مجله نماوا، حسین آریانی

مسعود بخشی با کارگردانی مستند طنز آمیز«تهران انار ندارد» (۱۳۸۵)؛  دست به آزمون دشواری زد. «تهران انار ندارد»؛ به راحتی می‌توانست یکی از بی‌شمار مستندهای گزارش‌گونه و پژوهشیِ باشد که با لحنی جدی و خطابه‌وار و با وجه استنادی دقیق و علمی ساخته شده‌اند.

از همان آغاز که گوینده گفتار متن (زنده‌یاد نصرت کریمی) روی تصاویری از تهران قدیم می‌گوید: «به دلیل عدم صحت منابع و مآخذ، این فیلم احتمالا بدون اشتباه نیست.»، مسعود بخشی تکلیفش را با مخاطب روشن می‌کند؛ تا انتظار یک مستند پژوهشیِ متعارف و معمول را از او نداشته باشد.

اولویت اصلی در ساخت مستندهای علمی-پژوهشی ارائه دیدگاهی موثق و بیشتر استوار به پژوهش‌هایی معتبر و قابل اثبات درباره موضوع مورد نظر است تا بازگو کردن نظریات شخصیِ مستندساز. مسعود بخشی اما در «تهران انار ندارد» با ارائه‌ی برداشتی شخصی و طنز آمیز، زاویه دید جدیدی به شهر تهران را به مخاطب پیشنهاد می‌کند.

بنابراین پیدا کردن بعضی از کم توجهی‌ها به جزئیات وقایع تاریخی در چنین مستندی، کارِی آسان و در ضمن بیهوده‌ای است. چرا که تخطی از برخی جزئیات تاریخی در حقیقت پیش نیاز و زمینه‌ساز نگاه هجوآمیز و طنازانه مستندساز به شهر تهران بوده است؛ البته در کنار این نکته مهم که اگر از این جزییات کم اهمیت گذر کنیم؛ مستندساز در تمامی لحظات به ماهیت اصلی و روح جاری در شهر تهران و زندگی شهروندانش وفادار می‌ماند.

مسعود بخشی با انتخاب رویکردی ساختارشکنانه و آمیختن وقایع به طنز و هجو، مستندی در مورد تهران ساخته، که با هر آنچه تا کنون مخاطب درباره این شهر دیده یا شنیده، متفاوت است. او با این ساختار شکنی موفق می‌شود در کنار ارائه نگاهی منتقدانه و نیش دار به مشکلات شهر تهران، از سویی، تندی و تیزی نگاه انتقادی‌اش را با طنزی بازیگوشانه،  تلطیف کند، و از سوی دیگر با افزایش جذابیت اثر، دایره مشخص و محدود دنبال کنندگانِ معمولِ آثار مستند را گسترش دهد و مخاطبان بیشتری را جذب کند .

«تهران انار ندارد» از نظر مخدوش کردن برخی وجوه استنادی وقایع و اضافه کردن عنصرِ طنز و هجو به فیلم مستند و حتی در استفاده از برخی جزئیات ساختاری، آشکارا ادای دينی به مستند مشهور و درخشان «اون شب که بارون اومد» (کامران شيردل،۱۳۴۵) یکی از مهم‌ترین مستندهای تاریخ سینمای ایران است.

یکی از دلایل موفقیت نگاه طنازانه مسعود بخشی در قالب و چهارچوبِ فیلمی مستند، زمینه مساعد و پتانسیل بالای شهر تهران برای خلق و ارائه چنین برداشت و تاویلی است. بسیاری از نارسايي‌ها و مشکلات شهر تهران آنقدر در بطنِ خود ابتدایی، گُل درشت و کاریکاتورگونه اند كه به راحتی به طنز پهلو مي‌زنند؛ و مسعود بخشی هم هوشمندانه از این بستر مناسب برای خلقِ مستندی طنز آمیز، نهایت استفاده را می‌برد.

خنده‌ی مخاطب موقع تماشای «تهران انار ندارد» نه از سَرِ تحقیر تهران و شهروندانش، که در حقیقت محصول ریشخند نارسایی‌ها و مشکلات شهری است که ساکنانش از گذشته تا به امروز میان سنت و مدرنیته، سرگشته و حیران‌اند. صحنه‌ای در آغاز فیلم که روی تصاویر حرکت تند اتومبیل‌ها در بزرگراه‌های تهران، صدای گاری را می‌شنویم به همین مفهوم اشاره دارد.

یعنی با وجود تمام پیشرفت ها و تغییرات ظاهری و گسترش استفاده شهروندان از آخرین پدیده های تکنولوژیک (مثل اتومبیل، موبایل، کامپیوتر و …) شاکله و چهارچوب های فرهنگی و رفتاری جامعه امروز با دوران پیش از ورود مدرنیسم تفاوت چندانی نکرده و این ساختار و چرخه معیوب مرتبا در حال تکرار است. پس اینکه بعضی از ما با نادیده گرفتن کاستی‌ها و مشکلات، چشم بسته خودمان را سرآمد فرهنگ جهانیان بدانیم، دردی از ملت، دوا نخواهد کرد؛ و فقط به درد پاک کردن صورت مسئله می‌خورد.

مسعود بخشی به شیوه موثری از مونتاژ دیالکتیکی و پیوند دادن تصاویر متضاد برای شکل دادن به مفاهیمِ نهاییِ مورد نظرش استفاده کرده و صحنه‌های طنازانه و تفکربرانگیزی خلق کرده است.

در بخش‌های مختلفی از  فيلم صحبت‌های مهاجر تركي كه از شهرستان برای کار به تهران آمده (جعفر آقا از ارومیه) را می‌شنویم در حالی که در پس زمينه نما، جمله معروف و کلیشه‌ای «شهر ما، خانه ما» به چشم می‌خورد. چنین جمله‌ای در اولین برخورد به نظر شعارگونه و تبليغاتي می‌آید؛ ولی وقتی در صحنه های بعدی در سطح شهر با رفتارهایی کاملا متضاد با اين شعار روبه‌رو می‌شويم، وجه کنایی و طنزآمیز مسئله، نمایان می‌شود.

گاهی هم تضاد میان تصویر و صدا منشاء تولید طنز است. از جمله صحنه‌ای که گفتار متن به ویژگی‌های ساکنین تهران مثل «تفاهم مردم تهران» و «هوشیاری شهروندان تهرانی» و … اشاره می‌کند و ما تصاویری متضاد با گفتار متن از دعوای خیابانی چند نفر و همچنین فرد معتادی را می‌بینیم که در حال تلوتلو خوردن است. یا مثلا تصاویری از ماشین آلات مدرن کارخانه خودرو سازی همراه می‌شود با ترانه «ماشین مشدی ممدلی» و …

یکی از ایده‌های طنزآمیز و جذاب «تهران انار ندارد» شوخی با حضور کارشناسان در فيلم‌های مستند است. اینجا به جای صحبت‌های معمول کارشناسان در آثار مستند، با تصویری از هر کارشناس روبروییم که در سکوت به دوربین خیره شده است و گاهی روی تصویر بدون صدا و صامتِ کارشناس، صدای او به صورتِ نریشن شنیده می‌شود.

اکثر کارشناسان نظراتِ کارشناسانه‌ی مختصر و کوتاهی در قالب نریشن دارند. در نقطه مقابل کارشناسان، جعفر آقا از ارومیه قرار دارد؛ آدمِ ساده و بی‌آلایشی که با زبانی ساده و همه فهم‌ و بی‌توجه به محافظه‌کاری‌های مرسوم، مشکلات تهران را بسیار صادقانه و به تفصیل و به زبان مردم کوچه و بازار توضیح می‌دهد؛ صحبت‌هایی جدی که از فرط سادگی و صداقت، طنزآمیزند، اما به دل می‌نشینند.

مسعود بخشي با ساختن «تهران انار ندارد» به خوبی ثابت کرد كه مستندسازِ طناز و خلاقی است. او گام‌های سراسیمه، معیوب و البته ناموفق گذار از سنت به مدرنیته در ایران را از دریچه‌ی شهر تهران، به شکلِ هنرمندانه و موفقیت آمیزی به تصویر کشیده است.

تماشای «تهران انار ندارد»‌ در نماوا