مجله نماوا، یزدان سلحشور

یک. خوردنِ غذای بد ذائقه را دچار نزول کیفی می‌کند! فقط همین نیست! وقتی مشتریان یک رستوران، عادت کنند به یک غذای بد، آشپز آن رستوران هم عادت می‌کند به آشپزی بد! این، آن بلایی‌ست که طی دهه‌ها بر سرِ هالیوود آمده! الان با پول‌های زیاد، فیلم‌های بد می‌سازند بنابراین تعجب نکنید اگر خوشحالیِ خودم از اینکه کسی توانسته با ۱۶ میلیون دلار [که الان با آن در هالیوود، آدامس هم به شما نمی‌دهند، چه برسد به فیلم خوب!]  فیلم خوبی بسازد، پنهان نمی‌کنم! [فیلمی با بازی‌های خوب، فیلم‌نامه خوب و دوباره بازی‌های خوب!] «Fast Charlie» یا «چارلی چابک» یا «چارلی سریع» چنین فیلمی‌ست به کارگردانی «فیلیپ نویس» ۷۳ ساله که فیلم «امریکایی آرام» را در کارنامه دارد؛ فیلمی به یادماندنی که گرچه ارزشِ هنری‌اش، قابلِ مقایسه با جادوی رمان «امریکایی آرام» گراهام گرین نیست با این همه هنوز در بینِ بهترین‌ اقتباس‌های سینمایی از آثار گرین جا دارد. «نویس» در این فیلم واقعاً به پختگی رسیده؛ فیلمی‌ست به سبک قدیمیِ دهه ۱۹۷۰ که ظاهراً نتوانسته مخاطبانِ نوجوان را چندان راضی کند اما از منتقدانِ Rotten Tomatoes ۸۸درصد رضایت را از ۱۰۰ درصد گرفته! فیلم راحتی‌ست که روایت‌اش را بدون مشکل ارائه می‌کند و بی‌ادعاست و کسل‌کننده هم نیست و از همه مهم‌تر فیلم لذت‌بخشی‌ست که شما بعد از دیدن‌اش از خودتان می‌پرسید: «مگر می‌شود با ۱۶ میلیون دلار چنین فیلمی ساخت؟!»بله! خوشبختانه هنوز می‌شود!

دو. نویسنده‌ی فیلم‌نامه «ریچارد ونک» است که بر اساس رمان «Gun Monkeys/ ۲۰۰۱» ویکتور گیشلر این فیلم‌نامه‌ی پر از دیالوگ‌های به‌یادماندنی را نوشته. [اولین رمان گیشلر «Gun Monkeys» نامزد «جایزه ادگار» شد (جایزه‌ای‌ که هر ساله توسط انجمن نویسندگان رازگون آمریکا «Mystery Writers of America» به افتخار «ادگار آلن پو» به بهترین آثاری که در سال قبل در قالب رمان رازآلود، اثر غیرتخیلی، برنامه تلویزیونی، فیلم یا تئاتر تولید یا منتشر شده، اهدا می‌شود) و رمان «Shotgun Opera»  هم نامزد نهایی «جایزه آنتونی» شد (جایزه آنتونی یک افتخار ادبی برای نویسندگان ژانر مرموز است که از سال ۱۹۸۶ در مراسم «Bouchercon World Mystery» اعطاء می‌شود. به افتخار آنتونی بوشر (۱۹۱۱–۱۹۶۸) نام او بر این جایزه گذاشته شده که خود یکی از بنیان‌گذاران «Mystery Writers of America» است. در میان معتبرترین جوایز دنیای نویسندگان این ژانر، دریافت جایزه آنتونی منجر به موفقیت حرفه‌ای افراد زیادی شده ‌است). آثار او به ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی و ژاپنی ترجمه شده.] آثار «ونک» البته از فراز و فرودهای غیرقابلِ پیش‌بینی، عاری نیست؛ طبیعتاً من به عنوان یک مخاطب حرفه‌ای سینما، شخصاً طرفدار بهترین‌ فیلم‌نامه‌هایش هستم مثل همین فیلم‌نامه و فیلم‌نامه‌های «ایکوالایزر۱» و «ایکوالایزر۳». [در مورد فیلم «کریون شکارچی» هم نظری ندارم چون هنوز به نمایش درنیامده! ظاهراً قرار است ۳۰ آگوست ۲۰۲۴ روی پرده برود.] آنچه از این سه فیلم‌نامه مشخص است، این است که کارش را بلد است و هر وقت شخصیت‌هایش را از فضای رایج هالیوود دور می‌کند و شخصیت‌هایش با «ادبیات» هویت پیدا می‌کنند [همان طوری که در «ایکوالایزر۱»، شخصیتِ رابرت مک کال -با بازی درخشانِ «دنزل واشینگتن»- با «پیرمرد و دریا»ی همینگوی هویت پیدا می‌کند] همه چیز، درست و حسابی جلو می‌رود!

سه. از میان چهار بازیگر مطرح نقش «جیمز باند» [شان کانری، راجر مور، پیرس برازنان و دانیل کریگ] تنها «راجر مور» است که نتوانست روز به روز بهتر شود و هنوز بهترین نقشی که از او در حافظه داریم همان «جیمز باند» است و نقش‌های بعدی‌اش، چیزی نبود جز تکرار نقش «۰۰۷». پیرس برازنان، حتی پیش از بدل شدن‌اش به «جیمز باند»، بازیگر خوبی بود و بعد از اتمامِ این نقش البته، همان بلایی سرش آمد که سرِ بقیه آمد و دیگر به دست آوردنِ نقش‌های برجسته برایش سخت شد با این همه این طور به نظر می‌رسد که او دوباره دارد به بازی برمی‌گردد در ۷۰ سالگی؛ در «چارلی سریع» دیگر اثری از شخصیت «جیمز باند» باقی نمانده و بازی‌اش، یادآورِ رویکردهای خلاقانه‌اش پیش از ایفای این نقش است. [به کسی نگویید! اما هم «کوین کاستنر» هم «برایان کرانستون» (بازیگر سریال فوق‌العاده‌ی «بریکینگ بد») دنبالِ گرفتنِ این نقش بودند!]

چهار. این فیلم، آخرین حضور «جیمز کان» بر پرده است. او در ۶ ژوئیه ۲۰۲۲ درگذشت [جیمز کان در سال‌های آخر عمر خود بیشتر در توییتر فعال بود و دنبال‌کننده‌های زیادی داشت. او توییت‌هایش را با گزاره‌ی «آخر توییت» به پایان می‌رساند. در آخرین پست توییتری‌اش آمده است: «با نهایت اندوه درگذشت جیمی را در غروب روز ششم ژوئیه اعلام می‌کنیم… آخر توییت.»] و اینکه او را در فیلم، در نقش پیرمردی دمِ مرگ می‌بینیم، برگرفته از واقعیت بوده. «کان» شهرت‌اش را با «پدرخوانده» به دست آورد و چنان در نقش‌اش جاگیر شد که زندگی واقعی‌اش هم با اعضای مافیای امریکا گره خورد. [کان یکی از دوستان مافیای خانواده کلمبو، اندرو روسو بود که پدرخوانده پسر کان، اسکات کان است (که شما او را با بازی‌اش در «سیزده یار اوشن» و سریال «هاوایی فایو-او» به یاد می‌آورید).]  شنیده‌اید که می‌گویند مرده طرف هم از خیلی زنده‌ها بهتر بازی می‌کند؟! «جیمز کان» در این فیلم، چنین بازیگری‌ست. نکته‌ی جالب‌تر درباره‌ی نقش‌اش در «چارلی سریع» است. او در سکانسی تعیین‌کننده، تقریباً همان توصیه‌هایی را به «برازنان» می‌کند که «مارلون براندو»، در «پدرخوانده» به او -که نقشِ پسر بزرگ‌اش را بازی می‌کرد- چنین توصیه‌هایی را کرده بود؛ با این تفاوت، که «برازنان» گوش می‌دهد اما «جیمز کان» جوان، در فیلم کاپولا، به توصیه‌های «براندو» عمل نمی‌کند و باعث ترور پدرش می‌شود!

پنج. می‌خواهید نظر چند منتقد را درباره‌ی این فیلم بخوانید؟

مارک جکسون: اگر در یک شب جمعه حوصله‌تان سر رفته است، یک فیلم B [فیلم ارزان] بسیار تماشایی‌ست و یک فرنچایز بالقوه اگر درآمد داشته باشد.

جولیان رومن: پیرس برازنان صدای ایرلندی خود را برای یک صدای جنوبی در یک تریلر جنایی با طنزی سیاه و غیرمنتظره، رها می کند. «چارلی سریع» خارق‌العاده نیست، اما اکشن محکم، ترکیب بازیگران خوب، و به اندازه کافی خنده‌های وحشتناکی دارد که توصیه می‌شود [حتماً ببینیدش].

فرانک شِک [منتقد برتر]: ما قبلاً تعداد زیادی قاتل سالخورده سینمایی را دیده‌ایم که به دنبال بازنشستگی برای زندگی آرام‌تر هستند، اما به لطف جذابیت بی ‌سن و سال برازنان و داستان عاشقانه‌ای که زیربنای ماجراهاست، هرگز به این اندازه به دنبال آن نبوده‌ایم.

رندی مایرز [منتقد برتر]: بازگشت خوش‌طعم «فیلیپ نویس» و پر از خون؛ سواری نرمی که در ۹۰ دقیقه‌ی سریع، [لذت‌اش] از بین نمی‌رود.

نایل براون: «فیلیپ نویس»، [به عنوانِ] استادکار، یک فیلم هیجان‌انگیز انتقام‌جویانه ساخته است که پیرامون ستاره‌ای مثلِ «پیرس برازنان» شکل گرفته است. هر کسی که به دنبال یک فیلم هیجان‌انگیز قدیمی خوب است، باید به دنبال فیلمی باشد که بهتر از «چارلی سریع» عمل کند.

دنیس شوارتز: من با این فیلم گانگستری کوچک جذب شدم زیرا بدون انجام کار زیادی، [دقیقاً] می‌زند به هدف.

کرت لودر: این فیلم چیزهای جدیدی را به ژانر رستگاری مرد سرسخت اضافه می‌کند.

شش. بازی کردن در کادری که «برازنان» و «کان» در آن حضور دارند و «دیده شدن»، احتمالاً یکی از دشوارترین کارها در سینماست؛ کاری که «مورنا باکارین» ۴۴ ساله از عهده‌اش برآمده. شما او را با بازی‌اش در سریال «هوملند» و  دو فیلم «ددپول» می‌شناسید. [همچنین «ددپول۳» که در ۲۰۲۴ روی پرده می‌رود.] سؤال این است چرا او که مثل «کان» و «برازنان» ستاره بازنشسته نیست، باید با دستمزدِ کمِ یک فیلمِ کم‌هزینه کنار بیاید؟! [جواب: وقتی فیلم‌نامه خوب باشد از این اتفاق‌ها می‌افتد!]

تماشای «چارلی سریع» در نماوا