مجله نماوا، منوچهر دین پرست
فیلم در فاصله میان دو سپیده دم از درامهای خوب ترکیه است که میتوان به مضمون و حال و هوای فیلم دقت داشت. چرا که فیلم سعی کرده نه تنها مفاهیم انسانی و اخلاقی را در کالبد خود بگنجاند بلکه آن را با زبانی تصویری به مخاطب ارائه کند.
فیلم مسیری آرام و بهدور از هیجنان غیر ضروری را پیگیری می کند. همین امر سبب شده که داستان فیلم بیش از آنچه که درباره یک رویداد باشد درباره حواشی این رویداد است. غلبه حاشیه بر متن را می توان نقطه قوت فیلم دانست.
فیلم در فاصله میان دو سپیده دم درباره کارگری در یک کارخانه نساجی است که هنگام تعمیر یکی از دستگاهها دچار سوختگی شدید میشود و پس از رساندن او به بیمارستان ساعتی بعد فوت میکند. پسر صاحب کارخانه از ابتدای حادثه سعی میکند با کارگر همراه باشد او طی این همراهی به رازها و ناگفتهها و رفتارها و نقشههایی پی میبرد که حتی بعد از مرگ کارگر که از چشم او دور نگاه داشته میشود پی میبرد.
قدیر پسر صاحب کارخانه که به زعم پدرش وجدانی پاک دارد از رفتارهای غیراخلاقی و لاپوشانیهای حقوقی که وکیل خانواده و پدر و برادرش انجام میدهند رنج میبرد و او در یک تعارض و کشمکش قرار میگیرد. داستان فیلم در چنین وضعیتی به شکل ملتهب اما بدون افت و خیز جریان مییابد.
ما در فیلم با سلسله رفتارهایی روبهرو میشویم که کنش و واکنش انسانی را در موقعیتهای مختلف ترسیم میکند. قدیر به خوبی متوجه میشود که در برابر همسر کارگر و فرزندانش که یتیم شدند چه باید بکند و یا اینکه در دوراهی عشقی که قرار میگیرد باید بماند یا فرار کند و خود را از مخمصه دادگاه رها کند.
از سوی دیگر وقتی که به «در فاصله میان دو سپیده دم» نگاه میکنیم متوجه میشویم که سازنده فیلم سعی کرده خرده داستانها را به دور ریزد و در یک ساختار منسجم منطق با فیلمنامه جلو برود و از هر چالشی که میتواند فیلم را متوقف و یا دچار سکته کند بپرهیزد. اگرچه فیلم دچار شعار زندگی نشده و دیالوگهایی که در آن نقش بسته اجازه هیچگونه رویاپردازی را نمیدهد.
جهان فیلم به نظر بسیار به جهان فیلمهای اصغر فرهادی نزدیک است. از ایماژها، مصالح و مضامینی برخوردار است که فرهادی نیز سعی کرده از آنها بهره ببرد. دینامیک فیلم با طرح یک اتفاق به حرکت میافتد و مخاطب با او همراه میشود و اینچنین است که شخصیتهای فیلم در جای درست خود همان نقشی را ایفا میکنند که باید ایفا کنند و از خلاء و قضاوتهای بیهوده دوری میکنند.
کارگردان در فیلم خود سعی کرده از داوریهای اخلاقی هم دور شود و فقط موقعیتی پر از ابهام و آشکار را شکل دهد. موقعیتی که میتواند تماشاگر را اگرچه به داوری وادار کند اما در نهایت این فیلم است که پیروز میدان چنین داوری میشود.
در نهایت باید اعتراف کرد که در سینمای ترکیه از این دست فیلمها با چنین مضامینی ساخته میشوند و اتفاق جدیدی نیست، اما نکته این است که این دست از کارگردانان سعی دارند همچنان فیلمی با چفت و بست درست بسازند تا اینکه محتوای فیلم بر ساختار آنها غلبه کند.