مجله نماوا، سحر عصر آزاد  

انیمیشن سینمایی «لوکا» محصول مشترک دیزنی/ پیکسار ساخته انریکو کازاروزا است که پیش از این در تیم نویسندگی و هنری کمپانی پیکسار همکاری داشته و بالاخره فرصتی یافته تا در قالب این انیمیشن ادای دینی به زادگاه و ریشه‌های خود یعنی کشور ایتالیا داشته باشد.

«لوکا» در شرایط پاندمی کرونا ساخته شده و حاصل دورکاری مجموعه عوامل دست‌اندرکار این انیمیشن است. برخی هم این کنار یکدیگر نبودن را دلیل عدم موفقیت اثر می‌دانند که جای بحث دارد و ترجیح می‌دهم از همین نقطه وارد تحلیل این انیمیشن گرم و جذاب شوم.

«لوکا» ایده خلاقانه‌ای دارد که بر بستر قصه کلاسیک انیمیشن‌های موفق پیکسار جاری شده و البته خوانشی ساده و متناسب با گروه سنی هدف خود یعنی کودکان دارد. طبعاً ارائه تعریفی دقیق و روشن از گروه سنی مخاطب، هم در تماشا هم در نقد اثر می‌تواند راهگشا باشد تا بدانیم قرار است بر اساس استانداردهای هنری گروه سنی خود (تماشاگر/منتقد) کار را ارزیابی کنیم یا مخاطب هدف؟

با این‌که بسیاری هنوز به شکل کلی و با دید سنتی، مخاطب انیمیشن را کودک و نهایتاً نوجوان می‌دانند اما واقعیت این است که انیمیشن‌ها گروه‌های هدف مختلف و متنوعی را بر اساس دیدگاه سازندگان‌شان در برمی‌گیرند و بنا به نیاز همان مخاطبان بسط و گسترش یافته و شکل می‌گیرند.

کافی‌ست نگاهی داشته باشیم به انیمیشن‌های موفق سال‌های اخیر که بسیار هم جذاب و تأثیرگذار هستند؛ همچون «کوکو»، «روح» و … که ناگفته پیداست مخاطب هدف و اصلی آنها بزرگسال است و مفاهیم پیچیده و چالش برانگیز طرح شده در آنها و همچنین ساختار مدرن‌شان برای مخاطب کودک و چه بسا نوجوان قابل درک نیست.

البته که همه این آثار واجد یک خط داستانی روئی هستند تا برای مخاطب کودک هم قابل پیگیری و کشف باشد؛ همراه با مفاهیم ساده و قابل انتقال در خطوط فرعی و کاراکترهای پیرامونی. اما آیا این حجم از مفاهیم پیچیده در رابطه با مرگ و زندگی، جهان هستی، فلسفه حیات، یأس، میل به جاودانگی، ترس‌های بشری و تصویری که از برزخ و جهان زندگان و مردگان در همین دو انیمیشن بیان شده، برای کودک و نوجوان قابل هضم است؟

با این دیدگاه باید گفت انیمیشن «لوکا» برای مخاطب سنی کودک و نوجوان طراحی و اجرا شده اما در عین حال به حرکت در سطح مفاهیم و الگوهای امتحان پس داده هم بسنده نکرده است. بلکه تلاش شده بر بستری نو از روابط و فرهنگ و جغرافیای انسانی، مخاطب خود را به چالش کشیده و شکاف بین نژادها، جنسیت‌ها، فرهنگ‌ها، مذاهب و… را که حرف و شعار داغ امروز جهانی است به زبانی ساده، ملموس و دراماتیک با تکیه بر فانتزی و تخیل به مخاطب خود انتقال دهد و برای مخاطب بزرگسال نیز با جذابیت‌هایی همراه باشد.

ایده خلاقانه «لوکا» آفرینش یک آبزی تخیلی بر اساس افسانه‌های محلی همان منطقه از ایتالیا است. موجوداتی که به عنوان هیولای ترسناک مردم شهر خیالی پورتوروسو در ریویرای ایتالیا را تهدید می‌کنند. انتخاب دهه ۵۰ میلادی کمک کرده تا بسترسازی قصه بدون تکیه بر مظاهر تکنولوژی که زندگی بشر امروز و البته کودک و نوجوان را احاطه کرده، متکی بر نوستالژی گذشته و مناسبات و رفتارهایی بکر و اصیل باشد که به خاستگاه ابتدایی انسان نزدیک و برای مردم امروز رشک برانگیز است.

هوشمندی تیم نویسندگان با این ایده اولیه، منجر به انتخابی جسورانه شده که شروع قصه از اعماق دریا و از دل مناسبات درونی اجتماع هیولاها باشد تا همذات پنداری مخاطب را جلب کنند. آبزیانی که برای خود زندگی و روابطی تعریف شده دارند و قهرمان قصه، لوکا یکی از آنها و چوپان ماهی‌هاست. او که همچون پری دریایی توسط خانواده از دنیای بیرون آب و مردم روی زمین منع و ترسانده شده است.

اما چالش لوکا، یافتن عشق به بهای از دست دادن دُم و صدایش نیست بلکه یافتن یک دوست و رفیق به نام آلبرتو است که او را با ترس‌هایش روبرو می‌کند تا بتواند به برونو (نماد ترس‌هایش) نه بگوید. مواجهه با جهان بیرون از آب به عنوان بزرگترین ترس لوکا که تغییر شمایل آبزی‌وار او را به همراه دارد، یکی از طراحی‌های سازندگان این انیمیشن برای ساده و ملموس شدن مفاهیم درونی اثر است.

همانطور که عشق به موتور وسپا به عنوان یک علاقه زمینی، از دل این دوستی بیرون می‌آید و در ادامه با بسط نیاز دراماتیک قهرمان، او را گام به گام از اعماق دریا و ترس‌هایش به وسط میدان شهر می‌کشاند تا با مردمی وارد ارتباط شود که یک تهدید جدی برای هویت پنهانش هستند و نهایتاً این علاقه و نیاز دراماتیک به سطحی متفاوت ارتقا یافته و به عشق به مدرسه رفتن ختم شود.

این پویایی و تکامل تدریجی قهرمان در روند رشد و قوام نیاز دراماتیک؛ آن‌هم بر بستر یک قصه ملموس کودکانه، می‌تواند چالش‌ها و ترس‌های مخاطبان این گروه سنی را با چاشنی‌ها و رنگ‌آمیزی‌های مختلف در بر بگیرد و قطعاً نقطه قوت این درام است که با جذابیت پیش می‌رود.

در این میان تعریف اولیه‌ای که برای این هیولای دریایی در نظر گرفته شده نیز برآمده از ذهنی خلاق است که قراردادی نانوشته را برای دراماتیزه کردن مواجهه اقلیت و اکثریت فراهم می‌کند. اقلیتی که برای پذیرفته شدن و رسیدن به هدف، ناگزیر از پنهان‌کاری است اما وقتی پرده‌ها فرو می‌افتد که توضیح عینی آن بارانی است که دیده‌ها را می‌شوید، هویت واقعی هیولاها آشکار شود و اتفاقاً پرده از هویت واقعی ساکنان شهر هم برداشته می‌شود که هیولاهایی در پوشش انسان هستند مثل دو پیرزن! (قصه‌ای آشنا و قابل تعمیم به وسعت حیات بشر در روی زمین و شکل گرفتن مناسباتی که فردیت انسان‌ها توسط اجتماع و اکثریت حذف و نابود می‌شود.)

این چنین است که در انیمیشن «لوکا» بسان نمونه‌های موفقی همچون «نمو»، «راتاتویی»، «کوکو» و … با کودکی قهرمان و ماجراجو مواجه هستیم که برای شکستن محدودیت‌ها و ترس‌های خود و اطرافیان و رسیدن به آرزوها و رویاهایش دست به خطر می‌زند و حاصل این جسارت دستیابی به چیزی فراتر از هدف اولیه است؛ نه فقط برای خودش بلکه برای جهان اطرافش هم رشد و بلوغ فکری به همراه دارد.

تمهید دوگانگی هویت این هیولای دریایی در طول کار موقعیت‌های جذاب و پرتعلیقی فراهم کرده تا کشف هویت واقعی لوکا و آلبرتو واجد روندی دراماتیک و پر افت و خیز شود. در این مسیر حتی رفاقت و دوستی آنها نیز به چالش کشیده شود تا در نهایت با بازگشت لوکا و ایستادن پای رفاقت که خرید موتور وسپا نماد آن است (با وجود خطری که تهدیدش می‌کند)، این مفهوم برجسته شود.

در انتها همان‌طور که نیاز دراماتیک لوکا از وسپا به مدرسه رفتن ارتقا می‌یابد، آلبرتو نیز با فراهم کردن پول بلیت قطار دوستش، خلأ پدری را که ترکش کرده با پدر جولیا پر می‌کند. در نهایت جهان خیالی انیمیشن یعنی شهر پورتوروسو تبدیل به مکان بهتری برای زندگی می‌شود؛ زندگی انسان‌ها و هیولاهای دریایی در کنار یکدیگر با صلح و صفا؛ درست مانند قصه‌هایی که در کودکی در گوشمان زمزمه می‌کردند تا امیدوار باشیم جهان بهتری در انتظارمان است!

«لوکا» انیمیشنی است که مفاهیم درونی عمیق خود را به اندازه‌ای که برای مخاطب کودک و نوجوان غیر قابل درک و ثقیل شود، بسط نمی‌دهد بلکه تلاش می‌کند برای این مخاطب ملموس و لذت‌بخش باقی بماند. درحالی‌که می‌توانست با گسترش همین دستمایه‌ها، مخاطبان بزرگسال را به واسطه کشف مفاهیم عمیق، خطوط داستانی و کاراکترهای متعدد و پیچیده‌نمایی، به همراهی بیشتری وادار کند. اما همه اینها دلیل نمی‌شود که آن را کم‌ارزش یا ضعیف بدانیم چون «لوکا» در درجه اول برای فهم و لذت مخاطب کودک و نوجوان طراحی شده و به این مهم هم دست یافته است.

تماشای این انیمیشن در نماوا