مجله نماوا، ایلیا محمدی‌نیا

سینمای دفاع مقدس با جنگ تحمیلی شروع شد اما با پایان جنگ به اتمام نرسید؛ درست‌تر این‌که سینمای دفاع مقدس با پایان جنگ است که حیات طبیعی خود را شروع می‌کند چرا که در هنگامه جنگ نگرش غالب در این گونه‌ی سینمایی تهییج مخاطبان برای حضور در صحنه‌های دفاع و جنگ است. امری که در تمامی کشورهای صاحب سینما از هالیوود گرفته تا اروپا، آسیا و حتی بالیوود را در برمی‌گیرد.طبیعتا سینمای دفاع مقدس تحت تاثیر شرایط جنگ قرار گرفته و واکنش نشان می‌داد که در غالب اوقات این واکنش منجر به تولید فیلم‌های تبلیغی و در بیشتر موارد تاریخ مصرف‌دار می‌شد که خیلی زود هم از حافظه جمعی علاقه‌مندان فیلم و سینما پاک می‌شد. چرا با پایان جنگ سینمای دفاع مقدس می‌بایست حیات طبیعی داشته باشد؟ پاسخ روشن است چون دیگر به سینمای تبلیغی و تهییج کننده تماشاگر نیازی نیست چرا که دیگر جنگی نیست. پس از پایان جنگ، حواشی آن بر زندگی اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی مردم درگیر با آن سایه سنگین و پررنگی دارد که گاهی تاثیرات آن ممکن است تا چندین دهه ادامه داشته باشد. همین مساله باعث شده سینماگران با سوژه‌های بسیار متنوعی برای ساخت فیلم روبرو شوند.
درواقع آسیب‌شناسی جنگ در قالب داستان‌ها و تصاویر جذاب می‌تواند به پویایی بهتر این ژانر جذاب کمک کند.
فیلم «عصر روز دهم» ساخته مجتبی راعی ده سال پس از جنگ تحمیلی با همین نگرش سال ٨٧ ساخته شده تا بخشی از عوارض سال‌های پس از جنگ را به تصویر بکشد.

فیلمساز داستانی عاشقانه بر بستر ملودرام را برای داستان فیلمش انتخاب می‌کند. فیلم هم داستان عاشقانه دارد هم جست‌وجوی ٢۵ ساله خانواده برای یافتن فرزندی در دیار غربت و از طرفی هم تلاش می‌کند شرایط روزهای پس از سقوط صدام را در عراق آن‌گونه که فیلمساز مدعی آن است برای نخستین بار در یک اثر سینمایی به تصویر بکشد و هم گوشه چشمی به آئین‌های روزهای دهه نخست محرم در عراق و به ویژه در نجف و کربلا دارد. مجتبی راعی با انتخاب مضمونی پرچالش با خرده روایت‌هایی که می‌توانند عامل جذاب فیلمش باشند گام نخست را برای جلب نظر مخاطب فیلمش محکم برمی‌دارد. مشکل فیلم اما از جایی شروع می‌شود که قرار بود نقطه قوت آن باشد یعنی فیلمنامه‌ای پرو پیمان که همه چیز را برای جذب مخاطب در خود دارد. اما ایده جذاب همیشه منتج به نتیجه مطلوب نمی‌شود. خرده روایت‌ها در فیلمنامه می‌بایست در خدمت خط اصلی داستان فیلم و کامل کننده آن باشند اما فراوانی خرده روایت‌ها و عدم پرداخت به قاعده آن باعث شده خط اصلی فیلم تحت تاثیر قرار گرفته و کمرنگ شود. فیلم پر است از آدم‌هایی که نبودشان نه تنها به فیلم و روایت داستانی لطمه نمی‌زند که باعث بهبود کیفیت آن می‌شود. از نقش دکتر تجلایی با بازی احمد مهران‌فر گرفته تا هاشم که تکلیفش در فیلم روشن نیست زمانی مترجم است و زمانی راننده، وقتی دیگرهم یک کاسب بی‌رحم که برای پول همه کاری می‌کند و البته سرانجام عاشقی دلباخته می‌شود. همین فراوانی و زیادی خرده روایت‌ها در فیلم باعث شده یکی از قلاب‌های مهم جذابیت و جذب مخاطب یعنی تصاویر چشم‌نواز و مستند گونه فیلم از مناسک دهه نخست محرم در نجف و عراق کارکرد کامل خود را نداشته باشند. با این همه فیلم «عصر روز دهم» برای علاقه‌مندان آئین‌های دهه نخست محرم در نجف و کربلا در همین اندازه هم در قالب یک اثر سینمایی در آن سال‌ها می‌توانست جذاب باشد. چرا که مخاطب در قاب تلویزیون آن هم در کادر محدود، بقاع متبرکه مقدس شیعیان را در قالب فیلم‌های مستند دیده بود و حال در قالب داستانی سینمایی برای نخستین بار آن را تجربه می‌کرد.

فیلمنامه «عصر روز دهم» در همین شکل و شمایل به راحتی می‌تواند در قالب یک مجموعه پرمخاطب تلویزیونی تولید و عرضه شود. آن هم در این سال‌های بی‌رونق و کم‌جانی مجموعه‌های مناسبتی که داستان‌ها به تکرار و کلیشه رسیده‌اند.

تماشای این فیلم در نماوا