مجله نماوا، علیرضا نراقی

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل فیلسوف بزرگ آلمانی معتقد بود ریشه درام «تنش» است. تنش خود وضعیتی است مخصوص وجود انسان در جهان. خاصیت وجودی انسان پرسشگری، خلاقیت و سنجش در مواجهه با عالم و چیزهای درون آن است. پرسش از معنای زندگی و جستجو برای کشف جهان، آگاهی‌آفرین است و آگاهی خود می‌تواند تبدیل به باری سنگین در درون انسان شود و تنش را افزون سازد. پس آگاهی تنش‌­زا و به همین دلیل دراماتیک است. این بینش از هنر درام‌­نویسی را می‌­توان به وضوح و با عظمتی رعب­‌انگیز در تراژدی­‌های یونانی دید؛ جایی که بار آگاهی، جان آرام گرفته را معذب و حتی رنج و مرگ را برای قهرمان خواستنی می­‌سازد. نقطه‌ای که آرمان، حق، عدالت و آزادی تنیده در کوشش انسان می­‌شود و گاه همین تنیدن آرمان­‌های سترگ اخلاقی، او را به کام رنجی ابدی فرو می­‌برد. جمله هگل و نگاهی که به درام داشت در بستر دو مفهوم اساسی فلسفه او، یعنی آزادی و آگاهی معنا می‌شود. او به درام توجه داشت چرا که این بینش در درام یافتنی بود و درام بستری مناسب برای بازنمایی تنش انسان می‌­نمود. همین بینش نیز به درام افقی وسیع و عمیق بخشید. اگرچه درام هنری برای داستان­‌گویی، نمایش و سرگرمی است، اما با این صورت‌بندی در بستر دیگر حوزه­‌های معناساز بشری قرار می‌گیرد، حوزه­‌هایی چون دین، فلسفه و سیاست.

دیوید ممت درام‌نویس بزرگ و ستوده شده معاصر یکی از جهش‌­دهندگان و توسعه‌­بخشان هنرهای دراماتیک بوده است. تحول او در زبان نمایشنامه و فیلمنامه­‌نویسی کم‌­نظیر و بی‌­مانند است. او استاد ایجاد، توسعه و بُعد بخشیدن به تنش است، هم در فرم و هم در باطن درام، هم در زبان و هم در کنش دراماتیک به طور همزمان. ممت توانست، توان درام‌نویسی خود را در سینما هم گسترش دهد، کاری که خیلی از درام‌نویسان بزرگ، موفق به انجام آن نشدند. ممت موفق شد در دستور زبان درام سه پرده‌­ای و ساختار داستان­‌گویی سینمایی کلاسیک تحول ایجاد کند و به عنوان یکی از معدود فیلمنامه‌نویسان تاریخ سینما شناخته شود که صاحب سبک و جریان‌ساز است. او تنش مورد نظر هگل در تراژدی‌­ها را به حاشیه­‌نشینان جامعه مدرن، فراموش‌شدگان، مردمان عادی و موقعیت­‌های پیش پاافتاده برد، اما در ایجاد قرابت و اعجاب و اعجازِ درام، هیچ کم نگذاشت. درام­‌های مهم او همچون «گلن­گری، گلن‌راس»، «بوفالوی آمریکایی»، «اولئانا» و… با وجود فضای محدودِ به اصطلاح «تئاتری»، در سینما و اقتباس‌های وفاداری که توسط خود او پیدا کردند نیز، درخشیدند. فیلمنامه­‌هایی چون «تسخیرناپذیران»، «وانیا خیابان چهل و دوم» و «رونین» و… در ساختاری کاملاً سینمایی و گاهی پرهیجان (در مورد تسخیرناپذیران و رونین) از آثار ماندگار تاریخ سینما شدند و خود ممت نیز هر چند که به عنوان کارگردان فروغ ممت فیلمنامه‌­نویس را نداشت، اما آثار متفاوت و خوش‌ساختی را تولید کرد که وجهی تجربی در دستور زبان سینمای سرگرم کننده داشتند.

با همه اینها یکی از شاخه­‌های اصلی کار ممت در تمام سالیان فعالیت­ش تدریس بود. کلاس­‌های او که اغلب مکتوب شده‌­اند، در تدریس کارگردانی و بازیگری -علاوه بر فیلمنامه و نمایشنامه­‌نویسی که تخصص او بوده است- بسیار مورد رجوع و الهام بخش شدند. بخشی از این کلاس‌­ها و درس‌گفتارهای مکتوب شده، به فارسی نیز ترجمه و بارها تجدید چاپ شده­‌اند، اما حالا این امکان وجود دارد که مستر کلاس او را در نماوا دنبال کنید. یک دوره نسبتاً کامل و جامع برای درام نویسی، کاری که بهتر از هر کاری بلد است و نه فقط در خلق آن، بلکه در تدریس و انتقال مفردات، تکینیک­‌ها و از همه مهمتر بینش‌­های آن، صاحب سبک و متفاوت از دیگران است.

ممت در این دوره نشان می‌­دهد که او هم نگاهش به درام مانند هگل است. درس‌گفتار او حاوی نکاتی عمیق برای بینش‌­بخشی به خود هنر دراماتیک است، قرار دادن آموزنده، در جایگاه خالق تنش و اندیشیدن به مانند یک درام‌نویس و درک ساده این امر که چگونه یک داستان، رخداد یا هر ایده­‌ای می‌تواند بدل به درام و نمایش شود. اما این بینش برای ممت که از جریان اصلی اما جدی و اصیل سینمای آمریکا بیرون می‌­آید، بدون ایجاد سرگرمی و جاذبه‌های نمایشی بی‌معنا و پوچ است برای همین بینش هگلی او نسبت به درام به شدت سرگرم‌کننده و مفرح نیز است؛ همچون کلاس­ش که پر از جک و گرمای آموزشی دلپذیر است.

سبک آموزش ممت از یک منظر بسیار کلاسیک است؛ به این معنا که درام را به عناصر اصلی آن خرد می­‌کند و از پیرنگ شروع می­‌کند، از ساختار علت و معلولی درام، سپس به گسترش طرح و دیالوگ‌­نویسی و خلق شخصیت دراماتیک می‌­پردازد. همه اینها را با مثال‌­هایی از آثار مهم ادبیات نمایشی و تجربیات خودش همراه می­‌کند و همچنین با موقعیت­‌هایی روزمره و ساده آنها را تدقیق می‌­سازد. اما مدخل دوره درخشان است؛ او به ما نشان می‌دهد که درام چگونه با آیین، نیازهای اساسی انسانی و آگاهی تنیده است. او درام را راهی برای آزاد شدن از آگاهی می­‌داند؛ رهایی از همان تنش بنیادین انسانی که در ابتدای این نوشته بدان اشاره شد. او می­‌گوید نویسنده مثل یک سگ آبی است، همان‌طور که سگ آبی از دندان‌های خود کلافه است، نویسنده از آگاهی و ذهنیت خود کلافه است، راه حل سگ آبی کشیدن دندان­اش به چوب است و راه حل نویسنده نوشتن. اما نویسنده­‌ی درام همواره آگاهی و ذهنیت خود را برای نمایش دادن، برای سرگرم کردن، برای صادق بودن با مخاطب نمایش دستکاری می‌­کند، به آن رنگ و لعاب می­‌دهد تا بتواند خود و مخاطب را زنده نگه دارد. پس به نوعی رنج آگاهی خود را به لذت تبدیل می‌سازد، لذت رهایی از آگاهی و شاید انتقال نامحسوس آن به ذهن مخاطب.

تماشای این مستر کلاس در نماوا