مجله نماوا، علیرضا نراقی

اکنون میان آزادی فردی و حفظ حریم خصوصی هیچ فاصله‌ای وجود ندارد. آزادی و حریم خصوصی هر دو در یک راستا و تحکیم بخش یکدیگرند. اگر حریم خصوصی رعایت نشود دیگر آزادی فردی قابل تصور نخواهد بود. با توجه به زندگی متصل به شبکه و آرشیو شدن تمام اطلاعات شهروندان در فضایی که آن را مجازی می‌نامیم- اما در واقع فضای حقیقی زیست انسان معاصر است- سخن گفتن از آزادی فردی بسیار دشوار است. وقتی زندگی روزمره شهروندان اعم از ذهنیت و عملکرد آنها تحت کنترل نظام طبقه‌بندی شده اطلاعاتی غیرقابل حذف قرار دارد دیگر آزادی، نوعی مجوز موقت است تا زمانی که حاکمیت از آن آزادی راضی است و احساس خطر نمی‌کند. اطلاعات به هرکسی قدرت می‌دهد و اگر اطلاعات نامحدود در دست نهادی باشد که به شکل پیش‌فرض توان اعمال زور را دارد(دولت)  قدرت پیش‌بینی و کنترل پیشینی آن نامحدود خواهد شد و در چنین فضایی آزادی اگر وهم نباشد، لطفی موقت است. همانطور که فیسبوک و اینستاگرام و… علایق ما را در قالب خدمات، رصد و سمت و سوی آن را نظارت و هدایت می‌کنند، این اطلاعات در دست دولت یا انجمن‌های قدرتمند شبه دولتی به معنای کنترل و هدایت افکار و رفتار به نحوی است که شهروندان متوجه اخلال در آزادی خود نشوند.

مستند شهروند شماره چهار

انتخاب‌گر یا محکوم

ممکن است تمام این واقعیت‌ها تبدیل به کلیشه‌هایی شده باشند که به سبب مجازی شدن هژمونی حکومت، ایدئولوژی و همچنین سیاست‌زدایی جهانی از اذهان شهروندان بی‌اهمیت فرض شوند. احتمالا وحشت نهفته در این وضعیت با نگاهی بی‌تفاوت اغلب انکار می‌شود، اما این خواب تخدیری دیری نخواهد پایید، چرا که با ذات عاملیت انسان، آزادی‌طلبی و فراروندگی او از چارچوب نظارت و محدودیت در تضاد است. فاجعه‌ای که امروز به سبب نظارت بر حریم خصوصی شهروندان رخ می‌دهد همچون بمبی فعال نشده است که نور آن را در پروازش دیده‌ایم، اما انفجار آن در انتظار عاملی هرچند کوچک است تا جهان را زیر و رو کند. رسالت اساسی فیلم مستندی مثل «شهروند شماره چهار» (۲۰۱۴) برنده اسکار بهترین مستند در مراسم اسکار ۲۰۱۵ و سازنده آن به عنوان مستندسازی تحقیقی و درخشان یعنی لورا پویترس و همچنین شخصیت اصلی آن ادوارد اسنودن کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا در مقام تحلیلگر و مدیر داده‌ها که ریسک افشایی بزرگ را به جان خریده است، نمایش میزان ویرانگری آن  بمب به وقت انفجار است. آنها اولین پیام‌آوران شکل تازه تجاوز به آزادی فردی هستند. تجاوزی که از طریق کنترل حریم خصوص در نطفه نقض می‌شود و نتیجه آن چیزی است که در میانه فیلم اسنودن به خوبی توضیح می‌دهد: «نقض حریم خصوصی توسط دولت‌ها و نظارت بر آن تعادل میان شهروندان و دولت را از بین می‌برد و این رابطه را از رابطه منتخب و انتخاب کننده به رابطه حاکم و محکوم تبدیل می‌کند.» این شکل آخر- حاکم و محکوم- همان شکل مورد علاقه دولت‌ها و حکومت‌هاست همان ایده‌آل قدرت از نسبت دولت و ملت، رابطه‌ای که در ان حقوق نظام بر حقوق افراد و جامعه مرجح است و هیچگاه نفع شهروندان را به وظیفه دولتمردان بدل نمی‌کند.

مستند لورا پویترس حاوی اولین افشاگری‌ها و مصاحبه با اسنودن است. فیلم به همان میزان که نمایانگر مسئله مورد نظر اسنودن است تصویری از انگیزه و شخصیت این انسان غریب و جسور نیز هست. پویترس به همراه خبرنگار گاردین گلن گرینوالد در قالب سلسله‌ای از گزارش‌ها و مقالات شروع به افشای رازی می‌نماید که اسنودن حاوی آن است. او افشا می‌سازد که تحت عنوان قانون مبارزه با تروریسم که پس از یازده سپتامبر تصویب و اجرا شد، دولت آمریکا در زمان باراک اوباما از طریق اتصالات زیرساختی شبکه‌ای و پهپادهایی متعدد، حریم خصوصی میلیون‌ها شهروند آمریکایی و حتی غیر آمریکایی را در نقاط مختلف جهان زیرنظر دارد. شهروندانی که الزاماً کوچکترین ارتباطی با تروریسم ندارند اما تحت این قانون می‌شود آنها را با انگیزه‌های مختلف سیاسی تحت تعقیب و کنترل نامحسوس قرار داد. نوعی بی معناسازی و متلاشی کردن دموکراسی از درون و تحت قوانین و دولت‌هایی دموکراتیک. این تجاوز بدون هیچگونه اطلاع و هشداری زندگی خصوصی شهروندان عادی را وارد اسناد طبقه‌بندی امنیتی می‌کند و از این طریق لیستی ساخته می‌شود که تسلطی تام را به شکلی نامحسوس وارد زندگی شهروندان می‌کند.

مستند شهروند شماره چهار

نسبت اهمیت و جاذبه در سینمای مستند

هر فیلم مستندی در دو جبهه اهمیت خود را – که در سینمای مستند برسازنده جاذبه اثر هم هست- جا می‌اندازد. یکی با روایت اهمیت سوژه و دیگری با نوع پرداختی که به آن دارد. «شهروند شماره چهار» از یک سو با تعقیبی تحقیقی و ژورنالیستی با موضوع پیش می‌رود که بیشتر در سطح اسناد و ایمیل‌های کدگذاری شده روایت می‌شود. دوم از طریق مصاحبه و نمایش تصویری روند افشای اطلاعات، نشست‌هایی که در این زمینه برگزار می‌شود، گریز پر اضطراب اسنودن، تیم سازنده فیلم و همچنین روزنامه‌نگار گاردین گلن گیرنوالد، روایت سینمایی خود را شکل می‌دهد. فیلم یک روایت جاسوسی تمام عیار است که شبیه به فیلمی داستانی در این گونه پیش می‌رود؛ پازل‌های مختلف اطلاعاتی را کنار هم قرار می‌دهد و تعقیب و گریز افراد درگیر با پرونده را نمایش می‌دهد.

پویترس به واسطه فیلم تحسین شده خود نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌زدایی و فانتزی لایه‌های رویین سیاست که خود تبدیل به نوعی سرگرمی شده است، شهروندان مشغول را به همدستان دولت‌ها تبدیل می‌کند. با اینکه سوژه پر قدرت فیلم برای جاذبه آن کافی است اما در کنار این مسئله جستجوگری و تعهد فیلمساز در تعقیب آن و توازنی که میان روایت تصویری و متنی ایجاد کرده است از «شهروند شماره چهار» مستندی فراموش نشدنی و بسیار با اهمیت در تاریخ سینما ساخته است. فیلمی که قطعاً نمایانگر صادق یک دوران و یک حقیقت بزرگ است، اثری که علاوه بر نظاره و گزارش حقیقت، کنشی مؤثر و برجسته در راستای دفاع از آزادی و حقوق اساسی شهروندان است. 

تماشای آنلاین مستند شهروند شماره چهار در نماوا