رفت.
سریال با دستمایهی همیشه جذاب «سفر در زمان» به سراغ یکی از برگهای مهم تاریخ کشور ترکیه یعنی مقطع حساس تلاش مصطفی کمال پاشا «آتاترک» برای یکپارچه کردن مجدد این کشور پس از فروپاشی امپراطوری چند صدسالهی عثمانی رفته است، عَذرا با بازی هازل کایا خبرنگار زن جوانی است که بسیاری از مخاطبان ایرانی او را با نقشآفرینی در سریال معروف «عشق ممنوعه» به یاد میآورند برای تهیه گزارشی از یک هتل قدیمی به نام «پِرا پلاس» وارد این هتل شده و اتفاقی، در اتاقی سکونت میکند که او را به اوایل قرن گذشته میلادی یعنی روزهای حساس تلاش نیروهای بریتانیایی برای ترور «آتاترک» میبرد. با ورود عذرا به زمان گذشته علاوه بر عنصر جذاب «سفر به زمان»، دیگر عنصر نمایشی پرکشش و امتحان پس دادهی آثار نمایشی یعنی شباهت غیر قابل تشخیص دو کاراکتر (عذار و پِریده) که به عبارتی همزاد یکدیگر محسوب میشوند هم به درام مجموعه افزوده میشود تا یک موقعیت دراماتیک خوب و دوسویه شکل گرفته و حضور فردی که از زمان حال به یک قرن پیش سفر کرده توجیه نمایشی قابل قبول و باورپذیری داشته باشد. اشتباهات ناخواستهی عذرا در مواجهه با استانبول قدیم یکی از جذابیتهای ماجراست، دختر امروزی بزرگ شده در مناسبات زندگی مدرنی که نه تنها به نوع پوشش زنان یک قرن پیش مسلط نیست و مناسبات خانوادگی و اجتماعی آن دوره را نمیداند که اطلاع درست و دقیقی از اخلاق و سلوک همزادش (پِریده) را هم ندارد و در نتیجه هم برخلاف عرف رایج آن دوره هم پشت فرمان اتومبیل مینشیند هم فرزند و دیگر اعضای خانوادهاش را به جا نمیآورد و هم با اتکاء به آموزههای تربیتی و اجتماعی دوره جدید در مقابل پدر مستبدش ( که در واقع پدر پِریده است) با قدرت ایستادگی کرده و حتی دیگران را به مقاومت در برابر مردسالاری تشویق میکند، اینها بخشی از جذابیتهای سریالی هستند که پسزمینهی تاریک مجموعههای نازل ترکی یک دهه اخیر، مخاطب با پیشفرض منفی به تماشایش مینشیند ولی بر خلاف انتظار، قابل قبول از کار در میآید.
همانگونه که اشاره شد سریال یک سویهی تاریخی هم در بطن خود دارد، سویهای که بار اصلی تریلر ماجرا را به دوش میکشد، در روایتی که احمد (مدیر هتل در زمان حال) برای عذرا تعریف میکند همزاد عذرا (پِریده) با اطلاع یافتن به موقع از توطئهی مشترک انگلیسیها و مزدوران ترک، از ترور آتاترک پیشگیری کرده و خدمت بزرگی به تاریخ کشورش که همان ترکیه بعدی است میکند حال در سفر عذار به گذشته هم بدون آنکه قصد و نیت قبلی در کار باشد سیر وقایع به گونهای پیش میرود که باز هم عذار در همان مسیری قرار میگیرد که همزادش در اصل ماجرای تاریخی قرار گرفته بوده است، البته خلاقیت نویسنده سریال در این بوده که پرداخت داستان را به گونهای پیش برده که عذار و احمد (دو کاراکتر سفر کرده به زمان گذشته) در عین اینکه تنها ناظر بیاثر وقایع نبوده و در کلیت داستان اثرگذاری قابل توجهی دارند، اما سیر روایی درام در نهایت از عینیت تاریخ دور نشده و خط داستانی مهم اطلاع رسانی به موقع به «مصطفی کمال پاشا» برای سالم جَستن از خطر ترور خنثی شود.
اما اگر بخواهیم از جنبهی بازیگری به سریال نگاه کنیم واقعیت این است که شیوهی نقشآفرینی بازیگران ترک در مقایسه با بازیگران انگلیسیزبان که غالباً در سریالهای چند فصلی آمریکایی شاهد نقشآفرینیشان هستیم از منظر بازی درونی و زیرپوستی بودن بازی تفاوت قابل ملاحظهای دارد. بازیگران ترک از جمله همین هازل کایا (عذارو پریده)، تانسو بیچِر (احمد) و صلاحالدین پاشالی (هالیت) بازی برونگرایانهای دارند که در قیاس با بازیگران غربی، کمی گلدرشت و اغراق شده به نظر میرسد و البته پس از تماشای یکی دو قسمت از سریال، بیننده به این جنس از بازی عادت کرده و گلدرشت بودنش کمتر به چشم میآید به جز این، کار گروه سازندهی سریال در فضاپردازی و درآوردن اتمسفر یک قرن پیش یک کشور شرقی خوب و قابل دفاع و یکی از جذابیتهای مجموعه است هر چند که لوکیشهای کمتعدادی برای تصویربرداری در نظر گرفته شدهاند و تکراری بودن آنها قدری توی ذوق میزند.
نکتهی دیگر اینکه اگرچه سریال بنا به سفر در زمانی بودن و درونمایه جنایی/سیاسی آن از بیرون اثری کاملاً جدی به نظر میرسد اما لحن مورد استفاده در روایت آن لحنی مبتنی بر جدیت نیست و همین میتواند مخاطبینی را که از تماشای آثار نمایشی دوز سرگرمی بیشتری انتظار دارند راضی نگاه دارد و اما حرف آخر تلاش ارزشمند دست اندرکاران آمادهسازی کار برای پخش در سایت فیلم نماوا است که باصرف انرژی و استفاده به جا از ترفندهای تکنولوژیک، به جای حذف کامل معدود صحنههایی که درآوردن کامل آنها میتوانست به روند روایی کار آسیب وارد کند بخشهایی از صحنه را که با شئونات اخلاقی جامعه ما سازگاری ندارد به شیوهای هوشمندانه پوشانده و از ممیزی کل صحنه مورد نظر خودداری کردهاند، اقدامی شایسته و تحسینآمیز که میتواند الگوی دیگر آثار مشابه خارجی هم قرار بگیرد.
تماشای سریال نیمه شب در عمارت پرا در نماوا