مجله نماوا، مازیار معاونی
نخستین ساخته سعیده نیک اختر در مقام كارگردان، حكایتی است دلنشین و جذاب كه بیننده را تا به انتها، مشتاق و راضی نگاه میدارد. حكایتی از زندگی شخصی و سیاسی «اشرف» خواهر دو قلوی محمدرضا شاه پهلوی كه همچون بسیاری از دیگر مستندهای تاریخی از مرگ چهره مورد نظر شروع شده و با فلاشبكی چند دههای و بازگشت به تولد او، گامبهگام تا آخرین روز زندگیاش پیش میآید.
این مستند تماشایی، از سه منظر اثری قوی و قابل تأمل است؛ نخست از جنبهی شیوهی خلاقانه نویسنده در استفاده از مصالح آرشیوی و تاریخی در دسترس، دوم از جنبه تلاش به ثمر نشستهی كارگردان در رعایت ایجاز و اختصار و نهایتا از منظر به كارگیری كارشناسانی در حوزههای مختلف كه درونمایه را از سه جنبه تاریخی، روانشناسانه و بررسی مواد آرشیوی تصویری مورد بررسی قرار دادهاند. از همین ویژگی آخر شروع میكنم كه مهمترین نقطه تمایز «اشرف همزاد شاه» با بسیاری از دیگر مستندهای تاریخی و بخصوص تاریخ سیاسی محسوب میشود؛ تمایز از این جهت كه در اكثریت قریب به اتفاق این قبیل آثار، فقط كارشناسان حوزه تاریخ و اطرافیان چهره مورد نظر به عنوان افراد صاحب نظر برابر دوربین مستندساز نشسته و در خصوص موضوع صحبت میكنند اما سعیده نیک اختر در یك نوآوری قابل توجه افزون بر كارشناسان تاریخی و نزدیكان به دربار پهلوی دوم، از یك روانشناس برای بررسی خصوصیات اخلاقی اشرف از منظر انطباق با اصول روانشناسی و یک طراح صحنه و لباس و چهرهپرداز شناختهشده (نوید فرح مرزی) هم برای تكمیل قضاوت روانشناسانه درباره این چهره مهم تاریخ معاصر بهره گرفته است. فرح مرزی در طول فیلم به شیوه لباس پوشیدن، آرایش و حتی نحوه ژست گرفتنهای این شخصیت در بازه شصت ساله تولدش تا وقوع انقلاب به شكل دقیق و ریزبینانه میپردازد و با ارزیابی جزئینگرانه قابهای به جا مانده از ادوار مختلف زندگی این شخصیت، پازل شخصیتی او را كاملتر میكند هر چند در پارهای از موارد استدلالهای این كارشناس به قوت دیگر موارد نیست و گاهی تعادل در نحوه ارزیابیهای او كمی نامتوازن به نظر میرسد.
نقطه قوت مهم دیگر اثر كه شاید مهمترین نقطه قوت كار باشد هم به متن خوب كار مربوط میشود كه از قلم توانای احسان ناظم بكایی و تسلط اثباتشده او در عرصه تحلیل آثار تاریخی ناشی میشود كه پیشتر نمونههای دیگرش را شاهد بودهایم. نویسنده از همان فصل افتتاحیه فیلم با استفاده از یک قرینه تاریخی، كارش را با خلاقیت آغاز میكند؛ ارجاع هفدهم دی ماه نودوچهار كه روز درگذشت اشرف پهلوی در نودوشش سالگی بوده است به هفده دی ماه سال هزاروسیصدوچهار یعنی درست هشتاد سال پیش كه اشرف به همراه مادر و خواهر بزرگش در مراسم كشف اجباری حجاب شركت کرده است. همین قرینه تاریخی جالب است كه ناظم بكایی نظیر آن را در طول فیلم به كرّات و البته به زیبایی مورد استفاده قرار داده است؛ اشاره به مردادهای مهم زندگی او (مرداد سی ودو كه بازگشت برادرش به سلطنت بود و مرداد پنجاه ونه كه همان برادر تاجدار زندگی را در مصر وداع گفت)، شهریورهای شاخص زندگیاش (شهریور هزاروسیصدوبیست كه پدرش مجبور به استعفاء از مقام سلطنت شد و شهریور پنجاهوهفت كه به دستور شاه مجبور به ترک مجدد وطن شد)، همینطور اشاره به پنج ساعت دیرتر به دنیا آمدن و سیوپنج سال دیرتر از دنیا رفتن نسبت به برادر دوقلویش از جمله همین قرائن ظریف تاریخی هستند كه رصد كردن و چینش نوآورانهشان در متن نریشن از نویسنده خلاقی چون ناظم بكایی برمیآمده است. كاری كه او با یک نگاه مبتنی بر تقسیمبندی جالب و جذاب در مصادیق دیگری همچون روایت یکجا و منسجم تمام مردهای زندگی اشرف (همسران و عشاقش)، اینكه دو تن از مردهای نزدیک به او (رزمآرا و هژیر) توسط فدائیان اسلام كشته شدند، سهگانه ترک ایران به دستور برادرش در دهههای مختلف، تشابه هر دو قَل در سه بار ازدواج، بارداری همزمان اشرف و فوزیه در دوران صمیمتشان از جمله همین اشارات تاریخی جذاب و دلنشین هستند كه ارتباط مخاطب با اثر را برقرار نگاه میدارند.
یكی دیگر از امتیازات مستند، موسیقی مناسب آن است كه هماهنگی خوبی با محتوای اثر و صدای روای متن دارد كه اتفاقا او هم از عهده كارش به خوبی برآمده و جنس صدا و لحنی كه برای اجرای متن به كار گرفته با مختصات یک مستند تاریخی مربوط به دورانی سپری شده كاملاً چفت شده است.
مطلب را با دو نكته دیگر به پایان میرسانم، یكی عدم اشاره اثر به نقش مهم قوام در رفع غائله عدم خروج ارتش اتحاد جماهیر شوروی از خاک ایران در دهه بیست خورشیدی و اختصاص نقش اول در رفع این چالش تاریخی به اشرف آن هم در حالی كه تقریباً در خصوص نقش برجستهتر قوام در این مقوله، یک اجماع نظر كامل میان مورخان وجود دارد و نكته بعدی كه در حوزه سلیقه و انتخاب كارگردان جای میگیرد مربوط است به محدود كردن میدان دید از طریق ایجاد هاله سیاه محدودكننده تصویر در بخشهایی كه نوید فرح مرزی روی قابهای به جا مانده از ادوار مختلف زندگی اشرف نظر میدهد كه دستكم به نظر نگارنده ایده خوبی نبوده است و بیشتر از اینكه تمركز بر سوژه مورد نظر ایجاد كند با تكان خوردنها و جابجاییهای مكرر باعث بر هم خوردن تمركز میشود اما نكته مهم اینجاست كه این قِسم اشكالات جزئی در مقابل نقاط قوت و وجوه جذاب اثر آن قدر به چشم نمیآیند و مستند «اشرف همزاد شاه» به عنوان یک مستند جذاب و پركشش در ذهن بینندگانش باقی خواهد ماند.