مجله نماوا، سحر عصرآزاد

«زمان قرضی»؛ چالش یک کلانتر عصر وسترن

انیمیشن «زمان قرضی» با محوریت بار عذاب وجدان یک کلانتر میانسال، جادوی انیمیشن را محملی قرار می‌دهد تا فرصتی برای یک انتخاب تعیین‌کننده سر راه او قرار دهد؛ فرصتی برای پایان یا شروعی دوباره.

این انیمیشن در گونه درام وسترن به کارگردانی اندرو کوتس و لو امو لاج و براساس فیلمنامه‌ای مشترک از آنها در کنار مارک سی هریس ساخته شده که از اعضای کمپانی پیکسار هستند و سابقه همکاری در انیمیشن‌های مهمی را در کارنامه دارند.

«زمان قرضی» که محصول سال ۲۰۱۵ آمریکا است، موفقیت‌های چشمگیری در جشنواره‌های مختلف داشته که از آن جمله می‌توان به نامزدی دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه در سال ۲۰۱۵ و کسب جایزه ویژه تماشاگران جشنواره بروکلین و جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره نشویل اشاره کرد.

این انیمیشن جذاب و تأثیرگذار که روایتی موجز را با کمترین حجم دیالوگ به تصویر می‌کشد؛ بیش از آنکه برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته شده باشد، مناسب مخاطب بزرگسال است. به‌خصوص به جهت مفاهیم عمیق ارائه شده، زبان تصویری و تکیه بر نوستالژی غرب وحشی و گونه آثار وسترن که انیمیشن امکان بازیابی آنها را در قالب یک اثر نمایشی فراهم کرده است.

«زمان قرضی» با نمایی از حضور یک مرد میانسال سرخورده بر روی صخره‌ای مشرف به دره‌ای عمیق آغاز می‌شود که خیلی زود به واسطه کدهای ارائه شده، مشخص می‌شود یک کلانتر است. مردی که به نظر می‌آید برای مرور یا مواجهه با خاطره‌ای تراژیک به این فضای تیره و تار قدم گذاشته است.

بعد از لانگ شاتی از دره و منظره افق، با اولین گامی که مرد برمی‌دارد؛ فلاش بک‌های کوتاه و کاربردی آغاز می‌شود و این فرم تبدیل به روندی پیشبرنده برای روایت تراژدی زندگی او در گذشته می‌شود؛ نوجوانی و حال.

تفاوت و در واقع تضاد اتمسفر فضای گذشته و حال با توجه به اینکه لوکیشن یکی است؛ به شکلی هوشمندانه تداعی‌کننده گذر زمان و بار روانی حادثه‌ای است که بقایای آن هنوز در اطراف به چشم می‌خورد. حادثه‌ای که کلانتر را تا زمان حال این چنین آشفته در آستانه فروپاشی قرار داده است.

خاطره‌ای که بار وجدانی آن، تا امروز بر شانه‌های کلانتر سنگینی کرده و او را به این پرتگاه کشانده تا انتخاب نهایی را بکند و بار خود را بر زمین بگذارد. هرچند در قرینه‌پردازی گذشته و حال به رابطه کلاسیک عاطفی بین این پدر و پسر تکیه شده که به واسطه یک حادثه به چالش کشیده می‌شود، اما تلاش شده از این کلیشه استفاده کاربردی شود و با چند کد آشنا، عمق این رابطه نهادینه شود.

به همین واسطه است که در زمان کوتاه ۷ دقیقه‌ای این انیمیشن می‌توان با فروپاشی کلانتر در زمان حال همدلی کرد و فاجعه گذشته را با تکیه بر نقاط اوج به تصویر درآمده به شکلی ملموس حس کرد. آنچه قرار است در ادامه اتفاق بیفتد؛ انتخاب کلانتر برای رهایی از بار این عذاب وجدان است که با هوشمندی تلطیف شده و از فروپاشی محض به نوعی بازگشت تغییر پیدا می‌کند که یافتن ساعت جیبی و عکس یادگاری در عبور او از این حادثه نقش کلیدی دارند.

انیمیشن «زمان قرضی» در کنار ایجاز روایی، تصویرسازی درخشان و تکیه بر مولفه‌های کاربردی، از امتیاز ویژه موسیقی متن متناسب با اتمسفر و بار احساسی حاکم بر درام بهره برده است. این موسیقی از ساخته‌های گوستاوو سانتائولالا؛ آهنگساز درخشان فیلم‌های «کوهستان بروکبک» و «بابل» و بازی «آخرینِ ما» است که برای هر دو فیلم جایزه اسکار و برای موسیقی این ویدیو گیم نیز جوایز متعددی دریافت کرده است.

«گرین»؛ جای خالی کرامت انسانی

فیلم کوتاه «گرین» روایتی است موجز از مصائب مهاجران غیرقانونی از زاویه کرامت انسانی و عزت‌نفس و هویت فردی که به چالش کشیده شده و یک بحران تعمیم‌پذیر را رقم می‌زند.

این فیلم کوتاه ۱۳ دقیقه‌ای که سال ۲۰۱۸ تولید شده براساس فیلمنامه‌ای از سوزان اندروز کورآ و مصطفی کایماک به کارگردانی کورآ ساخته شده و بحران هویت دو مهاجر ترک را در کشوری بیگانه به تصویر می‌کشد که اختلاف زبان و فرهنگ جرقه این بحران را روشن می‌کند.

«گرین» که محصول آمریکا است در جشنواره‌های متعددی حضور داشته و مورد توجه قرار گرفته است. از جمله جوایز مهمی که این فیلم کوتاه به دست آورده می‌توان به جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره ساندنس و جایزه جشنواره پالم اسپرینگز اشاره کرد.

کارگردان «گرین» با انتخاب همین عنوان کنایی، زمینه‌سازی هوشمندانه‌ای برای بسط جهان‌بینی اثر دارد. نامی که کاراکتر محوری؛ صمد که یک راننده غیرقانونی در سرزمینی بیگانه است برای خود انتخاب کرده درحالیکه از برقرار کردن ارتباط کلامی با دیگران به واسطه اختلاف زبان عاجز است.

مردی که از همان سکانس اول همراه با برادر بزرگترش در حال فرار از زیر نگاه پلیس است و این فرار از هویت خود که به تغییر نام و انتخاب اسم گرین منجر شده، در شغل روزمره‌اش که راندن سه چرخه برای توریست هاست، به خوانشی استعاری از جایگاه او در اجتماع منجر می‌شود.

این قاب معنادار که تبدیل به پوستر اصلی فیلم شده، تداعی‌کننده جهان‌بینی درونی اثر است؛ مردی که همچون حیوانات بارکش با پیراهنی عرق کرده، به جلو خم شده؛ درحالیکه همه آنچه در پیش‌زمینه می گذرد حذف شده تا این قرینه‌پردازی ظریف موکد شود.

دیالوگی که چند لحظه بعد بین صمد و برادر بزرگش می‌گذرد؛ بر این استعاره صحه می‌گذارد تا تلنگری به او وارد شود و در مقابل هر درخواست و انعام ناچیز مشتری سر خم نکند. کدی که کاشته شده در سکانس بعد به برداشت می‌رسد و صمد را وارد یک درگیری خیابانی می‌کند که هویت انسانی‌اش را زیر سوال برده است.

فیلمساز تلاش کرده با کمترین اطلاعات و اتکا به کاشت‌های کاربردی، جایگاه تقلیل یافته مهاجران غیرقانونی را در جامعه‌ای نمایشی به تصویر کشد. این دیدگاه وقتی بسط می‌یابد که حضور پلیس در خوابگاه برای دستگیری صمد، وضعیت دیگر مهاجران را مورد تهدید قرار داده و آنها را به تقابل با این دو برادر وامی‌دارد.

تلاش برای بقا به هر بهایی؛ کلیدواژه این وضعیت غیرانسانی است که موقعیت صمد و برادرش را به آسیب‌شناسی جمعی مهاجران تعمیم داده و کرامت انسانی و عزت نفس را بدل به گمشده انسان‌های این چنینی می‌کند که برای حفظ جایگاه متزلزل خود به هر دستاویزی چنگ می‌اندازند.

تماشای «زمان قرضی» و «گرین» در نماوا