مجله نماوا، الناز راسخ
سریال «بنیاد» که براساس رمانی از اسحاق آسیموف به همین نام ساخته و از شبکهی اپل تیوی پخش شده، سریالی در ژانر علمی و تخیلی است. «بنیاد» از فروپاشی یک تمدن قدیمی میگوید که پروسهی زوال و نابودیاش چندی است که آغاز شده و اگر براساس رهنمودهای دانشمند پیر عمل نشود، این امکان وجود دارد تا این سقوط سریعتر از آنچه که پیشبینی شده رخ دهد.
داستانِ «بنیاد» با تکیه بر مفهوم تغییر و اصرار به پایبندی به طرق و شیوههای قدیمی پیش میرود. اینکه چطور میتوان با تغییر نگرش و زاویهی دید آنچه را که دیگر به تازگی روزهای اولش نیست، رنگ و جلایی تازه بخشید تا هم زیبایی روزهای نخست را داشته باشد و هم پایههای ماندگاریاش را عمیقتر کرد. اما نکته آنجاست که تا کجا میتوان تغییر کرد و به این تغییر رضایت داد؟
اگر این کهکشانی که در سریال از آن سخن به میان میآید را همین منظومهی شمسی بدانیم و سیارهای که در انتظار نابودی است و در مسیر زوال به سر میبرد را مترادف با زمین بگیریم، درخواهیم یافت که آسیموف در مجموعهی داستانهایش تلویحاً نوستراداموسوار به پیشیبینی آیندهی این کرهی خاکی دست زده و سعادت و نیکبختی بشر را در گروِ اعتماد به دستان دانشمندان دانسته است. اینکه اهالی سیاره خواهان آن هستند که جهت رهایی سیارهی دیگری را برای ادامهی حیات خویش انتخاب کنند نیز میتواند همین تلاش بشر جهت حضور در مریخ باشد. سیارهای ناشناخته که بسیار به زمین و ویژگیهای طبیعیاش نزدیک است.
دانشمندانِ «بنیاد» یادآور فیلسوفان فیثاغوری هستند. آنان نیز جهان را بر پایهی اعداد و ریاضیات بنا داشته بودند. در منظر آنها هر آنچه در جهان میشد تصور کرد باید نمودی ریاضیوار میداشت. در بنیاد نیز سعادتِ کهکشان باید بر پایهی اعتماد به ریاضیات و اعداد محقق شود. اعتمادی که توسط پادشاهِ کهکشان صورت نمیپذیرد یا خیلی سخت رخ میدهد و در این راه دانشمندان و فیلسوفان بسیاری جان خود را از دست میدهند تا بر آنچه که درست میپندارند پافشاری کنند تا مبادا دست از اعتقادات خود بکشند.
از نکات جذاب بنیاد استفاده از زمانهای موازی و بکارگیری آن به عنوان عنصری سیال است که وقایع را در جای جای تاریخ (اعم از گذشته، حال و آینده) بهم مرتبط میسازد تا بتواند به روایت خود سر و شکلی بسامان ببخشد.
اما آیا سریال بنیاد توانسته موفق عمل کند؟
به زعم نگارنده خیر! سریال پیش از آنکه به نفس و فلسفهی حقیقی داستانهای آسیموف مؤمن بماند، درگیر ظواهر ژانر علمی و تخیلی و استفاده از جلوههای ویژهی بصری شده است. سازندگان سریال به قدری در استفاده از این جلوهها هیجانزده شدهاند که در مواردی کلیت داستان و انسجامی که باید میان کاراکترها و روایت وجود داشته باشد را به دست فراموشی سپردهاند. این پایبند نبودن به مفاهیم عمیق داستانهای آسیموف، سریال را از یک اثر جدی و قابل تأمل دور کرده و آن را تبدیل به یک سریالِ پرخرج اما سطحی و دم دستی کرده است.
سریال بنیاد فارغ از تمامی کمی و کاستیهایش فیلم پرزرق و برقی است که میتواند برای مدتی کوتاه تخیل انسان را به پرواز درآورده و این فرصت را برای او فراهم کند تا همچون کودکی که در رویای ستارهها و آسمانِ ناشناخته چشم از این نقطههای نورانی تا پیش از بر هم آمدنِ چشمانش قبل از خواب شبانه برنمیدارد، رویاپردازی کرده و موجوداتی عجیب و منحصربهفرد را برای خود به تصویر بکشد که بر روی زمین نمونهای از آنها را به چشم ندیده است. شاید بهتر باشد که بگوییم بنیاد بیشتر برای گروه سنی نوجوان مناسب است تا فرصتی برای سرگرمی آنان فراهم کند و نگاههایشان را مبهوت عظمت و شکوه خود سازد.
تماشای آنلاین سریال بنیاد در نماوا