مجله نماوا، سحر عصرآزاد

فیلم سینمایی «دایره سرخ» یک اثر شاخص در گونه گانگسترهای نوآر است که در بطن درام و کشمکش‌های متداول، موفق به ثبت تصویری نمونه‌وار از کاراکتر گانگستر با زبان سینمایی خاص سازنده‌اش می‌شود.

ژان پیر ملویل کارگردان مستقل فرانسوی است که به یک سبک و زبان سینمایی منحصر به فرد در فیلم‌هایش رسیده است و به نوعی او را پدر موج نوی سینمای فرانسه می‌دانند. فیلمسازی که در ۱۴ فیلم سینمایی که در طول چهار دهه از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۷۲ ساخت، نگاه ظریف و موشکافانه خود را معطوف به روانشناسی کاراکترهای خطاکار و مجرم و دراماتیزه کردن جرم و جنایت کرد.

هرچند محور اصلی اغلب فیلم‌هایش جنایت، سرقت، تعقیب و گریز، زندان، فرار و … است، اما زاویه نگاه او در درجه اول به نگارش فیلمنامه و سناریو (که بخش اعظم آنها اقتباس از رمان و داستان هستند) و بعد کارگردانی، طراحی میزانسن و دکوپاژ و …، توجه و تمرکز مخاطب را معطوف به لایه‌هایی درونی‌تر و عمیق‌تر در آثارش کرد که مهمترین دستاورد آن خلق شخصیت‌هایی دراماتیک، چندوجهی، غیرمتداول و جذاب از گانگسترهای خلافکار است.

«سامورایی» و «دایره سرخ» که به فاصله سه سال از یکدیگر ساخته شدند؛ این مایه‌های آشنا را به شکلی تنگاتنگ تکرار یا به گفته بهتر بازخوانی و دراماتیزه کرده‌اند؛ هرچند تمایز درام بیرونی آنها به واسطه روند قصه و ساختار روایی قابل تشخیص است.

حضور آلن دلون که تجسم شمایل قهرمان ملویلی است در هر دو فیلم، خوانشی که از فیزیک و جلوه‌های بازیگری او در نقش اصلی هر دو فیلم شده و کدهای قابل برداشت متعدد دیگر باعث شده این دو فیلم به طور خاص در کارنامه ملویل بدل به همزاد درونی و بیرونی یکدیگر در فرم، محتوا و سبک و سیاق سینمایی شوند که خوانشی منحصر به فرد از مولف بودن این فیلمساز است.

عنوان فیلم دایره سرخ برگرفته از آموزه‌ای از بودا است که تقدیری بودن رسیدن آدم‌ها به یکدیگر را به دایره سرخ محتومی تشبیه می‌کند که دیر یا زود این مواجهه را رقم می‌زند. هرچند این تنها وجه تسمیه فیلم نیست و تمهیدات دراماتیک مشخص‌تری نیز برای تعمیم‌پذیری این عنوان در فیلم وجود دارد که جزئیات سکانس معروف بیلیاردبازی از جمله آنهاست.

فیلم روند مواجهه تقدیروار سه خلافکار مختلف را به یکدیگر برای تدارک یک سرقت بزرگ به شیوه‌ای دراماتیک و موازی و البته به تناوب پیش می‌برد تا نقطه‌ای که قرار است سرنوشت آنها برای رسیدن به یک هدف مشترک بهم گره بخورد.

در بخش ابتدایی فیلم خط قصه کوره (آلن دلون) در حال آزادی از زندان و ووگل (جان ماریا ولونته) در حال انتقال به زندان، به شکلی موازی و حساب شده پیش می‌رود؛ تا جایی‌که کوره با در دست داشتن نقشه‌ای برای دزدی از یک جواهرفروشی نیاز به یک همدست پیدا می‌کند و این ناشناس فراری (ووگل) را به شکل تصادفی در صندوق عقب ماشین‌اش پیدا می‌کند.

این شیوه درام‌پردازی در عین اینکه مواجهه این دو کاراکتر را از یک تصادف غیرواقعی به تقدیری از پیش تعیین شده ارتقا داده، توانسته جهان‌بینی و دیدگاه‌های اخلاقی آنها را بدون شعار و اغراق برای مخاطب باورپذیر و ملموس کند.

دو خلافکار که عهد رفاقت با یک هدف مشترک می‌بندند و به بهای مرگ پای منافع دیگری می‌ایستند تا در نهایت یک پایان تراژیک مشترک داشته باشند. همچنانکه کاراکتر جانسن (ایو مونتان)؛ تک تیرانداز سابق پلیس و تبهکار امروز، نیز در روند اجرای نقشه سرقت به آنها می‌پیوندد و سهمی از این تراژدی تقدیرگون را به نام خود ثبت می‌کند.

آنچه باعث می‌شود فیلم ورای سکانس سرقت پایانی که ۳۰ دقیقه نفس‌گیر و جذاب را برای مخاطب طراحی دیده، توجه را به سویه‌ای فراتر جلب کند که وجه تمایز و ویژگی آن است، نگاه ملویل به کاراکترهای تنها، منزوی و سرد محوری است به گونه‌ای که رفتارهای ساده و متداول روزمره آنها را تبدیل به آدابی نمادین می‌کند.

کاراکترهای باهوش و کم‌حرفی که از قبل برای موقعیت‌های لحظه‌ای آماده‌اند یا به گفته بهتر همدلی از ورای ناگفته‌ها دارند. همین سویه است که خوانشی متفاوت از کاراکتر گانگستر و حتی خشونت اعمال شده از سوی آنها دارد و این تقدیری بودن را زیر پوست همه رفتارها می‌دمد حتی رفتن به کام مرگ.

فیلم دایره سرخ

حس‌های درونی، بر بستری ملتهب از روابط

از شمایل مردان مرموز بارانی پوش در سایه روشن‌های داخلی و خارجی، تا سیگار و فندکی که کوره بدون درخواست ووگل به او می‌دهد، حتی تلاش ووگل برای پیوستن به فرجام کوره و حضور جانسن که بدون سهم بردن از سرقت، به واسطه اهداف مشترک همراهیشان کند … مجموع این‌ها کاراکتر گانگستر را بدل به تصویری به‌یادماندنی می‌کند.

حس‌های درونی که بر بستری ملتهب از روابط مردانه، تعقیب و گریزها، تهدیدها و خطرها، تعلیق ها و کشمکش‌ها و … با کمترین دیالوگ، در سکوت و با رد و بدل شدن نگاه‌های چندلایه و میمیک و اکت‌های کنترل شده، در ذهن مخاطب ثبت می‌شود.

به همین واسطه است که سرقت تبدیل می‌شود به بهانه‌ای برای شکل‌گیری کاراکترها و روابط و بده بستانی که فراتر از خلافکار و گانگستر و پلیس و کمیسر، سویه انسانی آدم‌ها را نشانه می‌گیرد. به این ترتیب شخصیت‌هایی خلق می‌شوند که یک تناقض جذاب دراماتیک را با خود حمل می‌کنند؛ خلافکاران و گانگسترهایی متعهد، رفیق و همدل که تا پای جان بر عهد خود پایدار می‌مانند چراکه تقدیرشان به واسطه این همسویی و دیدگاه مشترک به شکلی از پیش تعیین شده است.

آلن دلون در نقش کوره هرچند با سبیل تمایزی نسبت به قهرمان فیلم «سامورایی» یافته، اما شمایل گانگستر تنها، سرد، کم‌حرف، بی‌رحم و کاریزماتیک به گونه‌ای در او نهادینه شده که به سختی می‌توان این دو کاراکترها را از هم تفکیک کرد.

همانطور که سرنوشت محتوم کوره و گام آگاهانه‌اش به سوی دامی که برایش گسترانیده شده، نیز تداعی کننده موقعیت مشابه قهرمان «سامورایی» است و به نوعی او را در ذهن مخاطب تکثیر یافته و ادامه‌دار می‌کند.

«دایره سرخ» فراتر از یک فیلم گانگستری نوآر به یک شاعرانگی تراژیک پهلو می‌زند که اتمسفر فیلم را به واسطه زاویه و نوع نگاه سینمایی ملویل منحصر به فرد کرده و امضای خاص این کارگردان مولف را حتی در بافت، نور، جنس و رنگ تصاویر و قاب‌ها و نماها ماندگار کرده است.

تماشای آنلاین فیلم دایره سرخ در نماوا